• تماس  

سه ترکش به سه سر سه حسین

05 تیر 1392 توسط 313

او گفت:

- «دلم می می خواد یک بار دیگر مادر پیرم را ببینم.»

روز سوم یا چهارم محرم، حسین در حالی که از کنارم می گذشت، به من گفت:

- «چقدر کیف داره که آدم در ماه محرم شهید بشه.»

پرسیدم:

- «حالا کی می خواد بشه؟!»

غروب تاسوعا بود، بچه ها خودشان را برای مراسم عزای شب عاشورا آماده می کردند. در سنگر نشسته بودیم که ناگهان عراق با گلوله های مینی کاتیوشا منطقه را زیر آتش سنگین خود گرفت. به سرعت خیز رفتیم و پناه گرفتیم.

نزدیک اذان بود. وقتی بلند شدم دیدم که رفت و آمد در نزدیکی مخابرات زیاد است. خودم را به آن جا رساندم و پرسیدم چی شده؟! گفتند:

- «حسین مقصودلو شهید شده است. از بچه های اطلاعات عملیات و تدارکات هم، حسین موسوی و حسین جعفری شهید شدند.»

اسم همه ی آن ها حسین بود. جالب این بود که همه ی آن ها از ناحیه سر ترکش خوردند و شهید شدند. آن شب تا صبح عزاداری کردیم و به یاد حسین(ع) اشک ریختیم…

گزارش از سجاد پیروزپیمان

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: چفیه خاکی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس