سوگند بیجا و حکم آن
سوگند بیجا و حکم آن
«وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ لا یُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فى أَیْمانِكُمْ وَ لكِنْ یُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلیٌم» (بقره، آیات 224- 225)
خدا را در معرض قسمهایتان قرار ندهید تا (سوگند بى موردتان) مانع نیكوكارى، تقوا و آشتى دادن مردم گردد و خداوند شنوا و داناست. خداوند شما را به سوگندهاى نیندیشیدتان مواخذه نمى كند، بلكه شما را بدانچه قلبهایتان كسب كرده مواخذه مى كند و خدا بخشنده و بردبار است.
نهى از سوگند به خدا
از نظر شرعى هیچ قسمى جز سوگند به خدا تعهدآور نیست. سوگند شرعى باید به یكى از نامهاى خاص خدا (مثل خدا و الله) و یا اسمى كه به غیر خدا هم گفته مىشود، ولى همیشه ذات مقدس حق در نظر مىآید (مانند خالق و رازق) ادا شود. احتیاطاً سوگند به هر لفظى كه در آن، خدا را قصد كرده باشد، شرعى تلقى مى گردد. (توضیح المسائل، امام خمینى( قدس سره)، مسأله 2680)
اگر شخص قسم بخورد كه كارى را انجام دهد یا ترك كند، مثلًا قسم بخورد كه روزه بگیرد، یا دود استعمال نكند چنانچه عمداً مخالفت كند، باید كفّاره بدهد یعنى یك بنده آزاد كند، یا ده فقیر را سیر كند، یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند باید سه روز، روزه بگیرد. «آیت الله بهجت»: انسان مى تواند با قسم خوردن، انجام كارى را كه مطلوب شارع است و یا ترك كارى را كه نهى شده است، بر خود واجب كند. اگر قسم بخورد كارى را انجام دهد یا ترك كند، مثلًا قسم بخورد كه روزه بگیرد، یا سیگار نكشد.«آیت الله سیستانى»، «آیت الله زنجانى»: گناه كرده است، و باید كفّاره بدهد . «آیت الله صافى»: یك بنده آزاد كند، یا ده مسكین را اطعام كند یا ده فقیر را بپوشاند . «آیات عظام صافى، تبریزى،سیستانى، زنجانى»: و باید روزه پى در پى باشد.
«آیت الله مكارم»: مسأله هر گاه عمداً با قسم خود مخالفت كند باید كفّاره دهد؛ ده فقیر را سیر كند، یا بر آنها لباس بپوشاند، یا یك بنده را آزاد نماید و اگر توانایى بر اینها نداشته باشد باید سه روز روزه بگیرد.
«آیت الله فاضل»: مسأله قسم دو نوع است: الف: قسم براى انجام یا ترك كارى در آینده. ب: قسم براى اثبات یا نفى چیزى. الف: اگر قسم بخورد كه كارى را انجام دهد یا ترك كند مثلًا قسم بخورد كه روزه بگیرد، یا دود استعمال نكند، چنانچه عمداً مخالفت كند، باید كفّاره بدهد، یعنى یك بنده آزاد كند، یا ده فقیر را سیر كند، یا آنان را بپوشاند، و اگر اینها را نتواند باید سه روز پى در پى، روزه بگیرد. ب: كسى كه براى اثبات یا نفى چیزى قسم مى خورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ مىباشد ولى كفاره قسم را ندارد. ولى اگر براى اینكه خودش یا مسلمان دیگرى را از شر ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشكال ندارد بلكه گاهى واجب مىشود امّا اگر بتواند توریه كند یعنى: موقع قسم خوردن طورى نیّت كند كه دروغ نشود بنا بر احتیاط واجب باید توریه نماید؛ مثلًا اگر ظالمى بخواهد كسى را اذیت كند و از انسان بپرسد كه او را ندیده اى؟ و انسان یك ساعت قبل او را دیده باشد، ولى بگوید او را ندیده ام به این قصد كه از پنج دقیقه پیش ندیده ام.
مطالب فوق از رساله حضرت امام و مراجع معظم تقلید، احکام قسم گرفته شده است.
