مباني انديشهاي غرب، عامل مهم بي حجابي است
3. اصالت جسم: پس از رنسانس و باز در ساية تفكّر اومانيستي، جسم انسان و به خصوص توجّه به ويژگيهاي جسماني و جنسي زن در هنرهاي تصويري و تجسمي جايگاه ويژهاي يافت و هنرمندان با توجّه به اين ويژگيها و با تكيه بر تكنيكهاي جديدي هنري، آثار زيادي آفريدند كه مركز توجّه آنها، پيكر زنان بود.
در ساية اين نگرش، مثلاً رسانه تلويزيون با نمايش تمثالي از زنان در برنامههاي خود كه به طور اغراق شدهاي، خوش اندام و داراي پوستي كم عيب و زيبا هستند، تصويري خاص از زن نشان ميدهد و در ذهن مخاطب خود اين گونه القا ميكند كه هر زني اين معيارها را نداشته باشد، دچار اختلال جسمي و شخصيتي است.[4]
4. لذّت گرايي: مروّجين اين نگرش بر آنند كه لذت بردن فاعلِ عمل اخلاقي، ارزش ذاتي دارد. به عبارت ديگر، سعادت، برخورداري هر چه بيشتر فرد از لذّت است.
استدلال پيروان اين مكتب اخلاقي براي اثبات ارزش ذاتي لذت اين است كه انسان طبيعتاً طالب لذت است و از رنج و درد ميگريزد. براي هر فرد، خوشي و لذت خود او مطلوب است و هيچ كس رنج و ناراحتي خود را نميخواهد. بر اين پايه، ارزش ذاتي و منشأ مطلوبيت، لذت خود فرد است.
در نتيجه، كاري كه براي فاعل اخلاقي، لذت بخش باشد، ارزش غيري مثبت دارد و بايد صورت گيرد و كاري كه براي فاعل وي رنجآور است، ارزش غيري منفي دارد و نبايد انجام گيرد.[5]
5. «منِ غربي» در مقابل «ديگري شرقي»: در ديدگاه شرق شناسي، «من غربي» به عنوان من متكامل، عقلاني، متمدّن، قاعدهمند و منظم است و در مقابل «ديگري شرقي» يا در اينجا مسلمان، به عنوان من طبيعي، ساده، غير عقلاني، غير متمدّن و وحشي مطرح گرديده.
اين ديدگاه در رويكرد نوشرقشناسانه به نشانههاي فرهنگي ـ گفتماني تبديل شده كه مهمترين اين نشانهها، مطرح كردن «من غربي» با ويژگيهاي متن (متنيت)، فرهنگ، و تعدد فرهنگي، علمي، جهاني، دموكراتيك و … است. در مقابل آن «ديگري شرقي» با ويژگيهاي نامتنيت، غير فرهنگ (ضد فرهنگ)، سنّتي و … مطرح ميباشد.[6]
آنچه ذكر شد، تنها بخشي از اصول حاكم بر جوامع غربي است و نگرشهاي ديگري مانند: اصالت دادن به غرايز انساني، نسبي گرايي، حاكميّت اميال و … نيز از جملة اين نگرشها است. رسانهاي كه در چنين جامعهاي رشد و نمو دارد و در پس پردة توليدات آن، اينچنين نگرشهايي حاكم است، با بهرهگيري از آزادي عملي كه به آن داده شده، با مبنا قرار دادن ميل بشري و بي توجّهي به دو عنصر مهم نياز و مصلحت مخاطب، در توليد و پخش برنامههاي خود هيچ محدوديّتي نداشته، با ناديده گرفتن ارزشهاي حقيقي زنان، الگوي دلخواه خود را ارائه خواهد داد. [7]
منابع:
1. بررسي تطبيقي مباني نگرش زن در رسانهها با رويكرد ديني و غير ديني، سلمان رضواني، مجموعه مقالات همايش دين و رسانه، قم، مركز پژوهشهاي صدا و سيماي قم، 1390 ش، ص 193، (با كمي تغيير و برداشت).
2. در آمدي بر نظام شخصيتي زن در اسلام، محمدرضا زيبايينژاد و محمدتقي سبحاني، دار الثقلين، قم، 1379 ش، ص 20.
3. همان، ص 29.
4. بررسي تطبيقي مباني نگرشي زن در رسانهها، سلمان رضواني، ص 196 (با كمي تغيير).
5. فلسفه اخلاق، مجتبي مصباح يزدي، مؤسسه آموزشي امام خميني، قم، 1387 ش، ص 172.
6. سياست فرهنگي تفاوت در بازنمايي حجاب اسلامي در رسانههاي غربي، حسن بشير، فصلنامة تحقيقات فرهنگي، ش 3ف 1390 ش، ص 47.
7. براي مطالعه بيشتر ر.ك: حجاب زن مسلمان و تقابل رسانه اي غرب با آن، محمدمهدي قرباني، ماهنامه مبلغان، شماره 168.
صفحات: 1· 2