• تماس  

یا شمس الشموس

زندگينامه و جایگاه حضرت معصومه (س)

15 شهریور 1392 توسط 313

حضرت معصومه عليها السلام در اول سال 173 هجري قمري در مدينه چشم به جهان گشود.

پدرش امام هفتم شيعيان حضرت موسي بن جعفر عليه السلام و مادرش حضرت نجمه بود كه به علت پاكي و طهارت نفس به او طاهره مي گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگي و در روز دوازدهم ربيع الثاني سال 201 هجري قمري در قم به شهادت رسيد كه امروز بارگاه ملكوتي و مرقد مطهرش همچون خورشيدي در قلب شهرستان قم مي درخشد و همواره فيض بخش و نورافشان دلها و جانهاي تشنه معارف حقاني است.


آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه اي از وجود حضرت زهرا سلام الله عليها بود.در طهارت نفس امتيازي خاص و بسيار والاداشت كه امام هشتم برادر تني آن حضرت او را (كه نامش فاطمه بود) معصومه خواند.فرمود: «من زار المعصومة بقم كمن زارني» : (كسي كه حضرت معصومه عليها سلام را در قم زيارت كند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است).


مقام علم و عرفان او در مرحله اي است كه در فرازي از زيارتنامه غير معروف او چنين مي خوانيم: «السلام عليك يا فاطمه بنت موسي بن جعفر و حجته و امينه» ‍:  (سلام بر تو اي فاطمه دختر موسي بن جعفر و حجت و امين از جانب موسي بن جعفر).و باز مي خوانيم: «السلام عليك ايتها الطاهرة الحميدة البرة الرشيدة التقية الرضية المرضية»: (سلام بر تو اي بانو پسنديده نيك سرشت، اي بانوي رشد يافته، پاك طينت، پاك روش، شايسته و پسنديده).بدين لحاظ و مقامات عالي معنوي آن بانوست كه حضرت رضا عليه السلام در فرازي از زيارتنامه معروفش به ما آموخته كه در كنار مرقدش خطاب به او بگوييم: «يا فاطمه اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شانا من الشان».

(اي فاطمه! در بهشت از من شفاعت كن چرا كه تو در پيشگاه خداوند داراي مقامي بس ارجمند و والا هستي).امام صادق عليه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه عليها سلام  در توصيف قم سخن گفته و آن مكان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود: به زودي بانويي از فرزندانم به سوي آن كوچ كند كه نامش فاطمه دختر موسي بن جعفر است و با شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مي شوند.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

لبخند بزن

15 شهریور 1392 توسط 313

 

لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت می کند


و به بلبلانی که با حس وشوقی وصف ناپذیر برایت ترانه ای عاشقانه سر می دهند.


لبخند بزن به دیروزی که خوش بود و به امروزی که زیباست و به فردایی که رویایی خواهد بود.


لبخند بزن به آسمانی که برای لطافت زمین زیر پایش، اشک شوق جاری می سازد.


لبخند بزن به شقایق ها، نیلوفر های آبی و نرگس ها…..


لبخند بزن به تمام گلهای عالم که از زمینی سخت می رویند و جهان را زیبا می سازند.


لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش، لبخند را میهمان لبهایت می کند

 نظر دهید »

جوجه کلاغ...

15 شهریور 1392 توسط 313


صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلوزیون عراق گفت:

به هر جوجه کلاغ (خلبان )ایرانی که بتواند به 50 مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود

حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد.

تنها 150 دقیقه پس از این مصاحبه صدام،

عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند.

با این عملیات پاسخ گستاخی صدام داده شد و در حقیقت خود صدام تحقیر شد .

 نظر دهید »

درآوردن گلوله از ستون فقرات با انبردست

15 شهریور 1392 توسط 313

هوا کم‌کم داشت رو به سپیدی می‌رفت که بلند شدم و اطراف کمین، گشتی زدم. هوا دیگر روشن شده بود. خیالم راحت شد که نگهبان‌ها رفت‌و‌آمد نمی‌کنند.

فانوس را برداشتم و به طرف خط اول راه افتادم. از کمین که بیرون آمدم، قنبر دودانگه، جانشین گردان را دیدم که به طرفم می‌آمد. به من که رسید، نشست و گفت: رسول! ببین انگار عقرب پشتم را گزیده، بدجوری می‌سوزه. فانوس را گذاشتم زمین و تند لباسش را بالا زدم.

ناگهان وحشت‌زده داد زدم: خدای من! این دیگر چیست؟! قنبر سرش را برگرداند طرفم و گفت: چه شده مگر؟ گفتم: بابا عقرب کجا بود؟! تو تیر خوردی؛ تیر کلاش، شاید هم قناسه. قنبر گفت: تیر خوردم!؟ چه می‌گویی رسول، تیر کجا بود؟! خوب دقت کن؛ گمان نکنم تیر خورده باشم.

گفتم: تکان نخور. قناسه هم است لعنتی. قنبر خندید و گفت: شوخی نکن رسول! جدی ببین چی شده؟ بدجوری درد دارد. گفتم: گلولة قناسه درست خورده تو ستون فقراتت.

قنبر همین‌طور که به سینه رو خاک افتاده بود، داد زد: راست می‌گی؟! تو را خدا، قطع نخاع نشم! مرمی گلولة قناسه، نصفش توی ستون فقرات و نصفش بیرون بود. شروع کردم به گفتن «لا اله الا الله محمداً رسولُ الله» و «لاحَولَ وَلا قُوَةَ الا بالله». بدجوری ترسیده بودم.

قنبر که توی آن وضعیت شوخی‌اش گرفته بود، گفت: مگر زلزله آمده؟ حکماً نماز آیات هم دارد! گفتم: آدم به میت که دست بزند، غسل هم دارد، چه برسد به نماز میت. خندیدیم.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

دهمین عملیات فتح

15 شهریور 1392 توسط 313

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 210
  • 211
  • 212
  • ...
  • 213
  • ...
  • 214
  • 215
  • 216
  • ...
  • 217
  • ...
  • 218
  • 219
  • 220
  • ...
  • 547

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس