• تماس  

طلبه ها بخوانند

14 تیر 1392 توسط 313



نویسنده «عبدالله» با نام‌گذاری کتاب به نام کوچک «شهید عبدالله میثمی»‌ کوشیده است تا ضریب صمیمیت و صداقت را بالا ببرد. او با نگاه عالمانه ای به سیره زندگی عالم عامل «شهید میثمی» پرداخته است. زیبایی کتاب زمانی جلوه‌گر می‌شود که بنی لوحی با ظرافت خاصی در صفحات فرد کتاب برش‌های جذابی از «منشور روحانیت» که فرمان راهبردی امام خمینی(ره) به مدارس علمیه و روحانیت می‌باشد، را آورده است؛ برخی از تکه‌های طلایی منشور روحانیت که در کتاب «عبدالله» آمده است از نظرتان می‌گذرد؛

«از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی‌رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود اولین قربانی‌ها را بدهد و مهر ختام شهادت باشد»

(عبدالله ص ۲۳)

«تردیدی نیست که حوزه‌های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کج روی‌ها بوده‌اند.»

(همان ص ۲۷)

«علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه‌داران و پول پرستان و خوانین نرفته‌اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده‌اند.»

(همان ص ۴۵)

«چه عزتی بالاتر از این که روحانیت با کمی امکانات تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است.»

(همان ص ۵۵)

«امروز عده‌ای با ژست تقدس مأبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند»

(همان ص ۶۱)

«خطر تحجر‌‌گرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. اینها مروج اسلام آمریکایی‌اند و دشمن رسو‌ل‌‌الله (ص)».

(همان ص ۶۳)

سید‌علی بنی لوحی، نویسنده کوشای دفاع مقدس، اگر خاطره می‌نویسد، اگر متن ادبی می‌نویسد، اگر حتی عکسی از شهید میثمی در کتاب آورده است، تمام دغدغه‌اش تفکر و اندیشه است.

یعنی مخاطب را با آن عکس و خاطره به اندیشیدن وا می‌دارد. آن هم اندیشیدنی از نوع اسلام ناب محمدی (ص).

با توجه به این نکته که «شهید عبدالله میثمی» از طلبه‌های شهید به شمار می‌رود، پیشنهاد می‌شود که عزیزان طلبه این کتاب را بخوانند و نشر دهند. در پایان یک برگ از کتاب صد و هفتاد برگی «عبدالله» از نظرتان می گذرد؛

«به مهاباد رفته بودیم. کردستان شلوغ بود و هر لحظه انتظار حمله‌ای را داشتیم. بچه‌های سپاه ناچار بودند با ماشین‌هایی تردد کنند که روی سقفش تیربار نصب شده باشد.

از جلوی خانه‌ای رد می‌شدیم. دری باز شد و زنی به طرف ما آمد. گفت: من با شما کار دارم. مخاطبش حاج آقا میثمی بود. بچه‌های مهاباد از نزدیک شدن آن زن جلوگیری کردند. زمانی بود که دشمن از هر وسیله‌ای، حتی زنان به ظاهر محجبه، برای ضربه زدن و از بین بردن شخصیت‌ها استفاده می‌کرد.

حاج آقا میثمی تا دید از نزدیک شدن آن زن جلوگیری می‌کنند، با تبسم گفت: «کاری نداشته باشید، بگذارید نزدیکتر بیایید و حرفش را بزند.» آن زن همسر یکی از ضد انقلابیون دستگیر شده بود و برای همین موضوع کمک می‌خواست.

حاج آقا میثمی، به آرامی به حرف‌های زن گوش کرد. اسم و رسمش را پرسید و یادداشت کرد. وقتی برگشتیم، با وجودی که در سپاه مهاباد مسئولیتی نداشت. برای حل مشکل آن زن اقدام کرد.»

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

موضوعات: حرفهای خودمونی لینک ثابت

نظر از: جان نثاری [عضو] 
  • مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی حضرت فاطمه(س) تهران
جان نثاری

ممنون، این روزها خیلی التماس دعا داریم، شب ها و سحرها هم همینطور

1392/04/22 @ 13:01
نظر از: mirkarimi [بازدید کننده]
mirkarimi

موید ومنصور باشید.

1392/04/15 @ 13:52


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس