به بهانه جوانی
برای سخن گفتن از جوان و جوانی، به ویژه با درک مخاطبان اصلی این مقال، پرهیز از نصیحت گفتن صریح و اندرزگویی مستقیم ـ که امروز عالمان تربیت بر آن تأکید می کنند ـ یک اصل مهم است. شاید یاری گرفتن از شعر و تمثیل و داستان، شیوه مناسبی برای این منظور باشد؛ کاری که این مقاله در فرصت اندکی که داشته، به آن پرداخته است.
شأن نزول آیه پیروزی
حمد و سپاس خدای محبوب را سزاست که جوانی را آفرید؛ که اگر جوانی نبود، زندگی به آسمان بی ستاره می مانست و باغستان بی گل و گیاه و حیات بی آب و آیینه. سلام اگر چه آرزوی شادابی و سلامت است، اما در برابر جوانان چیزی کم دارد. آدم اگر در قبال صمیمیت سوسن، بلوغ بنفشه و سلوک نسترن های وحشی، به سلام و سر تکان دادنی اکتفا کند، جفا کرده است، اما چه کنم که کلمات، الکن و کم ظرفیتند. چه کنم که بال های حروف، توان انتقال همه احساس ها و عواطف را ندارند. چه کنم… .
عزیزان! مجال، کم است و کارهای بر زمین مانده بسیار. نمی گویم که ملت و مملکتی، که جهانی در انتظار شماست تا با اندیشه های خلاق و دست های مبتکرتان، بازسازی شود. کمبودها و کاستی ها، چشم انتظار به دست های ترمیم شما دوخته اند. فسادها؛ اخلاقی، تربیتی، مالی، اداری، اجتماعی، سیاسی و… همه در هراس از قهر بالقوه شمایند و از ظهور کارساز شما می ترسند. مهیا شوید و خود را بسازید که شما شأن نزول آیه پیروزی هستید و موفقیت، سرنوشتی است که بر پیشانی شما رقم خورده است، اگر به هوش باشید.
چرا ذکر «کذالک الله ربی» را قبل از قنوت میگوییم؟
سورۀ توحید دارای مضامین بلندی است که به نوعی شناسنامه خداوند است، در این سوره خداوند را به توحید و بینیازی معرفی میکند؛ لذا عبارت «کذلک الله ربّی» تأکید و اعترافی است از طرف قاری و خواننده که خداوند همین گونه است که این سوره مبارکه معرفی میکند.
در روایتی آمده است که امام باقر(ع) بعد از قرائت سورۀ توحید، میفرمود: کذلک الله ربّی؛ یعنی خدای من همانگونه است که در این سوره بیان شده است.[1]
لذا فقها در باب قرائت سوره توحید در نماز گفتهاند: مستحب است بعد از خواندن سورۀ «قل هو اللّٰه احد»، یک، یا دو، یا سه مرتبه «کَذَلِکَ اللّٰهُ ربّى» یا سه مرتبه «کَذَلِکَ اللّٰهُ رَبُّنٰا» بگوید.[2]
پس گفتن این عبارت مخصوص رکعت دوم و قبل از قنوت نیست و در هر رکعت که سورۀ توحید خوانده شود، مستحب است بعد از آن این عبارت گفته شود.
[1]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 6، ص 71، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق.
[2]. توضیح المسائل(محشی)، ج 1، ص 560.
منبع:اسلام کوئست
آشنایی با 15 معمای قرآنی
قرآن کریم به عنوان کلام وحی در بردارنده معارف، داستانها، قصهها، پندها و معمعاهای فراوان و آموزنده است هرچند هدف از نزول قرآن مجید تنها بیان این مسائل نبوده است، اما توجه به آنها نشان از اعجاز این کلام الهی و زیباییهای آن دارد که محققان و پژوهشگران قرآنی آنها را استخراج کردهاند.
به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) بیان معماها و سوالات قرآنی برای کسانی که علاقهمند تعلیم و تربیت و معلومات قرآنی هستند میتواند مقدمه خوبی برای وارد شدن در داستانها و معارف عظیم قرآنی باشد.
