عملکرد رسانه ها از نگاه قرآن
علت این تهدید آن است که رسالت برای هدایتِ مردم واقع شده است و هدایت مردم، فرع بر اختیار ایشان است – چرا که هیچ موجودی مجبورانه به سعادت نمیرسد- بنابراین مردم باید مختارنامه به مسیر هدایت پا نهند و در این راستا صداقت از اصول لاینفکِ موضوع است.
در قرآن کریم بارها خداوند متعال پس از ارائه ادله خود و بیان احوالات گروههای مختلف مردم را به تفکر و تعقل دعوت مینماید و ایشان را متذکر میشود که ما برای شما دلایل و حجج بالغه ای فرستادیم پس تامل و تعقل کنید وراه حق از باطل را دریابید.
وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿الأنعام: ۳۲﴾
. قُل لَّوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَلَا أَدْرَاکُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿یونس: ۱۶﴾
. أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا ﴿النساء: ۸۲﴾
کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿البقرة: ۲۴۲﴾
از مشی قرآن چنین برمی آید که اصل بر تعلیم و تدلیل (راهنمایی به وسیله ارائه دلیل) است و در راه تعلیم مخاطب باید خود آگاهانه راه صواب را برگزیند و برای تحققِ چنین امری باید در مقابل او حقیقت تمام و ناب حاضر باشد و از این جهت است که خداوند به رسولش میفرماید مبادا چیزی از خودت به وحی اضافه کنی!
اگر امروزه در جهان دیده میشود که رسانه های غربی تمام دنیا را به تسخیر خود در آوردهاند از ان جهت است که کارشناسان این امور –رسانه- در غرب این مطلب را دریافتهاند که باید با مخاطب صادقانه طرح موضوع و ایراد خبر کرد تا او خود را در تصمیم گیری مختار بیابد.
هرچند این رسانهها از این حربه برای مقاصد خود استفاده سوء میبرند اما باید توجه داشت که راه تأثیر گذاشتن بر مخاطبین، تنها از راه صداقت در بیان و بی طرفی در انجام رسالت است؛ و این قانون خلقت است که خالق آن آنرا به رسولش متذکر شده است و هر کس که بخواهد در این عالم، حرکتی بر مبنای انتشار و رسالت خبری انجام دهد ناگزیر است که از این قانون خلقت تبعیت کند.
و مبادا که کسانی که مدعی اسلام و دینداری الهی نیستند در پیروی از قوانین الهی از ما سبقت گرفته و این جمله کمی تاریخی را بار دگر به یاد ما بیاورند که «آنان – غربیان- اسلام گرایان غیر مسلمانند».
در کشوری که اسلام را به عنوان دین اصلی خود مدعی است باید از ظواهر آن عبور کرده و به راهنماییهای عمیق این دین بلند الهی متوسل شوند تا آشکار شود که چگونه با عمل به دستورات اسلام میتوان بر جهان از طریق صلح حکومت نمود.
تو آنچه من گفتم ز سر صدق بازگو.
که رفتن و نرفتن خلق، تو را نیست به دست.
صفحات: 1· 2