دلایل ازدواج پیامبر با هریک از همسرانشان
علل اختصاصی
خدیجه کبری: او ۶۸ سال قبل از هجرت در یکی از خانواده های اصیل و شریف مکه چشم به جهان گشود. پدرش خویلد یکی از اشراف و ثروتمندان قریش به شمار می رفت و مادرش فاطمه یکی از زنان باعفّت و نامدار مکه بود. خدیجه در ایّام جاهلیت جزیره العرب در اثر پاکی و نجابت به «طاهره» معروف بود. مطابق قول مشهور او قبلا دو بار ازدواج کرده و همسرانش از دنیا رفته بودند و هنگام ازدواج با رسول اکرم(ص)، چهل سال داشت. خدیجه نخستین زنی بود که پیامبر(ص) در بحبوحه جوانی و در سن ۲۵ سالگی، یعنی در بهار طراوت و شادابی با او ازدواج کرد و قریب ۲۵ سال با وی زندگی کرد. تا وقتی او زنده بود، پیامبر(ص) همسر دیگری اختیار نکرد. خدیجه در سال دهم بعثت (سه سال قبل از هجرت) در مکه از دنیا رفت.
خدیجه نخستین زنی بود که به رسالت پیامبر اسلام ایمان آورد و پشت سر آن حضرت نماز خواند و در راه خدمت به اسلام از هیچ کمکی دریغ نورزید، تا حدّی که بعضی از مورخان کمک های مالی این بانوی فداکار را از عوامل مهم گسترش اسلام قلمداد کرده اند. او که شیفته خلق و خوی رسول اکرم(ص)شده بود، افرادی را فرستاد تا پیامبر را تشویق به خواستگاری از او نمایند. در نهایت نیز این امر تحقق یافت.
البته کسی در مورد این ازدواج پیامبر شبهه ای وارد نساخته است؛ چون اوّلین ازدواج پیامبر(ص) بود و خدیجه نیز طبق قول مشهور بیوه زنی بود که قبلا دو بار شوهر کرده و پانزده سال بزرگ تر از پیامبر(ص) بود. اگر این ازدواج پیامبر(ص) از روی شهوت بود، به جای خدیجه یک دختر جوان انتخاب و یا در کنار او همسران دیگری اختیار می کرد، اما پیامبر(ص) با اینکه حضرت خدیجه تمام ثروتش را در اختیار او گذاشته بود و کاملا تسلیم او بود و هیچ مشکلی حتی ازدواج مجدّد برایش ایجاد نمی کرد، تا وقتی خدیجه زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد.
صفحات: 1· 2
وحدت بر محور نظام تربیت نبوی
مقدمه
وحدت مسلمانان جهان از ضروری ترین مسایل روز جوامع اسلامی و همه باید بر محوری جامع و فراگیر که تمامی مذاهب و اندیشه های دینی، آن را قبول داشته باشند، گردهم آمده یک پارچه و هماهنگ حرکت نمایند. امروز مشکلات جهان اسلام اغلب ناشی از اختلاف مسلمانان است که فرقه های مختلف اسلامی بدون توجه به معیارهای وحدت به هر راهی روانند. فرقه هایی همانند وهابیت که نه مذهب سنی را قبول دارند و نه مذهب شیعه را عهده عامل اختلاف در جهان اسلام اند. غافل از این که دشمنان اسلام مانند صهیونیست و آمریکا از این اختلافات نفع می برند و برای نابودی اسلام به وسیله خود مسلمانان تلاش می کنند. از این رو، بر همه مسلمانان، به ویژه علما و روحانیون مذاهب اسلامی لازم است برای وحدت مسلمین تدبیری بیندیشند تا همه کشورهای مسلمان بر محور آن اجتماع نموده، به دستورهای آن عمل نمایند.
