غم فراق در باورم نمی گنجد
آهنگ علمی این مباحث - که به عنوان مثال بحث « ریا » حدود یک سال به طول کشید - به گونه ای بود که علاوه بر اقناع افراد با وعظ وانذار نیز عجین بود که علاوه بر فکر مستمعان حس و روح آنانرا هم تطهیر می داد ، و با توجه به شاهدهایی که ایشان از درس اخلاق امام خمینی می آوردند می توان ادعا کرد که درس های اخلاق ایشان شرح درس اخلاق امام خمینی بوده است .
البته جمع آوری این اثار با همان آهنگ قرآنی و روایی و انذاری لطف اثر را نمایانگرتر می کند .
و شنیدیم تحت اشراف ایشان این مباحث تدوین و به چندین جلد کتاب مبدل شده است ولی عدم نشر و معرفی شایسته ی این اثر بی نظیر در رسانه ها و عدم پخش حتّی یک جلسه از این مباحث اخلاقی در صداوسیما نیز جای تأسفی بیشتر است ، چراکه که با فراگیری این معارف بلند انسان ساز راه مسلک های کاذب سیر وسلوکی مسدود می ماند ، ولی گویا مدیران رسانه تاب عتاب های انذاری این مباحث را نداشتند.
البته منش دوری ایشان از « شهرت طلبی » خود گواهی بر تخلق ایشان به آنچه که می گفت بوده است والّا نشر این مباحث که مشتاقان زیادی هم داشت علاوه بر رونق بازار معارف ، آنرا از مهجوریت خارج می کرد.
کرسی تدریس و مقام علمی هیچگاه ایشان را از زیّ طلبگی و مردم داری جدا نکرد و برقراری مدام نماز جماعت در بازار تهران و گفتن احکام تجارت و زندگی در بین بازاریان از تکالیفی بود که ایشان بر خود واجب کرده بودند و این منش مردمی نیز راز توجه صدها جوان مشتاق به جلسات ایشان در این سال ها بوده است .
ایشان حتّی برای تهیه مایحتاج و خریدهای دم دستی خانه نیز خود به بازار می رفت ، سال ها پیش به یاد دارم یک بار ایشان حتّی حاضر نبودند زنبیلی که اجناس خریداری شده را در آن قرار داده بودند را در مسیر مسجد تا ماشین به پسر یا همراه خود بدهند و اینچنین نشان دادند که نباید بار خود را به دیگران تحمیل کرد و لذّت طاعت را در جهاد « الکاد لعیاله » باید چشید.
باز به یاد داریم که ایشان که در تهران درس خارج داشته و وزنه ی علمی حوزه ی تهران به شمار می روند در تشرفشان به مشهد مقدس بی تکلف و فارغ از تشریفاتی که اینروزها از برخی می بینیم به مسجد « ملّا حیدر » آمده و ناشناس در بین صفوف جماعت انتهای مسجد نمازشان را به امامت « آیت الله عبائی ( بزرگ ) » اقامه می کردند و احیاناً اگر کسی ایشانرا می شناخت و می خواست مرید بازی و از این نوع کارها انجام دهد ایشان ناراحتی خود را ابراز می کردند و در مسیر پیش آمده بود اگر عده ای می خواستند دنبالشان راه بیافتند ایشان می ایستاد و با همان لحن جدیشان از آن عده جویا می شدند که آیا آنها کاری دارند ؟ که با این سخن ، به آنها می فهماندند که از مسیر دیگری بروند .
و اینگونه است که از این استاد ارجمند دوری از تشریفات و فرار از شهرت برجسته ترین خاطره می باشد.
خداوند إن شاء الله با شفای عاجل این عالم وارسته ، حوزه های علمیه و به خصوص مردم تهران را از وجود ایشان باز بهره مند کند و به سالکان طریق مطالعه ی مباحث اخلاقی ایشان را توصیه می کنم ، چراکه آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی با این اثر همیشه ماندگار می باشد.
صفحات: 1· 2