ناله های ام البنین(س)
دوبـاره بـوی بقیــــع و مـدینــه می آيــــد/دوباره زمزمه غم ز ســــــــینه می آیـد
دوبـاره مـرغ دلـم ســــــر به زیـر پر بـرده/که سوز ناله به سودای چشم تر برده
نشـسته گوشــه اندوه و ناله ســـر داده/ز ســـــــوز ناله ام البنین خبـــــر داده
« منـم که سـایه نشین و جـود مـولایم /کنیز خانه غم ، خـــــــاک پای زهرایم
منم که خانه به دوش غم علی هستم/منم که همقدم محنت ولی هســتم
منم که شـاهد زخـم شکسـته ابـرویـم/انیس گریه به یاس شکستـه پهلویم
منم که در همه جا در تب حسـن بودم/منم که شاهد خون لب حسـن بودم
منم که جلوه حق را به عین می دیدم/خـدای را به جمال حسیـن می دیدم
منم که بوده دلم صبـح و شـام با زینب/منم میان همـه ، هم کـلام بـا زینـب
منم که سوگ گلستـان و باغبـان دارم/به سینـه زخــم غــم کربلائیـان دارم
منم که ظـهر عطـش را نمی برم از یـاد/چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد
منم که مادر عشق و امید و احساسم/فــدای یک سـر موی حســین عباسـم