در لیالی قدر از خدا چه بخواهیم؟/ مأیوس نشو، بخشیده میشوی!
متن سخنان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان 1391 ه.ش به شرح ذیل است:
مروری بر مباحث گذشته
در جلسات گذشته عرض کردم ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، چه برای خود و دیگران و چه دنیوی و چه معنوی و اخروی که به آن ترغیب شده است. به خصوص نسبت به لیالی قدر که جلسه گذشته عرض کردم در روایات داریم. جلسة گذشته عرض کردم که ما به عنوان دعا از خداوند در لیالی قدر چه بخواهیم؟ عرض کردم دو چیز: یک؛ ترمیم نسبت به گذشتة خودمان. اینکه گذشتة خوبی نداشتیم و دستمان به خطاها آلوده شده است و خداوند با دعا آن را عفو کند، بیامرزد، ترمیم کند و ندیده بگیرد. دوم؛ مسئلة بهترین ترسیم نسبت به امور آیندهمان، یعنی سال آینده؛ چون در شب قدر امور آیندة تمام موجودات ترسیم میشود.
دستم پر از گناه، چشمم پر از امید
حالا این دو مطلب را در چه قالبی بریزیم و به خدا عرض کنیم؟ در بین دعاها و روایات که میدیدم، روایتی توجّه من را جلب کرد و چه بسا قبلاً هم در بحثها تنبّه داده باشم. راوی میگوید در مسجد الحرام بودم، به حجرالاسود رسیدم. شخصی را دیدم که مشغول نماز است، دقّت کردم که ببینم کیست؛ خوب که دقّت کردم دیدم زینالعابدین(صلواتاللهعلیه) امام چهارم است. حضرت را زیر نظر گرفتم تا اینکه از نماز فارغ شد. راوی تعبیر میکند که: «وَ رَفَعَ بَاطِنَ کَفَّیْهِ إِلَى السَّمَاءِ»؛ کف دستانش را دوتایی به آسمان بلند کرد، «وَ جَعَلَ یَقُولُ»؛ شروع کرد و این جملات را فرمود: «سَیِّدِی سَیِّدِی»؛ آقای من! آقای من! «هَذِهِ یَدَایَ»؛ اینها دو دست من است، «قَدْ مَدَدْتُهُمَا إِلَیْکَ»؛ این دستها را به سوی تو دراز کردم، اما یک چیز هست، «بِالذُّنُوبِ مَمْلُوءَةً»؛ دستهایم را که به سوی تو دراز کردم، پر از گناه است، «وَ عَیْنَایَ»؛ با چشمهایم هم به سوی تو نگاه میکنم، امّا، «بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً»؛ چشمهایم پر از امید به توست.
صفحات: 1· 2