عبرت!!!!!
داشتیم توی سالن فوتبال بازی می کردیم. یک مسابقه ی دوستانه بود و بازی به نحو احسن برگزار می شد. توپ به من رسید اما یک دریبل نا موفق باعث از دست دادن توپ و ضد حمله ای برای حریف شد.
یکی از مدافعین تیم ما ( که همه بهش سید می گویند) با سرعت و قدرت هر چه تمام تر برای توپ گیری به سمت بازیکن مهاجم رفت . یک برخورد اتفاق افتاد و صدایی شبیه شکستن چوب شنیده شد و پس از اون سید روی زمین افتاد. همه به خیال اینکه الان بلند می شه به ادامه ی بازی پرداختند ولی هرچه بازی ادامه پیدا می کرد سید بلند که هیچ، اصلا تکان نمی خورد. بالای سرش رفتم ببینم چه اتفاقی افتاده با کمال ناباوری دیدم ساق پایش به دو نیم تبدیل شده(یعنی ساق پایش به دو قسمت تبدیل شده بود) و داشت از درد می مرد ولی نمی توانست تکان بخورد.
اورژانس رو خبر کردند و این بازیکن مصدوم رو به بیمارستان بردند. حال همه گرفته شده بود و دیگر کسی انگیزه ی ادامه ی مسابقه رو نداشت. همه ی بچه های تیم باهم به بیمارستانی که سید رو برده بودند، رفتیم.حالش خیلی بد بود و از درد داشت دندان قروچه و موهای سرش را می کند. بعد از عکس برداری از پا یک سرم به او وصل کردند و به دلیل شلوغی و پر بودن مکان های تزریق سرم تخت متحرک او را در گوشه ای قرار دادند تا سرمش تمام شود.
صفحات: 1· 2