• تماس  

و تو چه کردی؟

01 تیر 1392 توسط 313

نگاه ها به ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد
و بر می گشت از او پرسیدند: ای پرنده چه کار می کنی؟ پاسخ داد با نوک خود آب

روی آتش میریزم

گفتند: حجم آتش زیاد است

من نمتوانم آتش را خاموش کنم اما آب را می آورم تا آن هنگام که

خداوند از من پرسید وقتی که بنده ام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟

پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد… .
….
ابراهیم زمان در چاه غیبت گرفتار است

اما بزودی یوسف زمان خواهد آمد…..

و مرا خواهند پرسید : و تو چه کردی ؟

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: حرفهای خودمونی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس