• تماس  

دعا وسائل حکمت خدا را دگرگون نمی‌کند

14 مرداد 1392 توسط 313


دعا؛ حکمتش را تغییر نمیدهد


جمله‏ای از امام زینالعابدین(علیه‏السّلام) است که در مناجاتش به خدا خطاب می‏کند: «یَا مَنْ‏ لَا تُبَدِّلُ‏ حِکْمَتَهُ‏ الْوَسَائِلُ»؛ ای خدایی که وسائل حکمتِ تو را دگرگون نمی‏کند. حالا هر وسیله‏ای، اگر دعا است باشد؛ هرچه می‌خواهد باشد، لَا تُبَدِّلُ‏ حِکْمَتَهُ‏ الْوَسَائِلُ؛ الْوَسَائِلُ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ.


مصلحت اندیشی نکنید!


این مقدّمهای بود برای مطلبی دیگر و البته در معارفمان چنین بحثی‏ را ‏هم داریم و آن اینکه در دعا میگویند: تکرار کنید، الحاح و اصرار کنید امّا از آن طرف هم داریم که خدا فرموده است: برای من مصلحتاندیشی نکنید؛ مصلحتاندیشی مربوط به حکمت من است. هر چه می‏خواهی تکرار کن و ما هم خسته نمی‏شویم. در روایات هم آمده است که: تو هر چه بگویی و زیاد هم بگویی من خستگی‌ناپذیرم، امّا خیال نکن که این اصرارها حکمت من را از بین میبرد و به مصلحت‌اندیشی من ضربه بزند. برای من مصلحت‌اندیشی دعا نکن که من مفاسد و مصالح را از تو بهتر می‏فهمم.


اگر مصلحت است به ما بده!


گاهی بنده در اصرارِ خود لحن مصلحتاندیشی به کار میبرد و گاهی به خدا جنبه‏های تعرّضی پیدا می‏کند. عبد چنین حالتی پیدا می‏کند و به اصطلاح میگوید: مگر از تو کم می‏شود که این را به ما بدهی؟ اصرار و الحاح باید به اینصورت باشد که: خدایا اگر مصلحت ما است، این را به ما بده. هر روز پنج وعده بعد از نماز این را می‏گوید و بسیار کار خوبی هم هست. خدا از این لذّت میبرد و به تعبیر من می‏گوید: این آدم فهمیده‏ای است و برای من تعیین، تکلیف نمی‏کند.


عقوبت مصلحتاندیشی برای خدا!


امّا اگر بخواهی برای خدا تعیین، تکلیف بکنی، در اینجا حکمت اقتضا می‏کند که به او بدهد تا بعداً مفسده‏اش را بفهمد. دیگران اصرار می‏کنند و دعایشان مستجاب میشود امّا برای شخصی که تعیین تکلیف مشخّص میکند حکمت اقتضا می‏کند که حکمتش را نشان بدهد. حکمتش اقتضا می‏کند، در اینجا که دعا را به اجابت نرسانده به آن شخص حکمت را بفهماند. اینها با بحث‏هایی که کردیم اصلاً و ابداً منافات ندارد، بلکه در موازین کلامی و حکمی، دقیق و حساب‏شده است.


فهم حکمت الهی در عقوبت مصلحتاندیشی برای خدا


روایت در زبور داوود (علیه‏السّلام) دارد: «یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى یَا ابْنَ آدَمَ تَسْأَلُنِی‏ وَ أَمْنَعُکَ»؛ درخواست می‏کنی و من هم به تو نمی‏دهم، چرا؟ «لِعِلْمِی‏ بِمَا یَنْفَعُکَ». خیلی روشن است؛ چون می‏دانم چه چیزی به نفعت و چه چیزی به ضررت است، «ثُمَّ تُلِحُّ عَلَیَّ بِالْمَسْأَلَةِ»؛ مرتّب می‏آیی برای من تعیین تکلیف می‏کنی و دست هم بر نمی‏داری، «فَأُعْطِیکَ مَا سَأَلْتَ»؛ من در اینجا باید حکمت ندادن را به تو بفهمانم. یعنی حکمتم اقتضا می‏کند که به تو بفهمانم، «فَأُعْطِیکَ مَا سَأَلْتَ فَتَسْتَعِینُ بِهِ عَلَى مَعْصِیَتِی». پول را به تو دادم امّا غرور پیدا کردی. حالا پول‌ها را کجا خرج می‏کنی؟ در راه معصیّت من؟ می‏دانستم وقتی به تو بدهم، شخصی هستی که نفس چموشی داری و مسئلۀ معنویّت را از یاد میبری و از نعمتی که به تو دادم کمک می‏گیری تا معصیّت مرا بکنی «فَأَهُمُّ بِهَتْکِ سِتْرِکَ»؛ من هم تصمیم می‏گیرم پردهدری کنم و آبرویت را ببرم. به تعبیر ما، منِ خدا آهنگ آبروریزی تو را می‏کنم، «فَتَدْعُونِی فَأَسْتُرُ عَلَیْکَ»؛ امّا تو می‏فهمی که آبرویت دارد میرود. می‏آیی و می‏گویی: خدایا! آبرویم را نریز، «فَتَدْعُونِی فَأَسْتُرُ عَلَیْکَ»؛ و من در اینجا پردهپوشی می‏کنم و نمی‏گذارم آبرویت برود، «فَکَمْ مِنْ جَمِیلٍ أَصْنَعُ مَعَکَ وَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ تَصْنَعُ مَعِی»؛ چه بسیار کارهای زیبا و رفتار زیبایی است که من با تو کردم و یکی از آنها همین است. «وَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ تَصْنَعُ مَعِی» و چه بسیار کارهای زشتی که تو با من کردی، «یُوشِکُ أَنْ أَغْضَبَ عَلَیْکَ غَضْبَةً لَا أَرْضَى بَعْدَهَا أَبَداً»؛ نزدیک است چنان از تو خشمگین شوم که از این پس هرگز خوشنود نشوم.


تنافی الحاح و تعیین تکلیف کردن برای خدا


اگر بخواهیم تعیین تکلیف و اصرار بکنیم، خدا حکمتش را به ما نشان می‏دهد، چون حکمت او اقتضا می‏کند تا آن را به ما بفهماند و الّا بعداً در مقابل خداوند میایستیم. مسئله این است. لذا خدا می‏گوید: از نظر درخواست از من خسته نشو و مرتّب از من بخواه که خوشم می‏آید. امّا تعیین تکلیف نکن. مسأله این است و الّا تمام مطالبی که در باب دعا گفتیم، همه هم سو است و با هم هیچ تنافی ندارد.


الحاح در دعا


در روایتی دارد: «لَا تَمَلَ‏ مِنَ‏ الدُّعَاءِ فَإِنِّی لَا أَمَلُّ مِنَ الْإِجَابَةِ»؛ تو از دعا خسته نشو، من هیچوقت از اجابت خسته نمی‏شوم. هیچوقت فکر نکنی که من خسته می‏شوم، چه در تعجیل در اجابت، چه تأخیر در اجابت و چه در اصل عدم اجابت؛ و این که امروز خواندیم در اصل عدم اجابت بود. البتّه این را بگویم که ممکن است شخص در اصلِ مسیر زندگیِ خود راه بهتری را برود تا مقداری سر به راه‏تر بشود، تا مثلاً اگر پول بیشتری به او بدهند در راه رضای خدا مصرف کند یا انفاق کند. اگر عوض بشوی، اوضاع عوض می‏شود، «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ».

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخلاق لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس