• تماس  

در عصر «والعصر»

12 خرداد 1394 توسط 313

گام اول: هدف گذاری
در عصر حاضر، در عصر تکنولوژی و پیشرفت، از در و دیوار و رسانه و اطراف می‌شنویم انسان موفق کسی است که هدف‌های زندگی‌اش مشخص باشد، اولویت‌هایش را تشخیص دهد، اهم و مهم کند تا بتواند با توجه به فرصت‌ها و امکانات و شرایطش برنامه ریزی داشته باشد.
پس کل ماجرا بر عهده همین انسان است. انسانی که خدا گفته در خسران است (۱)، مگر…

گام دوم: برنامه
اینجاست که خود خدا بلافاصله به همین انسان امید می‌دهد:
«مگر آن‌ها که ایمان بیاورند و کار شایسته کنند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کنند.»
پس برنامه هم داده شده و چند تا کار باید کرد. کارهایی که همه مهم هستند و در صدر اولویت‌ها جا دارند. کارهایی که با هم باید انجام شوند تا نتیجه بدهند.
حال چند سؤال اساسی انسان از خودش:
۱- گفته شده ایمان آورندگان؛ ایمان به چی؟ اصلاً ایمان یعنی چی؟ آیا من ایمان دارم؟
۲- گفته شده ایمان و کار شایسته؛ یعنی عمل کردن به آنچه ایمان داریم. آیا من به آنچه که می‌دانم، به خوب و بد همین چیزهای روزمره، عمل می‌کنم؟
۳- گفته شده حواس مان به باقی هم باشد؛ قرار نیست سر بر زیر برف کنیم و بگوییم ندیدم چه شد. آیا من وظیفه‌ام را در قبال اطرافیان خودم انجام می‌دهم؟ آیا به درستی انجام می‌دهم؟

گام سوم: اجرا
برنامه مشخص است. می‌ماند اجرا. شاید در وهله اول کمی سخت به نظر برسد.
راه های زیادی هست، اما برای رسیدن به هدف، مستقیم‌ترین و امن‌ترین راه، انرژی کمتری می‌برد، ریسک کمتری دارد و درصد موفقیتش بالاست.

راه را هم باید از بلد راه پرسید. از آن‌هایی که قبلاً طی مسیر کرده‌اند؛ و چه کسانی بلدتر از معصومین. به آن‌ها که گوش می‌سپاری، بارها گفته‌اند: «محبوب‌ترین کارها در نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است.»

گام آخر: جمع بندی
طبق اصول موفقیت در رسیدن به هدف، حالا باید به نتیجه برسیم و جمع بندی.
هدف: زیانکار نبودن و بقول معروف خسر الدنیا و الاخرت نشدن.
راهکار رسیدن: ایمان + عمل کردن+ سفارش دیگران
راهنمایی: بهترین کارها انتظار فرج

نتیجه: یکی از شرایط ایمان، منتظر بودن است. بعد عمل به این انتظار و پیاده سازی آن در تک تک لحظه های زندگی و سپس سفارش دیگران به این انتظار.
حال که موضوع تا این حد شفاف شد، زیانکار واقعی من انسانی هستم که این اولویت اصلی زندگی‌ام را از یاد می‌برم و اولویت‌های دیگر جای آن را می‌گیرند. مثل کودکی که بارها و بارها از پدرش شنیده: «چیزی خواستی به خودم بگو، از غریبه‌ها چیزی نگیری…» اما باز به هوای یک شکلات، به غریبه ای دل می‌سپارد و دستش به ناگاه از محبت خانواده کوتاه می‌شود.

_________________________________________________________________
۱- سوره والعصر

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: پژوهشی لینک ثابت

نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 
  • مدرسه علمیه امام خمینی (ره)-رباط کریم
1394/03/12 @ 10:51


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس