روایتی جالب از محبت به امیرالمؤمنین
- اوّل آن که بعد از جنگ بدر نشسته بودم که جبرئیل امین نازل شد و اظهار داشت: خداوند، سلام مى رساند و مى فرماید: کسى را دوست ندارم، مگر آن که دوستدار علىّ باشد و کسى را دشمن ندارم مگر آن که دشمن او باشد.
- دوّم آن که در جنگ اُحد بعد از دفن عمویم حمزه نشسته بودم که جبرئیل آمد و گفت: خداوند مى فرماید: نماز را جز بر بیماران؛ وروزه را جز بر بیماران مریض و مسافران؛ و حجّ را جز بر فقراء ومستمندان، و زکات را جز بر تهى دستان واجب کردم.
ولیکن دوستى علىّ بن ابى طالب را بر تمامى افراد مکلّف، در هر حالى که باشند، واجب نموده ام.
- سوّم آن که خداوند متعال براى هر چیزى سیّد و سرورى قرار داد، مانند آن که قرآن را سرور تمامى کتاب هاى آسمانى؛ و جبرئیل را سرور ملائک؛ و مرا سرور تمامى پیامبران؛ و علىّ را سرور همه اوصیاء قرار داد، پس دوستى من و دوستى علىّ، سرور تمامى عبادات و طاعات خواهد بود.
- چهارم آن که خداوند محبّت علىّ را در قلب مؤ منین مستقرّ نموده است.
- پنجم آن که جبرئیل خبر داد که روز قیامت، جایگاه من و علىّ کنار عرش الهى خواهد بود.(۱)
۱-بحار الا نوار: ج ۲۷، ص ۱۲۸، ح ۱۲۹٫
.
صفحات: 1· 2