کدام امام قبل از سن بلوغ ازدواج کرد؟
امام جواد عليه السلام با دختر مأمون ازدواج کرد. ايشان حتی به سن بلوغ هم نرسیده بود که با دختر مأمون ازدواج کرد.
اما نکته اين است که مأمون با اصرار و به ستوه درآوردن آن حضرت، ایشان را وادار به ازدواج با دخترش کرد.
درست است که مأمون، امام رضا عليه السلام را به شهادت رسانده اما نباید فراموش کرد که او شخص اول حکومت و خلافت بود و قدرت فراوانی داشت و مخالفت با او و رد کردن پیشنهادش به معنای مقابله با وي و ایستادن در برابرش بود.
به عبارت دیگر امام جواد عليه السلام اگر بیشتر در برابر این ازدواج مقاومت می کرد و نمی پذیرفت، در حقیقت دشمنی خود و مخالفت صریح خود با خلیفه را نشان می داد.
رد درخواست خلیفه به معنای دشمنی با او بود و بهانه ای به دست مأمون می داد که با امام جواد عليه السلام مقابله ای سخت داشته باشد.
لذا امام جواد عليه السلام چاره ای نداشت جز اینکه این پیشنهاد را بپذیرد. البته دختر مأمون تنها همسر امام عليه السلام نبود.
امام ازدواج دیگری هم داشت و امام هادی عليه السلام از همسر دیگر امام جواد عليه السلام به دنیا آمد و دختر مأمون که در نهایت قاتل امام جواد عليه السلام هم شد، شایستگی این را پیدا نکرد که از امام جواد عليه السلام دارای فرزند شود
قاریان قرآنی که لعنت میشوند!
در نصوص دینی ما موارد بسیاری در باب تلاوت قرآن وارد شده است و از این امر ستایش گردیده و از آن به نیکی یاد برده شده است از جمله آیه کریمه قران که میفرماید ورتل القرآن ترتیلا (قرآن را تلاوت کنید با ترتیل).
و یا در کلام حضرت ختمی مرتبه (ص) : خیرُکم من تعلّم القرآن و علّمه. (بهترین شما کسی است که قرآن را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد).
اما در میان خیل کثیر این اخبار وارده، روایتی از نبی مکرم اسلام دیده میشود که جای تأمل دارد:
رُبَّ تالَ القرآن و القرآنُ یَلعنُه.
(ای بسا تلاوت کننده قرآنی که قرآن او را لعنت میکند)
برای آنکه اندکی به ساحت مقدس این حدیث شریف نزدیک شویم و با معنی و منظور گویندهاش کمی آشنا شده و همچنین از درک آن به اغراض سایر احادیث وارد شده در مورد تلاوت این کتاب آسمانی نیزپی ببریم باید چند کلمه را مورد برسی قرار دهیم تا از این دنیای ظاهر واژگان عبور کرده و به عالَم باطنِ معانیِ ایشان گام نهیم تا شاید الطافِ حیِ علیم شامل حالمان گردد و اندکی از آن بهره گیریم.
آنچه در ابتدا مهم است که مورد اشاره قرار گیرد نگاه به واژه لعن است. کلمه ای که در متون دینی ما بسیار مورد استفاده قرار گرفته و جایگاه ویژه ای در بیان سقوط و هبوط، دارا است.
صفحات: 1· 2
وارونه های آخر الزمان
و هرگاه دیدی مومن خوار و ذلیل شمرده می شود.
و هرگاه دیدی افراد با ایمان سکوت کرده و سخنانشان را نمی پذیرند.
و هرگاه دیدی مومن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
و هرگاه دیدی مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند ولی دیگران او را از این
کار برحذر می دارند.
اما مسئله من رواج موسیقی هست این روزا بهش میگن غذای روح!!!
