دلنوشته/ فکر آسمانی
02 تیر 1392 توسط 313
“و خداوند طوطی و کلاغ را زشت آفرید طوطی اعتراض کرد و زیبا شد
کلاغ به رضای خدا تن داد و حال طوطی در قفس است و کلاغ آزاد و رها …”
این جمله را فروشنده دوره گردی بر روی مقوایی با ذغال! نوشته بود و به دکه کوچک
فلزیش آویزان کرده بود وقتی امروز این را دیدم یقین کردم که برای آنکه حرف بزرگ و
مغزدار بزنی لازم نیست شکل و شمایل و ژست انسان های دانشمند را به خود بگیری
یک دورگرد پیر هم می تواند با یک تکه مقوا و ذره ای ذغال اما فکری آسمانی به من
بیاموزد و یا حداقل یاداوری کند که :
‘رضای خداوند حتی اگر زشت آفریدت در آن هم حکمتی نهفته است.’