قله كمال انسان در مناجات شعبانیه آمده است
اما در این بین، مناجات مأثوره ماه شعبان از جایگاه ویژهای برخوردار است. دلیل این امر چیست؟
به نظر حقیر، مناجات شعبانیه دو ركن اساسی دارد؛ قسمت اول عمدتاً حالت خضوع است كه به شیوههای مختلف مطرح میشود و قسمت دوم مربوط به كمالاتی است كه انسان میتواند آنها را در سیر معنوی كسب كند. قلهی كمالات انسان در مناجات شعبانیه آمده كه تقریباً در هیچ دعایی به این شكل نیامده است. در این قسمت، مجموعهی شرایط فكری، اعتقادی، عملی، اخلاقی و روحی كه انسان در سیر به سوی خدا و رسیدن به خدای متعال لازم دارد، آمده است و با بیانی لطیف، معنای رسیدن را هم بیان میكند؛ چون رسیدن به خداوند متعال هم باید معنا شود. این رسیدن یك رسیدن فیزیكی نیست بلكه رسیدن روحی است كه پردههای تاریك ظلمانی دریده میشود كه اگر تأثیر مستقیم خدای متعال در وجود عبد نباشد، این امر تحقق پیدا نمیكند؛ « إِلَهِی هَبْ لِی كَمَالَ الانْقِطَاعِ إلیك» كه حضرت امام(ره) روی این قسمت خیلی عنایت داشتند. در این مناجات بالاترین درجات سیر به سوی خداوند متعال از زبان امیرالمؤمنین علی(ع) جاری شده است چون این خاندان بالاترین مرتبه سیر إلیالله را پیدا كردند.
به نظر شما این مناجات چه پیامی را برای مخاطب به دنبال دارد؟
بنده خالص خدا شدن، بنده حقیقی خدا شدن. بنده حقیقی آن كسی است كه بین او و معبودش هیچ پردهای نباشد و معبودش را نزدیكتر از خودش به خودش درك كند. یك وقت انسان درك عقلانی از ارتباط وجودی با خدای متعال دارد كه این خیلی خوب است اما بالاتر از آن، درك قلبی است و این درك قلبی برای هر كسی حاصل نمیشود. در مناجات شعبانیه آمده است كه «إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ» كسی كه خودش را به تو بشناساند، مجهول نیست. چقدر این مفهوم بلند است كه آن حقیقت معرفت نفس را در قالب مناجات بیان میكند. «وَ مَنْ لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ» كسی كه تو بر او اقبال كنی و رو كنی او دیگر مملوك هیچ كس جز تو نیست.
علت توجه ادیان الهی به ویژه اسلام، به دعا، معنویت و مباحث اخلاقی چیست؟ به خصوص مكتب اهل بیت(ع) كه از آن بزرگواران دعاهای متعدد مأثوره وجود دارد.
از دیدگاه ادیان الهی بالأخص اسلام، معنویت و اخلاق در تمامی روابط مادی انسان حاكمیت دارد و این ویژگی ادیان الهی است. اینكه حضرت امام(ره) بارها میفرمودند دین ما عین سیاست است، معنایش همین است. شما ببینید وقتی امام علی(ع) به مالك اشتر مجموعهای از دستورات سیاسی و حكومتی را ابلاغ میكند در همان آغاز میفرماید: «مِنْ عَبْدِاللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ» یعنی ای مالك! در شرایط مختلف سیاسی و اقتصادی، خودبزرگبینی برایت ایجاد نشود و بدان تو تحت امر كسی هستی كه او هم خودش عبد خداست و این جنبه اخلاقی تا آخر نامه موجود است. خصوصیت حكومت دینی و حكومت اسلامی همین است كه میخواهد «بنده» تربیت كند. حضرت امام(ره) میفرمود كه حكومت یك وسیلهای است برای اینكه بنده درست بشود برای اینكه رابطه بندگی در شئون گوناگون زندگی تحقق پیدا كند. نوعاً روابطی كه بین سیاستمداران وجود دارد، رابطه ظاهری است اما رابطه بین ولی مسلمین و مردم، هم رابطه ظاهری است و هم رابطه باطنی؛ یعنی ولی مسلمین خودش را از همه كوچكتر میداند و كمال خودش را رساندن خیر به دیگران میداند.
شما اشاره كردید كه اسلام میخواهد بنده تربیت كند. اما آنچه كه امروز در سطح جامعه و به خصوص از سوی برخی رسانهها شاهدیم، بروز برخی بیاخلاقیهاست كه بارها رهبر انقلاب از این موضوع ابراز ناراحتی و نگرانی نكردهاند. برخی به گونهای رفتار میكنند كه گویی نیازی به رعایت اخلاق و در نظر داشتن خداوند در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی نیست. در اینباره توضیح دهید.
اگر كار به شئون اجتماعی نداشته باشیم، پس دستورات اخلاقی را كجا پیدا كنیم؟ اصلاً مسائل اخلاقی در صحنه جامعه است، در صحنه خانواده است. وقتی مرد به خانه میآید حق ندارد بگوید این كار را بكن و برای خودش یك نوع علوّ قائل شود و تكبر كند. صحنه، صحنهی سازندگی است. از اول ازدواج میگویند شما نیت سازندگی داشته باش، به این عنوان كه میخواهی ساخته شوی و الّا ارتباط مشترك كه مسئله اصلی نیست. همهی زندگی، صحنهی سازندگی و اخلاق و رشد معنوی است اما متأسفانه نگذاشتند این دستورات از صاحبانش ظهور پیدا كند و ائمه(ع) در صحنهی جامعه حضور و ظهور و بروز نداشتند. همینهایی كه الان داریم، در پرتو ظهور كم آنهاست. علی(ع) 25 سال خانهنشین بود كه از خیلی كمالات ایشان در آن دوران اطلاع نداریم. در زمان حكومتداری هم نگذاشتند حكومت كند. با این وجود همین حكومتی كه همهاش با جنگ همراه بود، برای ما الگو است.
