• تماس  

یا شمس الشموس

واژه های رنگ باخته!

02 مرداد 1392 توسط 313

در هیاهوی زندگی امروز انگار بسیاری از واژه ها، دیگر رنگ باخته . برادری، شرف، بزرگواری … گویی به زمان دیگری تعلق دارند. به زمانی كه پدری درعین بی نیازی، می پرسد آنچه را كه می داند و پسر می گوید با آنكه می داند پدر بی نیاز است از شنیدن آن، تا كه شاید زمانی دیگر خسته ای چون من، تو، ما، بیگانگی خویش را با این كلمات بشكند …


# امیر المومنین علیه السلام : فرزندم درستی چیست ؟

حسن بن علی علیه السلام: پدر، درستی، از میان برداشتن بدی ها بوسیله ی نیكی هاست .

#- شرف چیست ؟

نیكی كردن به خویشاوندان و تحمل بدی ایشان .

#- جوانمردی چیست ؟

پاكدامن بودن …

#- پستی چیست ؟

به چیزهای خرد نظر داشتن و از اندك چیزی دریغ ورزیدن .

#- كرم چیست ؟

بخشیدن قبل از خواستن …

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

شهیدی که در قبر خندید

02 مرداد 1392 توسط 313

لبخند به ابدیت
خدایا! مرادر لحظه ی مرگ خرم وشاد بگردان!مثل شهدا!

امروز خبر فوت اکبر دیرینی حقیقی پدر دوشهید ” محمود رضا و محمد رضا “اعلام شد! روحش شاد.

شاید برای جامعه ی امروز خبر عادی باشد ولی برای بعضی ها نه! چون خاطره ی لبخند زیبای یه شهید با فوت این پدر زنده می شه!

داستان از این قراره که محمد رضا قبل از شهادت در یادداشتی آرزوش رو اینگونه بیان میکنه که:

“روز مرگم نفسی وعده ی دیدار بده وانگهی تا به لحد خرم و دلشاد ببر”

محمد رضا به شهادت رسید و به وعده ی دیداری که گرفته بود رسید! با چهره ای آرام !

مردمی که برای تشییع محمدرضا اومده بودند با صلوات تماشا کردند که جسم پاک شهید رو به آرامی توی قبر گذاشتند! عموی محمد رضا داخل قبر شد…


صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

صبر در سیره امام مجتبی (علیه‌السلام)

02 مرداد 1392 توسط 313

زندگی مردان بزرگ خدا همیشه پرحادثه است، حیات درخشان امام حسن (علیه‌السلام) از پرحادثه‏ترین زندگی رادمردان تاریخ است، با این كه بیش از 48 سال عمر نكرد، و بر اثر زهری كه مزدوران معاویه به او خوراندند به شهادت رسید، ولی در همین دوران كوتاه، همواره با باطل گرایان حق ستیز در حال نبرد بود، در عصر پدر، دوش به دوش او با منافقان و منحرفان ستیز كرد، در جنگ‏های بزرگ جمل و صفین و نهروان، قهرمانی بی‏بدیل بود، و به طور كلی نام او در پیشانی قاموس رنج‏ها می‏درخشید. وی در سخت‏ترین و تلخ‏ترین رخدادها پرچم نهی از منكر، مبارزه با نامردمی‏ها و طاغوت زدایی را برافراشت، و برای تثبیت‏ حكومت ‏حق، ایثارها و جانفشانی‏ها كرد.

آنچه بیش از دیگر ویژگیهای امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) - در زمان حیات و پس از شهادت - از برجستگی برخوردار بود، صبوری و حلم آن حضرت بود كه تاثیر بسزایی در زندگی وی و پیروانش داشت. امام - علیه السلام - آن گونه صبور بود كه صبوری وی زبانزد عام و خاص شد و ضرب المثل «حلم الحسنیة‏» درباره وی رواج یافت. در این گفتار برآنیم تا ارجمندی حلم و مفهوم آن را مورد بررسی قرار دهیم، آن گاه نتایج درخشان آن را در زندگی امام حسن (علیه‌السلام) بنگریم.

ارجمندی حلم
خداوند در قرآن، حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) قهرمان مبارزه توحیدی را چنین تمجید می‏كند: «ان ابراهیم لحلیم اواه منیب; (1) همانا ابراهیم دارای صفت‏حلم و بسیار متوكل بر خدا و بازگشت كننده به سوی خدا بود.»

