با اندکی تأمل در تاریخ وفلسفه هنر ؛همراهی هنر واندیشه هویداست.به طور قطع می توان عنوان داشت که هیچ اثر هنری خالی از اندیشه وایده ای خاص نیست واز دیگر سو با دقت در مکاتب مسلط بر تفکر دنیای مدرن؛می توان به این نکته پی برد که سیاست فرهنگی وهنری حاکم بر جهان از خط ومشی وایدئولوژی خاصی تبعیت می کند.

هنگامیکه صحبت از یک فعالیت هنری به میان می آید ونقد هنری مطرح می گردد؛مسئله مهمی که رخ می نمایاند آن تصویری است که در ذهن مخاطبین ساخته شده وبا توجه به این نکته که القای این تصویر از نوع القائات مستقیم نیست؛لذا ممکن است مخاطبین سریعاًمتوجه این موضوع نگردند.

با بررسی ابعاد مختلف اثرات هنری وتأثیر گذاری آن بر مخاطبین؛امر مشهود وواضح اینست که در هر فعالیت هنری تصویر سازی در اذهان مخاطبین اوج یک کارهنری بوده چرا که این تصاویر وکادرها نهایتاًمنجر به ایجاد باور خاصی در مخاطبین می شود که این امر اوج تأثیر گذاری هنرمند است.

صفحات: 1· 2