وصیت نامه شهید علیرضا رضایی
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید یا جان رسد به جانان یا جان زتن برآید
خدایا،اگرچه محبّ صادقی نبودیم ، ای سجده خواه ساجدان ،اگرچه بنده صالحی نبودیم ،ای نهایت آرزوهای عارفان ،اگر معرفت به وجود تو نداشتیم واگر معصیت کار نبودیم ، هرگز بخاطر مخالفت با وجود مقدّس و ذات لاهوتی تو نبود،بلکه نفس رذیله برما غلبه داشت ،در حضور تو ،ترا معصیت میکردیم ،اما ای خدای نادمان،تو خود عالم بودی که هرگز محبت مخلوقی را بر محبت تو ترجیح ندادیم.پروردگارا،اگرمطیع امر تو نبودیم و معصیت تو کرده ایم و اگر همانند کسانی شده ایم که نعمت ترا خوردند و شکر شیطان را به جای آورند،خدایا حالا دست به ریسمان توبه تو نواخته ایم،خدایا حالادیگرمحبت تو را به جان پذیرفته ایم خدایا پیرو خصلتی که تو امرکرده ای گشته ایم. «و محبته لا یوتو علی محبتی مصبته المخلوقین»
بار الهی حالا محبّت تو ما را مشتاق دیدارت کرده خدایا شوق دیدار جلوه های تو ما را در دنیا تنگ گرفته است اگر چه می دانم لیاقت دیدارت را نداریم و چه کنیم که خود محبّت خودت را ارزانی داشته ای و خود باید نیاز دل ما را بر آری.
خدایا دیده های ما را به نور جلالت روشن فرما.آه آه شوقاً الی من یرانی و لا اراه.بار الها اگرچه وقتی به ملاقات خودم با تو فکر می کنم می دانم که گناه می کنم ولی تو خود فرموده ای و ما به آن امید زنده ایم.
«من کان یرجوا لقاء الله فان اجل الله لات و هو السمیع العلیم»
بار الها چه بندگانی که از این باب رحمت به دیدارت شتافتند.خدایا گناهانمان را ببخش و ما را از
صالحان قرار بده. «ربّ هب لی من الصالحین»
صفحات: 1· 2