فتح خرمشهر نقطه عطف تاريخ معاصر ايران است
يكي از عمده تلاش كنندگان براي آتش بس آمريكا بود بخصوص كه اين كشور موازنه قواي سياسي نظامي ايران را مغاير با نقش «هژومونيك» خود در صحنه بين الملل مي دانست . تصميم جامعه جهاني حامي عراق ، پايان جنگ بدون هيچ امتيازي به ايران بود و خواسته آنها اين بود كه جنگ پايان پذيرد ضمن اينكه هيچ تضميني براي امنيت مرزهاي ايران با توجه به بي اعتباري قول و قرارهاي حزب بعث وجود نداشت .
در واقع بعد از فتح خرمشهرايران بدنبال صلح شرافتمندانه بود بحث فقط آزادي خرمشهر نبود . قرارداد الجزاير بايد تثبيت مي شد و عراق مواضع روشني در اين باره نداشت و عدم عقب نشيني عراق از 2500 كيلومتر مربع از خاك ايران از جمله «نفت شهر» و «خسروي» عدم صداقت عراق را نشان مي داد . از طرفي پذيرش متجاوز بودن عراق توسط جامعه جهاني و تبعات ناشي از آن احتمال پرداخت غرامت به ايران را در پي داشت كه پيروزي كامل ايران محسوب مي شد و به اين معني بود كه ايرانِ ضعيف اول جنگ ، عراق را از20 هزار كيلومتر از خاك خود رانده و از نظر سياسي نيز جامعه جهاني او را به عنوان متجاوز معرفي كرده است مسئله اين بود كه جامعه جهاني زيربار آن نمي رفت. زيرا پيروزي ايران موقعيت اين کشور را با تكيه بر قدرت مردمي خود در خليج فارس بالا مي برد و اين مسئله نه خوشايند غرب بود و نه شرق و نه كشورهاي منطقه . بنابراين ، شرايط ايران پذيرفته نشد و حاميان عراق در شوراي امنيت همچنان بر آتش بس تأكيد ميكردند و نه بر يك صلح عادلانه .
از نظر منطقي ، غرور ملي و افكار عمومي ملت ايران اين اجازه را نمي داد كه دشمن آمده و در مدت دوسال پنج استان كشور را ويران كرده و باعث جرح و قتل ده ها هزار نفر شده اكنون كه شكست خورده بي هيچ تعهدي و بدون هيچ سوال جوابي و بدون هيچ تضميني ، مبني بر عدم تجاوز در آتيه در پي كار خود برود .
:بنابراين در صورت پذيرش آتش بس ايران بايد همانگونه كه تحميل جنگ را تجربه كرد ؛ تحميل صلح بدتر از جنگ را هم مي پذيرفت و در خاك خود توقف مي كرد و منتظر تحولات آينده مي ماند زيرا عراق هيچ يك از بهانه هاي جنگ را رها نكرده بود و هيچ تضميني براي عدم تجاوز مجدد وجود نداشت . اما مسئولين كشوربر تأمين حق ملت ايران و تضمين براي جلوگيري از هجوم مجدد تأكيد داشتند . اين درخواست با توجه به سياست قدرت هاي بزرگ در جلوگيري از ارائه امتياز به ايران به معني آغاز دوره جديدي از جنگ بود.
آقاي هاشمي در خاطراتش مينويسد : براي تصميم گيري نهائي در تاريخ 20 خرداد 1361 جلسه اي با حضور شوراي عالي دفاع و فرماندهان اصلي جبهه ها در محضر امام (ره) تشكيل شد . امام خواستار ادامه جنگ در مرزها بود اما نظاميان اين امر را غير ممكن ميدانستند و سرانجام امام پذيرفتند كه ادامه جنگ در مرزها منطق نظامي ندارد ولي تأكيد كردند در ورود به خاك عراق بايد مناطقي انتخاب شود كه مردم حضور نداشته باشند .
