توفیق
توفیق هدیه ایست که به هر کس ندهندش
این روزها همه چیز توفیق می خواهد شامل همه ی عنایات خدا شدن توفیق می خواهد یازده ماه از سال را هر کاری میخواهیم میکنیم و فقط این یک ماه را می خواهیم خودسازی کنیم که آن را هم با نق زدن سپری میکنیم هنوز ماه عزیز خدا نیمه نشده خیلی ها گلایه از گشنگی میکنند پروردگارا چقدر در خود گم هستیم که به جای استفاده از این ماه مبارک فقط توفیق گشنگی شامل حالمان می شود.
در این ماه عزیز نوجوانی بعد از یک سال از کما خارج شد این حرف کمی نیست نمی دانم چرا همیشه ما خودمان را با چیزهایی که فکر می کنیم به نفعمان است مقایسه می کنیم نه با شایسته ترین ها .
کاش خودمان را با آنکه روزه اش را میخورد مقایسه نمیکردیم و ای کاش خودمان را با آنکس که از سحر تا افطار در مزرعه زیر آفتاب سوزان کار میکند مقایسه می کردیم و کاش می دانستیم فرصت دوباره ی زندگی افراد در خلوصشان است همانطور که نوجوان شهر ما هدیه خداوند به دستان رو به آسمان و پینه بسته ی پدریست که سالیان سال است برای کسب حلال کشاورزی می کند و ماه مبارک رمضان هم برایش فرقی ندارد که تابستان باشد یا زمستان برایش این مهم است که این ماه ماه خداست.
خدایا هدایتمان کن و بر ایمانمان بیافزا.
آمین
مستندی که برای شبکه «من و تو» زهرمار شد
مستندی که چندی پیش در سطح سوپرمارکتهای شهر برای پخش در شبکه نمایش خانگی ارائه شد و از زاویه برخی هنرمندان و روانشناسان برجسته کشور برنامههای چند شبکه ماهوارهای را نقد کرده بود که مخاطب فقط مردم عادی بودند اما چه چیزی در این مستند وجود داشت که باعث آشفتگی شبکههای به اصطلاح آن ور آبی شد.
مستند “سرگردون” نه به کسی توهین کرد و نه فحش و ناسزا گفت فقط و فقط در سطح جامعه به روشنگری پرداخت و مسائلی را در مورد تهاجم فرهنگی باز و افکار عمومی مردم را نسبت به آن آگاه کرد اما این مسئله تا به این حد تلخ مزه بود که کام شبکههایی چون منوتو و برنامهای مثل سالیتاک را زهرمار کرده تا به نقد منفی آن روی بیاورند.
صفحات: 1· 2
ما را کبوترانه وفادار کرده است
میلاد امام حسن (علیه السلام) بر همه ی شما مبارک …
گزارشی دربارهی فعالیتهای قرآنی حضرت آیتالله خامنهای
جلسه خانوادگی قرآن
همهچیز دربارهی آشنایی آیتالله سید علی خامنهای با قرآن از خانهی پدری و از دوران كودكی آغاز شده است: «من اولین نغمههای خوش قرآن را از حنجرهی مادرم شنیدم.»۱ «دور او جمع میشدیم و مینشستیم و ایشان قرآن را با صوتی خیلی شیرین و دلپذیر برای ما میخواند و آیاتی از آن را ترجمه میكرد.»۲ بانو خدیجه میردامادی داستانهای انبیاء الهی و قصههای قرآن را برای كودكانش تعریف میكرد و مراقب بود دقیقاً همانگونه بگوید كه قرآن گفته. شیرینی معارف الهی با محبت مادرانه، خوراك كامل و گوارایی بود برای روح كودكان.
جلسات آموزش قرائت
آقا سیدجواد خامنهای -پدر علیآقا- برای آشنایی بیشتر دو پسرش با قرآن، آنها را نزد دو استاد قرائت قرآن برد. ابتدا نزد حاج رمضان بنكدار، از قاریان قرآن مشهد رفتند. پس از چند ماه شاگردی، حاج رمضان گفت كه ترقی كردهاید و دیگر من نمیتوانم به یادگیری بیشتر شما كمك كنم. استاد بعدی «ملاعباس» بزرگترین استاد قرائت قرآن مشهد بود. شاگردها پشت رحلهایی كه دور اتاق چیده شده بود مینشستند. همهی حاضران قرآن میخواندند، هر یك نیمصفحه. ملاعباس هم میخواند. علی آقا تمام قواعد تجوید را از او فراگرفت.
صفحات: 1· 2