پشه هایی که رزمنده ها را کلافه کرده بودند
در طول جنگ تحمیلی در کنار مبارزه با نیروها و ادوات جنگی؛ کنار آمدن با شرایط بد آب و هوایی نیز از دغدغههای رزمندگان بود؛ به شکلی که این مقاومت به یک مشکل مهم تبدیل می شد. روایت زیر نمونهای از رویارویی نیروها با وضعیت اقلیمی منطقه جنوب است.
***
اوایل سال 1360 با قطار به سوی جنوب حرکت کردیم. وقتی به اهواز رسیدیم، مأموران انتظامی (شهربانی سابق) در سالنهای قطار روحیه بچهها را تضعیف میکردند. درجهداری پیش آمد و گفت: سفارش میکنم همین امروز برگردید، عراقیها سلاحهای پیشرفتهای دارند که شما با دست خالی کاری ازتان ساخته نیست. من یقه او را گرفتم و گفتم: مرد حسابی چرا حرف دشمن را میزنی؟ تو باید روحیه ما را تقویت کنی، نه این که مأیوس کنی تا دشمن بیاید و کشور را بگیرد.
فرمانده ما حاج عباس زنگی آبادی بود. به اهواز که رسیدیم، قدری استراحت کردیم و بعد به پادگان حمیدیه اعزام شدیم. برادران ارتشی هم آنجا بودند. این پادگان، در گذشته استادیوم ورزشی بود. مقر اصلی ما آنجا شد و کرخه هم خط پدافندیمان. بچههای چمران سمت چپ ما بودند و عقبتر، خاکریز کوچکی زده بودند و ما را هم راهنمایی میکردند.
صفحات: 1· 2