ای شهید…
ای شهید…
ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای ، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.
شهید سید مرتضی آوینی
سه ترکش به سه سر سه حسین
روایت سرنوشت سربازان روح الله در لشکر ویژه 25 کربلا بسی خواندنی و شنیدنی است. هر بار که به سراغ سیره ی این دلدادگان می رویم به گوشه ای از حلاوت حسینی زیستن شان پی می بریم. نقل خاطره زیبای ذیل از زبان رزمنده «شعبان ملک شاهی» است که تقدیم مخاطبین محترم و عاشقان فرهنگ ایثار و شهادت می شود.
****
بچه ها خودشان را برای عملیات محرم آماده می کردند.
حسین مقصود لو که تازه بیسیم چی شده بود. پیش من آمد و گفت:
- «دلم نمی خواهد این جا باشم؛ دلم برای مادر پیر و تنهای خودم می سوزد. می دانم که دیگر بر نمی گردم و شهید می شوم.»
با تعجب به او گفتم:
- «چه ات شده؟! تو که قبلاً برای عملیات ها لحظه شماری می کردی؛ حالا می ترسی؟!»
صفحات: 1· 2
در آغوش او
میرزای قمی نویسنده کتاب «قوانین الاصول» میگوید:سیدبحرالعلوم درآغوش و سینه امام زمان
من با علامه بحرالعلوم با هم در درس استاد وحید بهبهانی شرکت میکردیم و در مباحثاتی که من با ایشان داشتم اغلب من تقریر کرده و درس را توضیح میدادم تا اینکه من به ایران آمدم و سید بحرالعلوم در نجف ماند.
بعدها وقتی شهرت علمی سیدبحرالعلوم به من رسید تعجب میکردم که این نباید تا این حد از حیث علمی قوی شده باشد تا اینکه من برای زیارت عتبات عالیات وارد نجف اشرف شده و سید را ملاقات کردم، با اینکه میرزای قمی، خود از بزرگان به شمار میرفت، میگوید: من دیدم سید بحرالعلوم همانند دریای مواج و عمیقی از دانشهاست سپس از او پرسیدم: ما در یک درجهای از علم بودیم لذا شما در این حد نبودی و چطور شد که به این معارف دست یافتی؟ سید رو به من کرد و گفت: میرزا این از اسرار است اما من آن را به تو میگویم به شرطی که تا زنده هستم به کسی نگویی!
علامه بحرالعلوم ادامه داد: چگونه این طور نباشم در حالی که آقایم حجتبن الحسن(ع) شبی مرا در مسجد کوفه به سینه مبارک خود چسباند!
پاپستیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سید مهدی بحرالعلوم از علمای نادر شیعه به حساب می آید و خواندن اندکی از او لازم است
حجاب اسلامی یا حجاب ترکیه ای ...!؟
حتما همه شما دوستان می دانید که از اسلام برداشت ها و تعریف های مختلفی شده است و هر کسی براساس پیشینه و شناختش یک برداشت دارد؛ مثلا اسلام ناب محمدی ؛ اسلامی است که در برگیرنده تمام شئونات دین مبین و البته فرامین اصیل اسلام است، اسلام آمریکائی؛ کلمه ای که بارها شاید آن را شنیده باشید و آن یعنی اسلام تساهل و تسامح ، اسلام گوشه گیری و منزوی بودن ؛ یعنی به هیچکس و هیچ چیز کاری نداشته باش و در گوشه دنج خود مشغول عبادت شو و تو را اصلا به جامعه چه کار…! و تعاریف مختلف دیگری که مانند همین مصادیق برگرفته از نوعی برداشت سطحی از است !!
اما حجاب نیز به خاطر همین برداشت ها شکل ها و صورت های مختلفی گرفته است که هر کدام بیان کننده نوعی از این اسلام است! در کشور اسلامی ما که قوانینش بر گرفته از اسلام ناب است ( هر چند بعضی مواقع به صورت ضعیف انجام می شود ) حجاب جایگاه ویژه و خاصی برای خود دارد و بهترین نوع آن چادر محسوب می شود؛ هر چند بنا بر گفته مورخان حجاب در ایران باستان نیز وجود داشته و قبل از ظهور اسلام در ایران تعداد زیادی از زنان حجاب داشته اند . اما بعد از ظهور اسلام در ایران حجاب شکل دیگری یافت و به قول معروف استاندارد شد !! چون در ایران باستان بیشتر زن ها را برای دور نگاه داشتن از چشم بیگانگان و نامحرمان در خفا و در حرمسراها نگاه می داشتند و این نیز خود نوعی از حجاب محسوب می شود ( البته هنگام ورود به اجتماع هم حجاب داشتند !!! ) اما بعد از ظهور اسلام عزیز حدود آن مشخص شد و هر کدام از زنان و مردان حدود و ثغور خود را شناختند ! به زنان گفته شد در نماز دست ها تا مچ و گردی صورت و پاها تا قوزک پا حفظ شود و همین حد هم در اجتماع لازم است ( هر چند بهتر است کمی هم از این حد بیشتر حفظ شود از باب مقدمه واجب ) اما حجاب نباید طوری باشد که جذابیت های بدن مشخص باشد …!
صفحات: 1· 2
پاسخ به یک شبهه/چرا هنگام شنیدن نام امام زمان می ایستیم؟
پاسخ سوال این است که تکریم کریمان و تجلیل از صاحبان جلالت، همیشه و در همه جا پسندیده است؛ چنان که برای پیامبر (ص) و فرزندان معصومش (ع) بالاترین تکریمها و تجلیلها بایسته به نظر میرسد، لکن برخاستن و در حالت قیام «دست بر سر نهادن» تواضع و احترامی است که هنگام شنیدن نام هیچ کسی جز «قائم آل محمّد (ص) » به صورت سیره و سنت در نیامده است.
امام رضا (ع) را در خراسان میدیدند که در موقع ذکر نام «قائم» بر میخیزد و دست بر سر مینهد و میفرماید: «خدایا فرجش را تعجیل فرما و قیامش را آسان گردان۱».
از امام صادق (ع) پرسیدند: سبب برخاستن به خاطر ذکر لفظ «قائم» -از القاب امام حجّت (عج) - چیست؟
صفحات: 1· 2