این موضوع اونقدر شیوع پیدا کرده که حتی بعضی متدینین هم گرفتار اون شدن
این روزا مجالس ما بویژه عروسی و… بدون موسیقی صفا نداره!!!
و اگر کسی بخواد ی عروسی ساده و جم وجور اونم بدون اوردن ارگ بگیره چنان خوار و ذلیلش
میکنن که که انگار واجبی از واجبات خدا ترک شده….
بحث فقط به اینجا ختم نمیشه
اینروزا میشه راحت با ی مطالعه و تحقیق کوچک به ضررهای موسیقی و مخصوصا اونایی که زیاد
و بیش از اندازه موسیقی گوش میدن پی برد
۱)کوتاهی عمر
۲)ضعف اعصاب
۳) مرض پانویا ی نوع بیماری روانی
۴)فشار خون و تاثیرات قلبی
۵)عامل فحشا
۶)سلب غیرت و جلب توجه غیر طبیعی
۷)تضعیف حس بینایی و شنوایی
و…
(برگرفته از کتاب وارونه های آخرالزمان)
قلیان بکش یا نماز شب بخون؟!؟
عارف بالله آیت الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی میفرمایند:
اگر کسی در اخبار اهل بیت"علیهم السلام” و احوال پیشینیان از مشایخ بزرگ ما تتبع و تحقیقی داشته باشد در می یابد که نماز شب خواندن با تحصیل علم تضادی ندارد بلکه از اسباب قوی آن میباشد و بسیاری از محصلین را میشناسم که اهل تهجد و شب زنده داری بودند و همین امر سبب استقامت فهم و بارور شدن ذهن آنها در وصول و دستیابی به مطالب حقه در مسایل علمی گشت و به مراتب عالیه علمی نائل آمدند به خلاف طلابی که پیوسته به مطالعه کتب علمیه مشغولند که کمتر میشود فرد صاحب نظری در میان آنها برخیزد .(1)
شیخ ما مرحوم” علامـه انصـــاری «ره » ” در جواب کسی که از او این سوال را نموده بود که نماز شب افضل است یا مطالعه و تحصیل علم؟!؟ چه نیکو جواب گفته است که خطاب به او فرموده بودند:
آیا تو قلیان میکشی؟! او در پاسخ گفته بود بلی، شیخ فرموده بود:
به جای دو بار قلیان کشیدن نماز شب بخوان!!! و این جواب متین و محکم است که در آن به فساد این خیال هم اشاره شده و گویا شیخ چنین گفته است که اگر تو تا این اندازه مراقب احوال و اخلاص در اعمالت هستی به گونه ای که برایت تشخیص این مطلب مشکل شده که نماز شب افضل است یا مطالعه و تحصیل علم ، چگونه اوقاتت را به کشیدن قلیان که در باب اقوال مختلف است که یا حرام است و یا مکروه است و یا مباح است میگذرانی؟!؟
صفحات: 1· 2
30 سال نفسهای به شماره افتاده
به نام آنکه اشک را آفرید تا سرزمین وداع آتش نگیرد…
چرخش عقربه های ساعت روی دیوار و شمردن لحظه های سرشار از
نبودنت…
چشمانی منتظر و خشک شده بر در…
نفسهای به شماره افتاده در آرزوی رسیدن خبری…
کمری خم شده زیر آوار غمت…
شمارش روزها و شب ها و چهارم تیر…
بار دیگر برگ های تقویم یا بهتر بگویم روز شمار کوچک مادرت ورق خورد و ورق خورد تا رسید به چهارم تیر…
روزی که می رفت، محکم به آغوش اش کشیدی…
چشم هایت را از او دزدیدی تا مبادا اشک هایت را ببیند…
با هزاران امید و آرزو در دل، راهی اش کردی…
رفت و بغضی را که با سختی در گلویت نگه داشته بودی ترکید و اشک هایت بدرقه ی راهش شد…
آری! 30 سال پیش را می گویم…
صفحات: 1· 2