پژوهشی درباره حدیث کسا
4. رویداد كسا در خانۀ امّ سلمه
هر چند برخی از احادیث، اشاره به وقوع رویداد كسا در خانۀ برخی دیگر از همسران پیامبر دارند، لیكن ملاحظه و تأمل در مجموع روایاتی كه در این باره وارد شده، اثبات میكند كه نزول آیۀ تطهیر و رویداد كسا، بیتردید در خانۀ امّ سلمه واقع شده است. عایشه نیز به این حقیقت اعتراف دارد، چنان كه از ابو عبدالله جدلی روایت شده كه گفته است: بر عایشه وارد شدم و گفتم: آیۀ إنّما یریدُ اللهُ … در كجا نازل شده است؟ او گفت: در خانۀ امّ سلمه. در روایت دیگری امّ سلمه میگوید: اگر از عایشه بپرسی، به تو خواهد گفت كه: این آیه در خانۀ من نازل شده است. شیخ مفید، در این باره میگوید:
اصحاب حدیث، روایت كردهاند كه دربارۀ این آیه از عمر سؤال شد و او گفت: «دربارۀ آن، از عایشه سؤال كنید» و عایشه در پاسخ گفت : «این آیه در خانۀ خواهرم امّ سلمه نازل شده است. پس دربارۀ آن، از او بپرسید كه در زمینۀ این آیه، از من آگاهتر است».14
بنابراین، اگر صحت روایاتی را كه بدانها اشاره شد15 بپذیریم، باید بگوییم كه در ادامۀ رویداد كسا، افراد دیگری (مانند عایشه و زینب دختر ام سلمه) نیز شاهد آن بودهاند و آنها نیز از پیامبر همان تقاضای امّ سلمه را داشتهاند و پیامبر خدا به آنها پاسخ منفی داده است و احتمالی كه برخی از محدّثان16 در تكرار چندباره این رویداد قائل شدهاند، امری بعید به نظر میرسد.17
5. آنچه به «حدیث كسا» شهرت یافته است
تا این جا روشن شد كه حدیث كسا ـ به شرحی كه گذشت ـ قطعی و غیر قابل تردید و بیانگر یكی از مهم ترین ویژگیهای اهل بیت رسول خدا، یعنی ویژگی طهارت و عصمت آنهاست؛ لیكن در این اواخر، حدیثی به عنوان «حدیث كسا» در میان شیعیان، شایع گردیده كه پایه و اساسی ندارد. نخستین محدّث معروفی كه بیاساس بودن این حدیث را اعلان كرده، مرحوم محدث قمی (صاحب مفاتیح الجنان)ـ رضوان الله تعالی علیه ـ است و شگفت انگیز، این كه ایشان اجازه نمیداد كسی بر مفاتیح الجنان نكتهای بیفزاید و به انجام دهندۀ این كار، نفرین فرستاده است؛ ولی با این حال میبینیم كه حدیث مذكور بدان افزوده شده است!
دلایل بیپایه بودن این حدیث، بسیار است كه اینك به برخی از آنها اشاره میكنیم:
1. این حدیث در هیچ یك از كتب معتبر فریقین وجود ندارد، حتی كتابهایی كه هدف آنها جمع آوری احادیث منسوب به اهل بیت بوده است(همچون بحارالانوار)
2. تا آن جا كه ما میدانیم، نخستین كتاب كه این حدیث را بیسند نقل كرده است، همان طور كه محدث قمی اشاره كرده، كتاب منتخب طریحی است و این، بدان معناست كه از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد، از این حدیث، هیچ اثری در كتب حدیثی دیده نمیشود.
3. شگفت انگیز، این كه این حدیث بیسند، در حاشیۀ نسخۀ خطی كتاب عوالم العلوم، با سند میشود(!) كه شرح آن چنین است:
رأیت بخط الشیخ الجلیل السیّد هاشم، عن شیخه السید ماجد البحرانی، عن الحسن بن زین الدّین الشهید الثانی، عن شیخه المقدّس الأردبیلی، عن شیخه علیّ بن عبدالعالی الكركی، عن الشیخ علی بن هلال الجزائری، عن الشیخ أحمد بن فهد الحلّی، عن الشیخ علی بن الخازن الحائری، عن الشیخ ضیاء الدین علی بن الشهید الأول ، عن أبیه، عن فخر المحققین، عن شیخه العلامه الحلّی، عن شیخه المحقّق، عن شیخه ابن نما الحلّی، عن شیخه محمد بن ادریس الحلّی، عن حمزةالطوسی صاحب «ثاقب المناقب» ، عن الشیخ الجلیل محمد ابن شهر آشوب، عن الطبرسی صاحب الاحتجاج، عن شیخه الجلیل الحسن بن محمد بن الحسن الطوسی، عن أبیه شیخ الطائفة، عن شیخه المفید، عن شیخه ابن قولویه القمی، عن شیخه الكلینی، عن علی بن ابراهیم(عن أبیه ابراهیم) بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی، عن قاسم بن یحیی الجلاء الكوفی، عن ابی بصیر، عن ابان بن تغلب البكری، عن جابر بن یزید الجعفی، عن جابر بن عبدالله الانصاری، عن فاطمة الزهراء بنت رسول الله، قال: سمعت فاطمة أنّها قالت: دخل علیَّ أبی رسول الله…18 و اینك چند نكته دربارۀ این سند
الف ـ تنها مستند سند مذكور، گفتۀ شیخ نورالدین عبدالله بحرانی(مؤلف عوالم العلوم) است كه بر فرض ثبوت، میگوید: «به خط سید هاشم بحرانی دیدم…»؛ ولی معلوم نیست چه كسی ضامن صحت تشخیص او در این كه آن خط، ضرورتاً خط سید هاشم بحرانی است، خواهد بود!
