گذری بر فرقه بهاییت
د) مخالفان شیخ احمد
برخی مخالفان شیخ از علمای شیعه که مذهب او را باطل اعلام کردهاند، عبارتند از:
۱٫ شیخ مرتضی انصاری (م ۱۲۸۱ هـ .ق)؛
۲٫ حاج ملا جعفر استرآبادی؛
۳٫ سعید العلماء مازندرانی؛
۴٫ ملا محمدتقی قزوینی، معروف به شهید ثالث، (م ۱۲۶۴ هـ .ق)؛
۵٫ شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهر (م ۱۲۶۶ هـ .ق)؛
۶٫ سید علی آقا قاضی، استاد عرفان علامه طباطبایی (م ۱۳۶۶ هـ .ق)؛
۷٫ سید محمد مجاهد، نویسنده مناهل (م ۱۲۴۲ هـ .ق)؛
۸٫ سید مهدی طباطبایی، فرزند سید علی طباطبایی (م ۱۲۶۰ هـ .ق)؛
۹٫ شیخ محمدحسین، نویسنده فصول (م ۱۲۶۱ هـ .ق)؛
۱۰٫ سید ابراهیم قزوینی، نویسنده ضوابط (م ۱۲۶۲ هـ .ق)؛
۱۱٫ شیخ شریف العلماء (م ۱۲۶۵ هـ .ق)؛
۱۲٫ ملا آقا دربندی، نویسنده کتابهای خزائن الاصول و خزائن الاحکام (م ۱۲۸۵ هـ .ق).
هـ) مرگ
احسائی همزمان با حمله وهابیون به عتبات، از کربلا به مکه رفت و از راه مکه رهسپار وطن خود شد، ولی در نزدیکی مدینه درگذشت. نبیل در تاریخ خود، سال مرگ شیخ را اینگونه بیان میکند:
وفات شیخ احمد احسائی در سال ١٢٤٢ هجری اتفاق افتاد. مدت عمرش ۸۱ سال بود. قبرش در مدینه منوره در قبرستان بقیع پشت دیوار مرقد حضرت رسول صلی الله علیه و آله است.۷
میرزا محمدباقر خوانساری، صاحب کتاب روضات الجنات تاریخ فوت شیخ را سال ۱۲۴۳هـ .ق، در نود سالگی گفته است.۸
و) عقاید
شیخ احمد احسائی دیدگاههایی در مباحث گوناگون اعتقادی دارد که عالمان شیعه با تمام آنها مخالفت نکردهاند. برخی از اندیشههای وی که به آنها انتقاد و حتی به سبب آنها فتوای تکفیر بر ضد وی صادر شده، به این شرح است:
یک ـ معاد با جسم هور قلیایی
مشکلسازترین عقیده شیخ احمد که برغانی بهخاطر آن وی را تکفیر کرد، بحث معاد است. شیخ احمد احسائی تفسیری از جسم کرده است که عالمان شیعی آن را نمیپذیرند. از نظر آنان، معاد جسمانی، بازگشت انسان به دنیا در روز رستاخیز با همین بدن عنصری دنیایی، بیهیچ تفاوتی است، ولی نظر احسائی درباره معاد جسمانی چنین نیست. وی در تفسیر جمله «وَ اَجْسادُكُم فِی الْاَجْسادِ»۹ در کتاب شرح الزیاره مینویسد:
انسان دارای دو جسد است: یک قسم آن محصول عناصر زمانی است و از این عناصر کوچکترین تماسی(ارتباطی) با بدن انسان ندارد، مانند لباس است که به بدن پوشیده شده و از بدن کنده میشود. لذت و عذاب مربوط به این بدن نیست. در واقع، این جسد نسبت به انسان مانند رنگ نسبت به لباس است که حقیقت لباس همان تار و پود است و این رنگ در حقیقت دخالتی در ماهیت لباس ندارد.