این نكتهای كه درباره ارتباط معنویت با سیاست و مسائل اجتماعی مطرح كردید، مورد توجه است. چون دشمن برای مقابله با نظام اسلامی به دنبال فاسد كردن جوانان و رقیق كردن اعتقادات مردم و به خصوص جوانان است.
همینطور است؛ چون نظام میخواهد انسان تربیت كند. امام(ره) چه فرمود؟ منطق امام این است كه این حكومت به خاطر پرورش و تربیت است. دشمنان این را فهمیدند و از راههای مختلف آمدند كه این نظام را خنثی كنند و فقط یك اسم و شكل ظاهری از آن بماند، مانند بسیاری از حكومتهای عربی كه الان اینگونه هستند و تنها نام اسلام را یدك میكشند. از همین رو با آنها كاری ندارند و حتی كمك هم میكنند؛ چون در راستای اهداف آنها هستند، چون بحثی از معنویت نیست، بحثی از طهارت روح نیست و اگر هم باشد بعضی از افراد خودشان یك كارهای شخصی میكنند و حكومت، سرسپرده است و شالوده وجودیاش بر دروغ، مكر، حیله و نفاق است.
امام میفرمود من و شما كاری نكردیم. همان اول انقلاب به دولت موقت این كلام را فرمودند. وجود نگاه توحیدی در رأس حكومت، سرّ پیروزی ما بود. روح امام با دعا عجین بود و همانطور كه شما هم اشاره كردید، مناجات شعبانیه را بالاترین لذت برای خود میدانستند. امام(ره) و رهبر انقلاب این دیدگاه را دارند. لذا رهبری در سفر اخیرشان به قم، بهطور خاص به مسئله معنویت اشاره كردند و گفتند كه عارف باید فقیه باشد. مرحوم ملاحسینقلی خودش فقیه بود، میگفت: «اگر ذرهای از شرع فاصله بگیریم، مسیر عرفان را نرفتهایم.»
عرفان كه حرف نیست، مجلس تشكیل دادن نیست. روح اسلام، عرفان است. روح كارهای امام عرفان بود و امام آمد این حقیقت را زنده كرد، همانطور كه فقه را زنده كرد، همانطور كه مسائل دیگر را زنده كرد. لذا دشمن برای مقابله با این مسئله، فقه انحرافی، عرفان انحرافی و اخلاق سكولار را مطرح كرده است. اخلاقی كه جدای از دین باشد، اخلاقی كه به زندگی كاری نداشته باشد، اخلاق سكولار است. آنها از حقیقت وجود انسان غافل شدهاند. انسان یك موجود غیبی است و همه اعمالش از آن جنبه غیبی ظهور پیدا میكند. این «من» یك حقیقت غیبی دارد.
به نظر شما مهمترین اقداماتی كه باید برای رسیدن به مراتب اخلاقی طی كرد كدام است؟
ما ببینیم در این زمان به چه جهت مورد توجه جهانیان قرار گرفتهایم؟این خیلی مهم است و اگر به این مساله دقت كنید،میفهمید كه چه وظیفهای دارید.جهت عمدهاش این است كه ما دنبال اسلام حقیقی هستیم. اسلام حقیقی جایگاه بالایی دارد و انسان را به حقیقت میرساند. اول باید به این موضوع توجه كنیم و جزو باورمان باشد؛ خیلی هم سخت نیست. اسلام حقیقی یك اعتقادات اولیهای دارد كه در كتابهای مختلف این مباحث آمده و عالمان دینی هم هستند كه این مسائل را بیان كنند. یك حداقلهایی داریم كه هم كاسب میتواند آن را داشته باشد، هم دانشجو و هم استاد دانشگاه.
دوم اینكه ما در شرع مقدس واجبات و محرمات داریم. برای كسب مراتب اخلاقی، در مرحله اول فرمودهاند كه انسانِ مسلمان به انجام صحیح واجباتش اهتمام بورزد و حداقلها را رعایت كند. حالا كسانی خواستند كاملترش را انجام دهند حرفی نیست. اما در نماز، یك ذكر در ركوع و سجده كافی است. انسان وقتی در مسیر پاكی باشد، هم روابط دنیاییاش پاك است و هم روابط روحی و معنویاش. انسان در ارتباط با خدا حقیقت پیدا میكند. اگر انسان به طرف خدا بیاید، همه امورش حل میشود. نكته دیگر اینكه ما نگاه نكنیم به دیگران كه ببینیم حالا دیگران این كار را انجام میدهندنیا نمیدهند؟ خوبی خوب است؛ حتی اگر دیگران انجام ندهند ما آن را انجام دهیم، چراكه ضرر نمیكنیم.
پینوشت:
1. «و إذ قال ربك للملئكه إنّى جاعل فی الارض خليفة قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال انى اعلم ما لا تعلمون» (و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من میخواهم در زمين جانشينی بيافرينم گفتند: در آنجا مخلوقى پديد میآوری كه تباهی كند و خونها بريزد؟ با اينكه ما تو را بپاكی میستائيم و تقديس میگوئيم؟ گفت: من چيزها میدانم كه شما نمیدانيد)، سوره مباركه بقره، آیه 30
صفحات: 1· 2