فعاليتها و مبارزات امام هادى (ع) در سامراء
در اين موضع، سعى امام (ع) بر اين بود كه از راههاى مختلف و در برابر افراد و قشرهاى گوناگون، موضع بر حق خود را تبيين و تثبيت نمايد و به آنان بفهماند كه شرايط جانشينى از پيامبر (ص) و رهبرى و پيشوايى امت اسلامى تنها در وجود او جمع است و ديگران فاقد آن شرايط و نيازمند آن حضرت هستند. اينك نمونههايى از اين موضع:
1ـ در برابر شخص خليفه
متوكل در جمعى كه امام هادى (ع) نيز حضور داشت از «على بن جهم» از بهترين شاعران پرسيد . وى، برخى از شعراى دوران جاهليت و اسلام را بر شمرد، ولى متوكل توجهى نكرد. سپس متوجه امام هادى (ع) شد و همان پرسش را از حضرت كرد. امام (ع) فرمود: «حمانى» (1) آنجا كه مىگويد:
لقد فاخرتنا من قريش عصابة
بمد خدود و امتداد أصابع
فلما تنازعنا المقال قضى لنا
عليهم بما نهوى نداء الصوامع
ترانا سكوتا و الشهيد بفضلنا
عليهم جهير الصوت فى كل جامع
فإن رسول الله أحمد جدنا
و نحن بنوه كالنجوم الطوالع
ـ گروهى از قريش به كشيده بودن گونهها و بلند بودن انگشتان خود، به تفاخر با ما برخاستند .
ـ زمانى كه كار به منازعه كشيد، فرياد عبادتگاهها به سود ما ـ آنگونه كه ما مىخواستيم ـ داورى كرد.
ـ ما را گرچه ساكت مىبينى، ولى در هر محفلى با صداى رسا به فضل و برترى ما بر قريش، گواهى داده مىشود.
ـ همانا رسول خدا (ص) جد ماست و ما فرزندان او بسان ستارگان درخشانيم (و در آسمان انسانيت مىدرخشيم) .
متوكل متوجه امام (ع) شد و گفت: اى ابوالحسن! «نداى صوامع» چيست؟
صفحات: 1· 2