جسد دوم:
این جسد باقی و همیشگی است و این جسد همان طینت است که انسان از آن آفریده شده [است]. وقتی که زمین جسد عنصری را [به] خاک [تبدیل] کرد و بین اعضای آن جدایی افکند، هر جزء آن به جایگاه خود برمیگردد؛ هوا ملحق میشود به هوا و آب ملحق میشود به آب، خاک ملحق میگردد به خاک و آن بدن اصلی باقی میماند و روز قیامت همین جسد خارج خواهد شد و به بهشت یا جهنم خواهد رفت. این جسد از عالم هور قلیا میباشد و در عالم قبر قابل رؤیت و دیدن نیست. کسی ایراد نگیرد که این بر خلاف عقیده مسلمانان است؛ برای آنکه عقیده همه مسلمین همین است و غیر از آن چیزی نمیگویند.۱۰
توضیح روشنتر کلام شیخ این است که جسد اول، جسد اصلی انسان نیست. این جسد پس از مرگ از بین میرود و در حیات آخرتی همراه انسان نیست. جسد دوم عبارت است از طینت انسان که از عالم «هور قلیا»ست. عالم هور قلیا، همان عالم برزخ است که حد وسط میان عالم مُلک (عالم مادی) و عالم ملکوت (عالم مجرد) است و بدان، عالم مثال هم میگویند. جسد دوم، جسد اصلی انسان است و در قبر باقی میماند و پس از دمیدن اسرافیل در صور (نفخه دوم یا نفخه بعث)، روح وارد همین جسد میشود و برای محاکمه و جزا فراخوانده میشود. بدینترتیب، هنگام مرگ روح از هر دو جسم جدا میشود، ولی در معاد با جسد دوم همراه میگردد.
این مطلب در صورتی عنوان میشود که بنا بر اعتقاد شیعیان امامیه، همین بدن عنصری در روز قیامت برانگیخته میشود. حتی بنا بر نصّ قرآن، خطوط ریز انگشتان در قیامت همانند دنیا خواهد بود.
دوـ امامت و نقش ائمه در آفرینش
یکی دیگر از عقاید شیخ احمد احسائی درباره امامت و نقش ائمه در آفرینش است. بر اساس اندیشه شیخ، معصومان در آفرینش جهان نقش دارند. وی معتقد است خدای تعالی وقتی معصومان علیهم السلام را آفرید، به آنان اجازه داد موجودات دیگر را بیافرینند. بر اساس این نظریه:
۱٫ حضرات معصومان علیهم السلام جایگاه خواست و اراده الهیاند و اراده آنان، اراده خداست. ازاینرو، آنان، علت فاعلی موجودات جهان هستند.
۲٫ از سوی دیگر، مواد موجودات از شعاع انوار و وجود معصومان علیهم السلام تشکیل شده است. ازاینرو، آنها علت مادی آفرینش نیز بهشمار میروند.
۳٫ دلیل صوری بودن معصومان علیهم السلام این است که صورت اشیا از صورت مقامها و حرکات و اعمال آنهاست. البته صورت مؤمنان همانند صورت معصومان علیهم السلام و صورت کافران مخالف صورت آنان است.
۴٫ معصومان علیهم السلام علت غایی جهان هم هستند؛ زیرا اگر آنها نبودند، چیزی آفریده نمیشد و آفرینش موجودات به واسطه آنان است.۱۱
سه ـ حیات عنصری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از دیگر اندیشههای شیخ احمد احسائی، اعتقاد به حیات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بدون جسد عنصری و با بدن هور قلیایی است.۱۲ وی معتقد است آن حضرت با بدن غیرعنصری و هور قلیایی در شهر جابلقا و جابلسا زندگی میکند. شیخ احمد، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را زنده و در عالم هور قلیا میداند۱۳ و مینویسد:
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام غیبت در عالم هور قلیاست و هرگاه بخواهد به اقالیم سبعه تشریف بیاورد، صورتی از صورتهای اهل این اقالیم را میپوشد و کسی او را نمیشناسد. جسم و زمان و مکان ایشان لطیفتر از عالم اجسام بوده و از عالم مثال است.۱۴
به عقیده بسیاری از علمای شیعه، این نظریه در واقع به معنای انکار وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در روی زمین است؛ زیرا اگر مراد آن باشد که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در عالم مثال و برزخ، چه برزخ اول و چه برزخ دوم زندگی میکند، پس حیات با بدن عنصری ندارد و حیات ایشان مثل حیات مردگان در عالم برزخ است. این مطلب با احادیث متواتری که گویای خالی نبودن زمین از حجتند، سازگاری ندارد. ضمن اینکه این اعتقاد، با دلایل عقلی ضرورت وجود آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف در این جهان نیز منافات دارد. پس ادعای شیخ مبنی بر زندگی کردن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با بدن هور قلیایی، تنها یک ادعاست و هیچ دلیل عقلی و نقلی بر آن اقامه نشده است.۱۵ افزون بر آن، بر اساس نصوص قطعی، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در همین جهان خاکی و با بدن عنصری زندگی میکند تا زمانی فرا رسد که خواست خداوند بر قیام و ظهور او تعلّق گیرد.