ب ـ سید هاشم بحرانی19 كه این سند منسوب به اوست، این حدیث را در كتابهای خود (تفسیر «البرهان» و «غایة المرام» ) نیاورده است، با این كه او در این كتابها به جمع احادیث همّت داشته است، نه ارزیابی و تصحیح آنها؛ بلكه آنچه او در این كتابها آورده، سنداً و متناً مخالف چیزی است كه این خط به او نسبت میدهد.
ج ـ بسیاری از محدّثان بزرگ شیعه، همچون: كلینی، طوسی، مفید، طبرسی و ابن شهر آشوب كه در این سلسله سند آمدهاند، در كتب خود، حدیث كسا را به همان گونهای آوردهاند كه در این جزوه اشاره شد20 و مخالف متن حدیث كسای شایع است.
دـ سلسله سندی كه برای این حدیث در حاشیۀ عوالم ذكر شده، به قدری اشكال دارد كه اگر كسی كمترین اطّلاعی از علم رجال، داشته باشد، نادرست بودن آن را آشكارا تشخیص میدهد.21
هـ ـ متن حدیث، علاوه بر این كه مخالف همۀ متنهای معتبر است، سستیهایی دارد كه بر اهل درنگ و دقت، پوشیده نیست.
پی نوشتها:
1. برای توضیح بیشتر، نگاه كنید به: اهل بیت در قرآن و حدیث، محمد محمدی ری شهری، قم: دار الحدیث.
2. نوشتۀ فخر الدین محمد بن علی نجفی معروف به شیخ طریحی، متولد نجف، متوفای: سال 1085قمری.
3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی: ج1، ص 527.
4. مفاتیح الجنان (خوش نویس: محمد رضا افشاری، ناشر: پیام آزادی)، ص 945(مقدمۀ بخش «ملحقات مفاتیح الجنان»)
5. نگاه كنید به: الخصال: ص 550، الغدیر: ج4، ص 40.
6. نگاه كنید به: بحارالأنوار: ج22، ص 245و 494، مجمع البیان: ج9، ص 44.
7. غذایی كه با آرد و روغن، درست میشود.(لسان العرب: ج3، ص 291)
8. عبایی از بافتههای مردم منطقۀ خیبر.
9. تفسیر الطبری: ج12، جزء 22، ص 7.
10. مسند ابن حنبل: ج10، ص 197، ح26659.
11. مسند ابن حنبل: ج10، ص 228، ح26808.
12. احزاب، آیۀ 33.
13. تفسیر الطبری: ج12، ص7.
14. الفصول المختارة: ص 53و 54
15. نگاه كنید به: اهل بیت در قرآن و حدیث: ج1، ص 34و 58.
16. نگاه كنید به: ذخائر العقبی: ص 57، الصواعق المحرقة: ص 144، ینابیع المودّة: ج1، ص 323، أهل بیت فی آیة التطهیر: ص 51.
17. نگاه كنید به: پیش گفتار، ص 8.
18. عوالم العلوم: ج2، ص 930.
19. او سید هاشم بن اسماعیل كتكانی بحرانی است. در كتكان از نواحی بحرین به دنیا آمد و در سال 1107 قمری از دنیا رفت. تراجم نویسان، شخصیت علمی و عملی او را ستودهاند. او از شیخ حرّ عاملی اجازه نقل حدیث داشت. گفته شده: «او 75 كتاب تألیف كرد؛ اما نوشتههایش از غلو و سستی خالی نیست» . نگاه كنید به: أعیان الشیعة: ج10، ص 249، أمل الآمل: ج2، ص 341، ریاض العلماء: ج5، ص310، العلامه السید هاشم البحرانی، فارس تبریزیان.
20. برای نمونه: أمالی الطوسی: ص 263و 368، أمالی الصدوق: ص 381ـ 382، مجمع البیان: ج8 ص 559، و برای مطالعۀ گستردهتر همۀ نقلها، نگاه كنید به: اهل بیت در قرآن و حدیث: ج1، ص 24ـ 37و 46ـ 69
21. نگاه كنید به: عوالم العلوم: ج2، ص 930(پانوشت دوم).
منبع: دانشکده علوم حدیث