پذیرش حوزه علمیه
بسمه تعالی
آغاز پذیرش حوزه علمیه خواهران الزهرا(سلام الله علیها) زنجان
برای سال تحصیلی 93-92 در مقطع سطح 2(کارشناسی) و بدون آزمون
آدرس: زنجان، سعدی وسط، جنب مسجد عباسقلی خان
شماره تماس: 3260030 -0241
ر ابطۀ سلوک با جذبه
جذبه عبارت از بارقه ای الهی است که یکباره معارف بسیاری را برای عارف به بار می آورد.اهل سلوک یا (سالک محض اند) که همۀ درجات را با سلوک و مجاهدت طی می کنند و یا آنکه (مجذوب محض اند) و همۀ درجات را با جذبه می پیمایند.در میان مجذوبان،دسته ای که اوایل راه را باسلوک می پیمایند،اما در هنگام سلوک ،جذبه ای الهی نصیبشان می شود،(سالک مجذوبند).برخی نیز در بدایت کار جذبه ای نصیبشان می شود،ولی در انتها گریزی از سیر و سلوک ندارند،این عدّه را (مجذوب سالک) می خوانند.
برای کسی که ابتدا جذبه ای نصیبش شده است ولیکن بعد از آن به طریق معمول راه را ادامه می دهد،تداوم کار مشکل تر و توان فرساتر است.تعبیر عرفانی :(که عشق آسان نمود اول،ولی افتاد مشکل ها) اشاره به صعوبت (معاشقه) پس از جذبۀ اولیه است.
بنابراین به طور معمول ، اهل سلوک باید مراحل و منازلی را زیر نظر مرشد و قطب طی کنند.در اصطلاح اهل معرفت از این منازل کسبی به ( مقامات) و از منازل وهبی به (احوال) تعبیر می شود.
منبع : سرّ نهان،دکتر علی فتح الهی،مسعود سپه وندی،ص۴۹-۴۸
پوشش
کل عالم ومقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل ویک بافت و صورتی در بیاید قهرا به بافت انسان در می آید .همانطور که قوه خیال حقایق آنسویی را مطابق با مناسباتی که بینشان است با اشکال این سویی برای انسان پیاده می کندقوه خیال عالم عصمت،نظام عالم را در نشئه طبیعت به صورت انسان شکل می دهد وچون عصمت بیشتر با اسم شریف (الباطن) سازگار است لذا به صورت زن شکل می دهد نه صورت مرد .چون مرد بیشتر با اسم (الظاهر) و زن بیشتر با اسم شریف (الباطن )در ارتباط است .لذا همان مقام اسم شریف (الباطن )آمده در شریعت وبرای زن به صورت حجاب مطرح شده است این حجاب در حقیقت صفت خدا داشتن زن است خداوند هم محجوب است خودش فرمود: «من هم حجاب دارم وشما از پشت هفت هزار حجاب دارید من را می بینید».
اگر عدد را بالاتر ببرد با زهم حق است .نه این که دین اگر به زن می گوید:«تو حجاب را نگه داشته باش ». این العیاذ بالله جسارت به زن است این در حقیقت یک احترامی به زن است .به او می گوید» «چون تو مطابق اسم شریف «الباطن» الهی پیاده شده ای ما نمی خواهیم که تو در معرض دید هر کسی قرار بگیری لذا محجوب باش .بگذار اگر دیگران می خواهند تورا ببینند از پشت حجابها ببینند».
این حجاب برگرفته از حجاب حق است لذا حجاب دژ زن است چه اینکه برای خداوند دژ است فرمود هر چه کوشش کنید نمی توانید حقیقت غیبیه ذات مرا ببینید آنقدر محجوبم آنقدر در حجابم هر چه کوشش کنید و حجابهایی را خرق کنید و پاره کنید باز هم همچنان مرا در پشت حجاب باید ببینید هرگز من کشف تام نمی کنم.
اسلام آمریکایی
اینک روشنتر می شود که اسلامی که همواره منظور بوده است و عامل سعادت انسان هاست به یقین اسلام بدلی و عوضی و اسلام آمریکایی روزگار ما نیست بلکه اسلام واقعی و اصلی است…