پی نوشت :
۱٫ حسینعلی نوری بهاءالله، ایقان، نسخه الکترونیک، کتابخانه جامع آثار بهایی، حیفا، ص ۴۳
۲٫ محمدباقر نجفی، بهاییان، نشر مشعر، ۱۳۸۰، ص۱۷٫
۳٫ محمدعلی حبیبآبادی، مکارم الآثار، اصفهان، نشر کمال، ۱۳۶۲، چ ۱، ج ۴، ص ۱۱۳۵٫
۴۲٫ تبصرةالمتعلمین فی أحکامالدین، کتابی است در فقه امامیه که فقهای شیعه صدها شرح بر آن نگاشته و منتشر کردهاند. شرح شیخ احمد به نام صراطالیقین در مجموعه آثار شیخ یعنی جوامعالکلم منتشر شده است. او در این شرح، تنها به شرح مبحث طهارت از کتاب تبصرةالمتعلمین پرداخته است.
۵٫ محمد تنکابنی، قصص العلما، ص۳۶٫
۶٫ همان، ص۴۲٫
۷٫ عبدالحمید اشراق خاوری، مطالع الانوار (تلخیص تاریخ مطالع الانوار)، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۱۶٫
۸٫ میرزا محمدباقر خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، تهران، انتشارات اسماعیلیان، ج ۱، ص ۹۴٫
۹٫ بخشی از زیارت جامعه کبیره.
۱۰٫ احمد خدایی، تحلیلی بر تاریخ و عقاید فرقه شیخیه، قم، امیرالعلم، ۱۳۸۲، چ۲، ص ۱۴۳، به نقل از: شیخ احمد احسائی، شرح الزیاره، ص ۳۶۰٫
۱۱٫ شرحالزیارة، ج۴، صص۲۶ ـ ۳۰؛ نک: مجموعة الرسائل ص۳۰۸؛ نک: رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، چ۸ ، ص۱۷۵٫
۱۲٫ هورقلیا از کلمه عبری «هبل قرنیم» گرفته شده است. هبل به معنای هوای گرم، بخار، تنفس و قرنیم به معنای درخشش و شعاع است که این ترکیب یعنی تشعشع بخار. شیخ احمد احسائی در نوشتههای خود بارها این کلمه را به کار برده و شرح داده است. در تنزیه الاولیاء شیخ ابوالقاسمخان ابراهیمی به نقل از ملاهادی سبزواری آورده است: «هور قلیا هم عالمی است از عوالم که خداوند خلق فرموده است. مراد از آن عالم اجمالاً عالم مثال است به معنای عالم صور. عالم هور قلیا چون فوق این اقالیم است و از حدود ظاهر این اقالیم خارج است، اقلیم ثامنش گویند». (لغتنامه دهخدا)، به نقل از: نرمافزار لغتنامه دهخدا، ویرایش نهایی.
۱۳٫ شیخ محمد کریمخان کرمانی، ارشاد العوام، کرمان، چاپخانه سعادت، چ ۴، ج ۲، ص ۱۵۱٫
۱۴٫ شیخ احمد احسائی، جوامعالکلم، رساله رشیته، قسمت سوم، ص۱۰۰٫
۱۵٫ علامه مصطفوی تهرانی، محاکمه و بررسی باب و بها، تهران، مؤسسه مطبوعاتی اسلامی، ۱۳۴۵، چ ۲، ج ۳، ص۳۴٫
منبع : کتاب “گذری بر فرقه بهاییت”
منبع: فارس
صفحات: 1· 2