تلاش میکنیم در قالب این گزارش و به صورت مستمر برخی از معماها و نکات زیبای قرآنی را برای علاقهمندان مطرح کنیم.
در این بخش به 15 معمای زیبای قرآنی اشاره میکنیم:
1- سورههایی که حضرت محمد(ص) فرمود آن سورهها مرا پیر کرد، چیست؟
2- کدام سوره قرآن به نام یکی از فلزات است؟
3- نام موجودی که نه انسان است و نه حیوان و نه فرشته و نام یکی از سورههای قرآن است؟
4- سورهای که نام میوهای است و خداوند به آن قسم خورده است؟
صفحات: 1· 2
فیلمنامهای که رهبر انقلاب را ناراحت کرد
انتشارات کتاب نیستان فیلمنامه «بدوک» اثر مشترک نوشته شده توسط سید مهدی شجاعی، مجید مجیدی را منتشر کرد.
متن فیلمنامه بدوک که در قالب کتابی 77 صفحهای منتشر شده در زمستان سال 67 و در زاهدان تالیف شده است. این اثر روایتی است از مظلومیت کودکان ایرانی ساکن منطقه سیستان و بلوچستان.
داستان بدوک روایتی از زندگی یک خواهر و برادر نوجوان به نامهای جعفر و جمال است. آنها که پس از مرگ ناگهانی پدرشان، حیدر، مجبور به ترک روستا شدهاند، توسط دلالی به نام ستار ربوده میشوند. ستار، جعفر را به عبدالله قاچاقچی میفروشد و جمال را با خود به پاکستان میبرد. جعفر به همراهی بچههای دیگر برای عبدالله کالای قاچاق از پاکستان به ایران وارد میکند. او ضمن آشنایی با پسرکی پاکستانی ردپایی از خواهرش در پاکستان مییابد و تصمیم میگیرد با کمک دوستش نورالدین؛ خواهرش را نجات داده به ایران برگرداند. او به پاکستان میرود و از آنجا سوار قایقی میشود که به مقصد شیخنشینها در حرکت است، غافل از این که جمال، خواهرش در خانه عبدالله به سر میبرد.
صفحات: 1· 2
چگونه از فکر گناه رها شویم؟
آیت الله"جوادی آملی” در کتاب “مفاتیح الحیات” ذیل عنوان “رهایی از فکر گناه” می نویسند:
هرگاه فکر گناه بر کسی هجوم برد، نباید آن را انجام دهد، بلکه با پناه بردن به خدا و توکل بر او از دام شیطان رهایی یابد.
امام صادق (سلام الله علیه)فرمود:« کسی که به فکر گناه افتاد، انجام ندهد، زیرا چه بسا بنده ای در حضور خدا مرتکب گناهی می شود و خدای بزرگ می فرماید: به عزت و جلالم قسم از این پس تو را نمی آمرزم.»(۱)
ذکر خدا راه رهایی از گناه
کسی که از خود غافل شود، شیطان از او غافل نیست. پس انسان باید حسابگر خویش باشد و از سرمایه خود به خوبی بهره برد.
امام صادق(سلام الله علیه) می فرماید: « شیطان توان وسوسه کردن بنده ای را ندارد، جز آن که او را از یاد خدا اعراض کند و فرمانش را سبک شمرد و به نافرمانی اش روی آورد و آگاهی خدا از اسرارش را فراموش کند.» (۲)
و نیز فرمود: « هرگاه شیطان وسوسه ات می کند تا از راه حق گمراهت کند و خدا را از یادت ببرد، پس از او به خدا پناه ببر{ و بر خدا توکل کن} که او به کمک حق بر باطل آید و مظلوم را یاری رساند؛ چرا که خود فرمود: شیطان بر مومنان و بر کسانی که بر خدا توکل کنند سلطه ای ندارد.«(۳)
صفحات: 1· 2