بنابراين تمام تلاشهاي ايران در زمينه نظامي - سياسي از فتح خرمشهر تا پذيرش قطع نامه 598 با هدف تأمين يك صلح واقعي بود . استرا تژي ايران ادامه جنگ با هدف كسب يك پيروزي نظامي در يك عمليات بزرگ براي وادار كردن عراق به پذيرش خواستهاي بحق ايران ، مبني بر شناسائي متجاوز و پرداخت خسارات جنگ بود و اين چيزي بود كه حاميان عراق از آن جلوگيري مي كردند . از طرفي هم با برتري بدست آمده و موقعيت برتر نيروهاي ايران در جنگ، چشم پوشي از خواسته هاي بحق و رها كردن دشمن نيز ممكن نبود . ماندن بر سر مرز و ادمه جنگ نيز از نظر نظامي امكان نداشت از اين رو مسولین متقاعد شدند.که براي رسيدن به صلح امتيازي لازم است و اين امتياز در حالت ادامه جنگ در مرزها امكان نداشت بدست بيايد و از طرفي هم هيچ پيشنهاد صلحي مطرح نشده بود.. وضع به همين منوال ادامه داشت تا 5 سال از آزادي خرمشهر گذشت و باز در اين مدت هيچ پيشنهاد صلحي داده نشد البته قطعنامه هائي صادر شده كه همه آنها پيشنهاد آتش بس داشتند و موضوع آنها صلح نبود. بنابراين واقعيت ها بود كه براي بدست آوردن حداقل تضمين براي آينده ، جنگ ادامه يافت .
در ششمين روز جنگ ،قطعنامه479 شوراي امنيت صادر شداين قطعنامه به دليل عدم محكوميت تجاوز عراق، از سوي ايران رد شد.از اين مقطع زماني به بعد تا فتح خرمشهر شوراي امنيت را ساكت مي بينيم. اين شورا در برابر حملات موشكي به شهر ها و بمباران مناطق مسكوني و در اشغال نگه داشتن بيش از 20 هراز كيلومتر از خاك ايران سكوت نمود و هيچيك از اين موارد را نقض صلح ندانست اما پس از آزادي مناطق اشغالي در عمليات هاي ثامن الائمه ، طريق القدس ، فتح المبين و بيت المقدس در دومين قطعنامه خود با شماره 514 پس از حدود 22 ماه سكوت مجدداً به ياد جنگ ايران و عراق افتاد . بدين ترتيب قدرت نظامي ايران باعث شد كه شورا به درخواست اردن تشكيل جلسه دهد و در 12 ژوئيه 1982 برابر با 21 تيرماه 1361 قطعنامه 514 را تصويب كند. اين قطعنامه خواهان عقب نشيني نيروها به مرزهاي بين المللي است . چيزي كه قسمت اعظم آن بدست تواناي ايرانيان انجام شده بود و معلوم نيست كه چرا شورا به هنگام اشغال 11 شهر ايران به فكر عقب نشني نيروها نيفتاد .
در اين مدت طولاني كه در تاريخ شوراي امنيت بي سابقه است. شورا هيچ جلسه اي در مورد جنگ ايران و عراق تشكيل نداد و هيچ اقدامي نكرد كه نشان دهد به انجام وظايف قانوني خود براي برقراري صلح علاقمند است. اين قطعنامه هيچ اشاره به تجاوز انجام شده ندارد و براي شناسائي متجاوز وعده اي نمي دهد از اين رو ايران كه تا حدود دو ماه پس از آزادي خرمشهر نيم نگاهي به محيط بين المللي و نگاهي به صحنه درگيري داشت پس از آنكه قطعنامه 514 منتشر شد و در آن پيش از آنكه به صلح و امنيت توجه شود ، نجات عراق و گرفتن زمان از ايران براي غلبه عراق بر شرايط موجود و جمع و جور كردن ارتش آن كشور جهت مقابله مطمع نظر بود . بنابراين با ناميدي از سازمان ملل و اقدامات بين المللي دو روز پس از تصويب قطعنامه 514 در مورخه 23 تيرماه 1361 عمليات رمضان را آغاز كرد اين عمليات داخل خاك عراق و در اطراف بصره به اجرا درآمد.ودر نهايت ايران مجبور شد براي تضمين يک صلح شرا فتمندانه شش سال ديگر بجنگد.
دکتر حسن رحیمی (روشن)**عضو هیات علمی دا نشگاه بو علی سینا