شیشه عطر خدا
شیشه ی عطر خدا خورد به دیوار شكست
شاپرك خم شد و در سینه ی او خار شكست
باز هم آب به پهنای جهان بی تاب ست
قلب شب از تپش گریه ی «آبار» شكست
آفتابی كف آن كوچه زمین افتاده
بغض این پنجره در حسرت دیدار شكست
كوثر درد هم از سینه ی سرخش جوشید
قامت یاس كه در سینه ی دیوار شكست
آسمان! چشم قنوت دل من، بارانی ست
«هر كه شد محرم دل در حرم یار» شكست
دست سنگین....
چقدر این دست سنگین بود.. .
قرن ها از ماجرای کوچه گذشته و
هنوز گوش شیعه درد می کند.. .
هدیه به بی بی فاطمه زهرا(س)
یا درب خانه را
یا جگر صاحبخانه را ..
فریاد اندوه
.… فاطمه (عليهاالسلام) به سوي انصار نظر افكنده فرمودند: اي گروه جوانمردان و اي بازوان دين و ياران اسلام! اين چه چشم پوشي و سهل انگاري است كه در حق من روا ميداريد و نسبت به ظلمي كه به من ميشود در خواب غفلتيد؟! آيا پدرم رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نمي فرمود: هر انساني در فرزندانش حفظ ميشود؟ (يعني اگر ميخواهيد جانب كسي را محترم بشماريد بعد از او به فرزندانش احترام كنيد.) چه زود اين عمل را انجام داديد؟ دست مرا از فدك كوتاه نموديد؟ و براي امري كه وقت آن نشده شتابان شديد؟ اي گرده انصار! شما را قدرت و طاقت اين هست كه خواسته مرا برآورده كنيد.
آيا مي گوييد محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) مرد و رفت و ديگر خبري نيست؟ نه، اين امر بزرگي است كه شكافش گسترش مييابد و رخنهاش بازتر ميگردد و پيوستگيهايش از هم ميگسلد.
صفحات: 1· 2
دلم را تاب دیدار نیست ...
لبیک اللهم لبیک …
اگر پنجره ها مثل حصار شده اند, حصارها - در مدینه مثل دیوارند تا جلوی من سد بشوند تا من به خاک بوسی تان نیایم و مژه هایم از غم تنهایی تان غبار نگیرند …آه … این دل،دل دردمندم ،پیشکشتان.
خدایا به عشق تو می آیم و به عشق پیامبر خوبی هایت و به شوق بهشتی که اسمش بقیع است.
دست هایم رعشه دارند.دل ، این دل تکه تکه ام، پاها، این پاهای پر آبله ام به خاطر دیدار با مظلومیت آشکار توست.می آیم که با تو نجوا کنم .
من داغ فاطمه سلام الله علیها را سالهاست که بر جان می کشم.کجاست تربت پاکش…
گفته بودیم که جانمان به خاطر تو…این دست و پا که قابلی ندارد.خدایا!به خاطر وظیفه بود اینک این قلب و این سر …یا علی
سلام مزار بی چراغ تربت بی زائر
سلام سینه شعله ور،جگر سوخته،پیکر تیر باران شده
آمده ام با تمام دلم،با قدم های احساسم،با حضور هر چه تمام ارادتم
آمده ام تا فانوس های روشن اشک هایم را،بر مزار بی چراغت بیاویزم
آمده ام،کبوترانه آمده ام-تا از دستان مهربانت ،آب ودانه دهی!
آمده ام با دسته دسته یا کریم های اخلاص ومحبت،تا شاید لحظه ای در گنبد نگاه مهربانت،پناه گیرم
ای کریم اهل بیت این دل کوچک من و این عنایت بزرگ تو
به هم چون منی راه می دهی امام مهربانی ها!!!…