به نظر می رسد، وجود مقدس پیامبر اعظم (ص) مناسب ترین محور وحدت مسلمانان است؛ چرا که همه مسلمین ایشان را قبول دارند و آن حضرت را به عنوان بنیان گذار نهضت اسلامی شناخته و از رهنمودهای او پیروی می کنند. سیره پیامبر اکرم (ص)، به خصوص سیره تربیتی ایشان که در قالب مبانی، اهداف و اصول تربیت نبوی قابل تبیین و ارایه می باشد، نقش عمده ای در وحدت جامعه اسلامی داشته و دارد؛ زیرا مهم ترین هدف پیامبر خدا (ص)، تعلیم و تربیت انسان ها بوده و در این زمینه فعالیت های فراوانی انجام داده است. در حقیقت اگر به متون اسلامی که مهم ترین آن قرآن کریم است، نگاه کنیم، به این نتیجه رهنمون خواهیم شد که نظام تربیت نبوی، عمده عامل اتحاد میان مسلمانان به حساب می آید. از این رو، در این مقاله، به نظام تربیتی پیامبر اعظم (ص) که عناصر اصلی آن عبارتند از: مبانی، اهداف، اصول، روش ها، عوامل تربیت و مراحل تربیت، می پردازیم. البته، از آن جا که بررسی همه این عناصر در یک مقاله نمی گنجد، ناگزیر به سه عنوان اول، یعنی مبانی، اهداف و اصول تربیت نبوی که اساس نظری نظام تربیتی پیامبر اعظم (ص) را تشکیل می دهند، اشاره می کنیم.
صفحات: 1· 2
استراتژي حفظ وحدت در سيره معصومين (عليهم السلام)
وحدت
خداي بزرگ، جهان آفرينش را بر اساس نظم و هماهنگي کامل، خلق کرده است و انسان هم در اين عالم هستي بايد از هماهنگي موجودات ديگر بهره گرفته، زندگي خويش را بر مبناي آن پي ريزي کند، تا به کمال، دست يافته، به مقام والاي خليفه اللهي برسد.
همه ي پيامبران در طول تاريخ، انسانها را به وحدت در عقيده و عمل، دعوت مي کردند. پيامبر گرامي اسلام (ص) با ايجاد وحدت بين طوايف و قبائل مختلف مسلمان، بگونه اي انسجام و هماهنگي به وجود آورد که جنگهاي صد ساله ي قبيله هاي «اوس» و «خزرج» در سايه ي اسلام به محبت و مودت مبدل گشت.
قرآن همه ي مسلمانان را دعوت به «وحدت» و تمسک به «حبل الله» مي کند و مي فرمايد:
«و اعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا… » (1)
و همگي به ريسمان خدا (قرآن، پيامبر و اهل بيت) چنگ زنيد و پراکنده نشويد.
پايه هاي اين اعتصام و محورهاي وحدت در بين همه ي مسلمانان وجود دارد، چه اينکه همه ي مسلمانان «الله» را پرستش مي کنند و حضرت «محمد» صلي الله عليه و آله پيامبر؛ قرآن، کتاب و کعبه، قبله ي آنان است گرچه با حفظ اين چهارپايه مي توانند به وحدت رسيده و اختلافهاي ديگر را منشأ تفرقه نسازند، ولي عده اي آگاهانه يا ناآگاهانه بعضي مسائل ديگر را به رخ کشيده و سعي در تفرقه بين مذاهب مختلف اسلامي داشته، و دارند.
صفحات: 1· 2
امامت و وحدت اسلامي
به نظر برخي, در عصر ما بحث از مذهب و امامت ـ كه زمان بسياري از صدر اسلام گذشته است ـ بي فايده بلكه زيان آفرين است, زيرا اين بحث ها مربوط به قضيه اي است تاريخي كه قرن ها از وقوعش گذشته است. بحث از اين كه خليفه و جانشين بعد از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ چه كسي بوده و هست؟ علي بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ يا ابوبكر؟ در اين زمان خالي از فايده است و حتي چه بسا اين مباحث در اين زمان, جز ايجاد فتنه و نزاع و بر انگيختن كينه ها, اثر ديگر ندارد: به عبارت ديگر در اين عصر كه احتياج مبرم به وحدت و تقريب بين مذاهب است, چرا اين گونه مباحث كه اختلاف زا است مطرح مي گردد؟
ما به لطف خداوند متعال در صدديم آثار و فوايد بحثِ امامت را در اين عصر طيّ مطالبي بيان كنيم.
1. حقيقت وحدت
از آنجا كه اشكال كننده, به واژة « وحدت » اهميت فراواني مي دهد, جا دارد ابتدا به مفهوم حقيقي آن بپردازيم:
دو اصطلاح و عنوان مهمّ است كه بايد در كنار هم مورد توجه خاص قرار گيرد و هيچ كدام را نبايد فداي ديگري كرد: يكي حفظ وحدت و يك پارچگي امّت اسلامي و ديگري حفظ اصل اسلام.
شك نيست كه همة مسلمانان وظيفه دارند اين دين حنيف را حفظ كرده و در گسترش آن بكوشند و از اين رو همگان در اين راه مسئوليت سنگيني دارند, هم چنين از آن جا كه مسلمانان دشمنان مشتركي دارند كه در صددند اصل اسلام و مسلمانان را نابود كنند, بايد متحد شده و در حفظ كيان اسلام و مسلمانان بكوشند. ولي اين بدان معنا نيست كه از وظيفة ديگر شانه خالي كرده و از بيان حقايق مسلّم اسلامي سرباز زنند. هرگز نبايد مسئله وحدت يا اتحاد را اصل و هدف قرار داده و حقايق شريعت را فرع و فداي آن نماييم. بلكه بر عكس, اگر اسلام بر وحدت يا تحاد بين مسلمانان تاكيد دارد, براي صيانت و نگه داري از دين است, حال چگونه ممكن است مسئله « وحدت » براي كسي بسيار مهمّ جلوه كند؛ به طوري كه دست از برخي مسلّمات دين و مذهب بر دارد و يا آن كه در صد توجيهات بي مورد آنها بر آيد.
صفحات: 1· 2
قرآن و عترت دو محور وحدت و حركت
خداي سبحان همهي مؤمنان را به وحدت بر محور ريسمان الهي كه همان قرآن كريم و عترت طاهرين ـ عليهم السّلام ـ ميباشد دعوت مينمايد: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها»[1] يعني همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و به راههاي متفرّق نرويد و به ياد آريد اين نعمت بزرگ خدا را كه شما با هم دشمن بوديد و خدا در دلهاي شما الفت و مهرباني انداخت و به لطف خداوند برادر ديني يكديگر شديد و در پرتگاه آتش بوديد كه شما را نجات داد.
انسان موجودي تكاملطلب و متصاعد است و براي بالا رفتن و تعالي يافتن نياز به دستگيره و ريسمان الهي دارد كه همان قرآن و عترت است. قيد «جميعاً» در آيه نشان ميدهد كه چنگ زدن فردي به ريسمان محكم الهي كافي نيست بلكه بايد همگي با هم در خدمت قرآن و عترت باشند و بدان اتصال داشته باشند. بنابراين، در اين كريمه يك تكليف براي همة مؤمنان است كه اداي آن با چنگ زدن جمعي حاصل ميشود، نه اينكه هر شخصي دستور داشته باشد به تنهايي به ريسمان خدا تمسّك جويد.
وقتي انسان ميبيند كه بار امانت الهي را همه بايد بردارند، احساس سبكي و نشاط ميكند، وقتي به بيند كه تمسّك به ريسمان الهي همگاني است و مسئوليتهاي ديني تنها متوجّه او نيست، احساس تنهايي و افسردگي نميكند و طبق اصل «فإنَّ يدالله مع الجماعة»[2] قدرت و توان چند برابري مييابد؛ علاوه بر اين كه اساساً عمل به دين و اجراي احكام نوراني قرآن كريم بدون حضور همه جانبهي افراد جامعه امكان پذير نيست.
صفحات: 1· 2