سالروز رحلت آیت الله بروجردی/وحدت در نگاه آیت الله بروجردی
توصیه به وحدت و داشتن اتحاد و یکپارچگی بین مسلمین، از توصیههای مهم و مورد تأکید قرآن و اهل بیت(ع) میباشد. در روایات نیز فراوان توصیه به وحدت بین مسلمین شده و به شیعیان توصیه شده که با سایر مسلمین از دیگر مذاهب خوشرفتاری کنند. حتی این مسأله تا بدین جا پیش می رود که ائمه(ع) ما دستور داده اند در نماز جماعت آنها شرکت کنیم. برای نمونه از امام صادق(ع) روایت داریم که فرمودند: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص»[1] یعنی: «هر کس با برادران اهل تسنن در صف اول نماز گزار گوئی در پشت سر رسول الله(ص) نماز گزارده است.»
حضرت آیتالله بروجردی(ره) نیز از طلایه داران بحث تقریب در دوران معاصر بودند؛ فعالیتهای معظم له تا بدانجا پیش رفت که شیخ محمود شلتوت مفتی اعظم الأزهر فتوای تاریخی خویش را صادر کرد و اتباع از مذهب شیعه إثنی عشری را مجاز اعلام کرد. در این مختصر به بررسی فعالیتهای تقریبی ایشان میپردازیم.
تسلط حضرت آیتالله بروجردی(ره) به فقه أهل تسنن و اهتمام ایشان به فقه مقارن
حضرت آیتالله بروجردی(ره) که پس از حضرت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) به مرجعیت عامه و تام شیعه رسید و تقریباً تا زمان حاضر، ایشان آخرین مرجعی بودند که در شیعه به مرجیعیت تام و علیالاطلاق رسیدند؛ علاوه بر فقه امامیه و روایات أهلالبیت(ع)به فقه عامه و روایات عامه نیز مسلط بودند و به فقه مقارن اهتمامی تام داشتند. حضرت آیتالله صافی در مصاحبه با هفتهنامه حوزه که ویژه حضرت آیتالله بروجردی(ره) بوده و در سال 70 منتشر شده است در این باب میفرمایند: «آیه الله بروجردی، براقوال عامه، فوق العاده، مسلط بود. نه تنها بر فتاوی واقوال ائمه اربعه آنان تسلط داشت که بر نظریات صحابه و دیگر فقهای آنان، چون: اوزاعی ثوری، لیث و… محیط بود. اختلاف نظرهایی که در یک مساله داشتند، می دانست. این تسلط، به طوری بود که: برخی از فقهای اهل سنت، در ملاقات باایشان آن مرحوم رااز خودشان براقوال ، نظریات علمای عامه مسلط تر می دیدند.»[2]
دلیل این تسلط را ایشان در ادامه میفرمایند: «وقتى یک روایت را بدون اطلاع از فضا و محیط صدور روایت بررسى کنیم به معناى ظاهرى که از لفظ استفاده مى شود آگاه مى شویم ولى وقتى محیط صدور روایت و نظریات علمى و مطرح شده در آن فضا را بدانیم چه بسا قرینه حالیه اى فهم ما را از روایت عوض کند یا توسعه دهد مثلا من دراین مجلس با توجه به یک جریانى که دراین جا پیش آمده است حرفى مى زنم. شما که در مجلس هستید مى دانید حرف من ناظر بر چه جریانى است ولى وقتى همین حرف را مجرد از جریان در بیرون بگویید چه بسا افراد معناى دیگرى از آن بفهمند بنابراین مجتهد نباید غافل ازاقوال وانظار محیط صدور روایت باشد.
البته غافل از وانظار محیط صدور روایت باشد. البته این جهت در همه اخبار محتمل نیست ولى چون فى الجمله علم اجمالى به آن است در هر کجا محتمل باشد بایدازاین قرینه فحص نمود.»[3]
صفحات: 1· 2