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

لبخندهای امام حسن سلام الله علیه

02 مرداد 1392 توسط 313

 

امام حسن علیهم السلام دوست بذله گو و شوخ طبعی داشت که گه گاه خدمت آن حضرت می رسید و با سخنان خود مایه شادی آن بزرگوار را فراهم می ساخت. مدتی بود که او به امام سر نمی زد تا آنکه که یک روز نزد حضرت آمد. امام علیه السلام فرمود: «چطوری؟» مرد پاسخ داد: «نه چنانم که خدا دوست می دارد، نه چنانم که شیطان دوست می دارد و نه چنانم که خودم دوست می دارم.»

امام حسن علیه السلام از این حرف خنده اش گرفت و با تعجب پرسید: «چرا؟» مرد عرض کرد: «زیرا خدا دوست دارد که از او اطاعت کنم و نافرمانی اش نکنم که چنین نیست. شیطان هم دوست دارد که مدام نافرمانی خدا کنم و اصلاً اطاعت نکنم که چنین نیز نیستم (و گاهی حرف خدارا گوش می دهم.) خودم هم دوست دارم که هرگز نمیرم، چنین نیز نیستم (و روزی باید بمیرم)».

همان جا مردی برخاست و از امام علیه السلام پرسید: «ای پسر رسول خدا! چرا ما از مرگ بدمان می آید و آن را دوست نمی داریم؟» حضرت فرمود: «شما آخرتتان را خراب و دنیایتان را آباد کرده اید و برای همین، رفتن از جای آباد به جای خراب را خوش نمی دارید.» (1)

کریم اهل بیت

مردی از اهل شام وارد شهر مدینه شد. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، آن مرد کینه ای عمیق از امام علی علیه السلام و فرزندانش در دل داشت. یک روز که امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه گویی ها سکوت کرد. وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام حسن علیه السلام نزد او رفت و لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: «جناب آقا! به گمانم (در این شهر) غریبی و گویا سوء تفاهمی پیش آمده است. اگر بخواهی خشوندت کنیم، چنین می کنیم و اگر چیزی بخواهی به تو می دهیم و اگر راهنمایی بخواهی راهنماییت می کنیم و اگر در بردن بار یاری بجویی، بارت را می بریم و اگر گرسنه باشی سیرت می کنیم و اگر بی لباس باشی لباست می دهیم و اگر نیازمند باشی ثروتمندت می سازیم و اگر فراری باشی پناهت می دهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم. حالا خوب است اسباب و وسائلت را برداری ونزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت (از مدینه) مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است؛ زیر ما خانه ای بزرگ و آبرو و احترامی زیاد و مالی فراوان داریم (و به خوبی می توانیم از تو پذیرائی کنیم)»

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

مسووليت‏هاى امام حسن (ع) در دوران پدر

02 مرداد 1392 توسط 313

امام حسن(ع)در طول سى و هفت‏ سالى كه در كنار پدر زيست نه فقط فرزندى مطيع و امام شناس بود، بلكه همواره بازوى نيرومند،ياورى صديق، مسئولى امين و با تجربه و سربازى عاشق و فداكار براى اميرمومنان به حساب مى‏آمد. وى با شناخت كاملى كه از پدرداشت، خود را وقف خدمت‏ به  اميرالمؤمنين كرده بود.

روزى بازوى نظامى پدر مى‏شود و به فرمانش به طرف كوفه روانه‏ مى‏شود تا مردم آن سامان را از توطئه شوم دشمنان اسلام آگاهى دهد و آنها را جهت مقابله با پيمان شكنان و ناكثان بسيج كند.

روزديگر بازوى سياسى امام مى‏شود و در جريانات سياسى دوران عثمان‏ وارد صحنه مى‏شود و او را نسبت‏به وضع ناهنجار دستگاه خلافتش وكثرت انحرافات آگاه مى‏سازد و يا در مسئله حكميت‏ به دستور آن‏حضرت و با بيانات شيوا و دلنشين، اعلام موضع مى‏نمايد و دست‏ به‏ افشاگرى مى‏زند.

آن حضرت در سمت قضاوت و ديگر مسووليت‏ها به كمك و يارى پدرمى‏شتابد. اين نوشتار كوتاه اگر چه بيان كننده بخشى ازمسووليت‏ها و ماموريت‏هاى امام حسن(ع) در دوران پدر مى‏باشد، امابايد اعتراف كرد كه بدون شك در اين سى و هفت ‏سال خدمات آن حضرت‏ در قالب ماموريت از طرف اميرمومنان بيش از اينها بوده است ولى‏ما برآن‏ها دست نيافته ‏ايم و يا فاقد ارزش تاريخى بوده ‏اند.

اما مسووليت‏هاى ثبت‏ شده در تاريخ به قرار زير است:

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 295
  • 296
  • 297
  • ...
  • 298
  • ...
  • 299
  • 300
  • 301
  • ...
  • 302
  • ...
  • 303
  • 304
  • 305
  • ...
  • 547

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس