• تماس  

سه ترکش به سه سر سه حسین

05 تیر 1392 توسط 313

روایت سرنوشت سربازان روح الله در لشکر ویژه 25 کربلا بسی خواندنی و شنیدنی است. هر بار که به سراغ سیره ی این دلدادگان می رویم به گوشه ای از حلاوت حسینی زیستن شان پی می بریم. نقل خاطره زیبای ذیل از زبان رزمنده «شعبان ملک شاهی» است که تقدیم مخاطبین محترم و عاشقان فرهنگ ایثار و شهادت می شود.

****

بچه ها خودشان را برای عملیات محرم آماده می کردند.

حسین مقصود لو که تازه بیسیم چی شده بود. پیش من آمد و گفت:

- «دلم نمی خواهد این جا باشم؛ دلم برای مادر پیر و تنهای خودم می سوزد. می دانم که دیگر بر نمی گردم و شهید می شوم.»

با تعجب به او گفتم:

- «چه ات شده؟! تو که قبلاً برای عملیات ها لحظه شماری می کردی؛ حالا می ترسی؟!»

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: چفیه خاکی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس