گذری کوتاه بر سیره عالمی عامل
پرورش یافتن در خانواده ای که شاکله آن بر مبنای علم و تقوا بنا گردیده بود منجر شد تا فرزند دوم پسری میرزا عبدالعلی تهرانی ازهمان دوران کودکی مجذوب تحصیل در علوم دینی و حوزوی گردد. پدر آیت الله مجتبی تهرانی که از شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم یزدی عارف سترگ و موسس حوزه ی علمیه قم بود و رفاقت دیرینه ای با مرحوم آیت الله شاه آبادی بزرگ داشت ،نقش به سزایی در تربیت و رشد نهال مستعد شخصیتی و علمی آقا مجتبی ایفا نمود. ایشان به پیشنهاد و ارشاد پدر بزرگوار خویش به مشهد مقدس مهاجرت کرد وبه تکمیل دروس مقدمات خود را در سایه الطاف حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مشغول شد و از محضر استاد برجسته ای چون ادیب نیشابوری بهره کافی را برد. آقا مجتبی بعد از سفر پربار مشهد راهی قم میشود و نقطه عطف زندگانی علمی سیاسی ایشان در قم و آشنایی با عالمان بزرگی که هرکدام قله های علمی واخلاقی آن روزگاران بوده اند، رقم میخورد. کهد ازمیان میتوان به توفیق شاگردی و آشنایی با حضرتامامخمینی اشاره کرد. جوان 18 ساله ای که سرشار از استعداد و نبوغ است درمدت کوتاهی نظر عالم بزرگی را که بعدها منشا یک تحول عظیم در دنیا میشود به خود جلب مینماید.تا آنجا که امام خمینی بعد از شهادت فرزندش نام اورا به عنوان جانشین شایسته آقا مصطفی به زبان می آورد واینگونه می فرماید “حالا که آقا مصطفی را از دست دادیم، آقا مجتبی که داریم".
آیت الله مجتبی تهرانی بیست و پنج ساله موفق به کسب اجازه اجتهاداز حضرتامام میشود وبه گفتهی خود برای شرکت در درس خارج دوبار وسائل الشیعه از ابتدا تا انتها مطالعه میکند، پشتکار فراوان و تلاش روز افزون او باعث میشودمقبولیت وی نزد استادش، به اندازه ای شود که امام به وی اجازه دهد تا تقریرات وی و دست نوشته های درس بیع را جمع آوری کرده و منتشر سازد، در همان ایام کتاب مکاسب محرمه حضرت امام و همچنین دو جلد رسائل اصولی ایشان توسط آقا مجتبی تنظیم و منتشر میشود. با رحلت مرجع عالیقدر تشییع آیت الله بروجردی ،مرجعیت متوجه امام میشود و امام نیز شاگرد فاضل و با استعداد خود-آقا مجتبی- را مامور به تنظیم رساله عملیه و مناسک حج خویش می گرداند که ایشان نیز با بهره گیری از دست نوشته های متعدد امام در این موضوع، دقیق ترین رساله منسوب به امام خمینی(ره) را برای اولین بار منتشر می سازد.
آیت الله مجتبی تهرانی فقه و اصول را از محضر امام استفاضه میکند و چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و وارسته سیراب میگردد. در سال 1349 به زادگاه خود، تهران بازمیگردد و تا پیروزی انقلاب شکوهمند ایران عهده دار اقامه ی جماعت در مسجد بازار می شود وضمن تدریس سطوح عالی دروس حوزه، تربیت و هدایت جوانان انقلابی را در دست میگیرد. آنچه در این مدت تدریس موردتوجه آقامجتبی بوده است و در سیره ی علمی ایشان به وضوح قابل مشاهده است دقت نظری استکه در طرح و تبین موضوعات علمی از حضرت امام به یادگار داشته است. حجة الاسلام حسین تهرانی میگوید:"یکی از طلاب آمد خدمت حاج آقا، خودشان نقل کردند که: ((رفتم پیش یکی از بزرگان حوزه های علمیه.صحبت شد و پرسیدم و گفتم: من می خوام برم درس آقای تهرانی در تهران)). آن بزرگ گفت: ((تو ده سال درس یکی از علما را خواندی؛ حالا برو کلاس های حاج آقا تهرانی که تازه می فهمی درس یعنی چی.)) خودش از نظر اینکه حاج آقا را می شناخت نقل می کرد: (( ایشان از نظر دسته بندی موضوع و دقت نظر و جمع و جور بودن و کلاسیک بودن و ایشان این مشی را از خود امام گرفته بود و نسبت به درسی که می داد باید برای طلبه ها قابل فهم باشد.))”
آیت الله مجتبی تهرانی پس از بیست سال تدریس اجتهادی، به برگزاری یک دوره کامل اخلاق و عرفان پرداخت و معارف ناب اسلامی را با روشی اجتهادی و استدلالی و در عین حال قابل فهم و تاثیر گذار برای جویندگان علم و فضیلت بیان نمود. جلسات عمومی اخلاق که از سال1356 منظم برگزار می شد، مأمن بی نظیری برای انقلابیون، و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، سکوی پرشی برای دلدادگان معارف ناب اسلامی بود. این جلسات تا آخرین ماه های حیات پر برکت عمر ایشان ادامه یافت.
سیره مبارزاتی و سیاسی حضرت استاد
آیت الله مجتبی تهرانی پس از بازگشت به تهران در سال 1349 علاوه بر اقامه نماز در مسجد بازار تهران و تربیت جوانان انقلابی ،فعالیت های مبارزاتی خود را با رژیم ستم شاهی آغاز نمود. وی جلسات بسیار محرمانه ای با برخی انقلابیون برگزار کرد و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار را برعهده گرفت، گویا حاج آقا مجتبی در بسیاری از اعتصاب های سراسری که در بازار رخ داد نقش پر رنگی داشته است. حضور آقا مجتبی در بازار تهران و ارتباط با مردم و به خصوص جوانان، آن قدر مفید و موثر بود که بعدها سر تاکید های حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران روشن ساخت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی نظام اسلامی، با توجه به سوابق درخشانی که آیت الله مجتبی تهرانی با امام امت داشت، انتظار می رفت که ایشان در یکی از پست های کلیدی نطام اسلامی مشغول به خدمت شوند اما از نظر حاج آقا مجتبی امر تربیت و طبلگی به هر کار دیگری تقدم داشت لذا از پذیرفتن مسولیت های حکومتی سر با زد و در کسوت تربیت نیرو مشغول به فعالیت شد، حجة الاسلام حسین تهرانی در این باره می گوید: ایده آقا مجتبی این بود که حفظ نظام از تشکیل خود نظام بالاتر و مهمتر است لذا می فرمود:” من بر خودم واجب میدیدم که بتوانم نیرو بپروانم و شاگرد تربیت کنم. لذا وقتی مناصب حکومتی پیشنهاد می شد ایشان به خاطر همین رد می کرد و می گفت بگذارید من کار طلبگی ام را بکنم و بتوانم جوانان خوبی را درست بکنم. بتوانم این ها را ارشاد و راهنمایی بکنم.بتوانم افراد سالم تحویل این نظام بدهم که بتوانند این نظام را خوب بگردانند.” حجه الاسلام تهرانی اضافه می کند از آن ابتدا مناصب مختلف قوه ی قضاییه به ایشان پیشنهاد شد؛ از ریاست قوه که آن زمان نبود و رئیس دیوان عالی کشور بود تا مناصب دیگر؛ خیلی پیشنهاد شد. یادم هست که اولین آن ها، شورای نگهبان بود؛ خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری بود اما ایشان ضمن نپذیرفتن هیچ یک از پیشنهادات به امام می گفت:” اگر امر است این بحث دیگری است؛ و گرنه اجازه دهید من به کار طلبگیم برسم”
نتیجه گیری
حاج آقا مجتبی، نامی ساده ای است که هرچند با شئون مرجعیت سازگاری ندارد ولی درباره ی عارفی وارسته و معلم اخلاقی است که شاگردی امام(ره) را از افتخارات خود می دانست و برای هر قشری مفید بود، او عالمی عامل بود که با چشم پوشی از تعلقات دنیا راه سعادت را در پیش گرفت و در عین حال که گمنام بود و به آن افتخار می کرد، همه ی عمر خود را در مسیر بندگی عالمانه گام برداشت و به محبوب حقیقی توفیق وصول یافت. و چه نیکو امام صادق (ع) درمورد این افراد فرمود که: خوشا به حال بنده گمنامی که خدا او را شناسد و مردم او را نشناسد؛ این ها چراغ های هدایت و سرچشمه های دانش هستند، به واسطه آن ها هر فتنه و تیری و تاری بر طرف می گردد؛ آن ها نه فاش کننده و پرده بردار از اسرارند و نه ناسپاس و ریا کار و خودنما.
پی نوشت
1.آیت الله مجتبی تهرانی،آقا مجتبی تهرانی{مجموعه ی خاطرات}(1391)،تهران:موسسه فرهنگی پژوهشی مصابیح الهدی
2.http://www.mojtabatehrani.ir
صفحات: 1· 2