کالبد شکافی
علوم تشریح یکی از رشتههای مهم در علوم پزشکی است. دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی در اوایل شروع به تحصیل از طریق آناتومی آموزش می بینند ولی مسئولین دانشگاهها معتقدند برای بهبود آموزش پزشکی نیاز به تشریح مستقیم میت دارد که تاثیر مضاعفی در ارتقاء آموزش دانشجویان دارد.
و طریقه استفاده آن نیز به این شکل هست که وقتی یک جسد که به دانشکده پزشکی داده میشود، یک ترم سر و گردن، ترم دیگر اندام و ترم آخر دست و پا را تشریح و به دانشجویان آموزش لازم داده میشود. اگر شرایط و امکانات خوب باشد، میتوانند حداکثر دو سه بار از آن استفاده کنند. به طور معمولی جسد یک سال و نیم میماند.
با توجه به مطالب ذکر شده آیا تشریح میت مسلمان جایز هست؟
آیت الله خامنه ای و آیت الله مکارم:
اگر نجات نفس محترمی یا کشف مطالب جدید علم پزشکی که ضرورت جامعه امروزی هست، و برای نجات جان مسلمان باشد تشریح جسد میت اشکال ندارد ولی واجب هست تا حد امکان از جسد میت مسلمان استفاده نشود.
آیت الله صافی : تشریح میت کافر جایز هست.
لازم به توضیح هست که بعضی از دانشکده های پزشکی برای تامین جسد از خارج جسد خریداری کرده و وارد کشور می کنند که البته وزارت بهداشت به راحتی مجوز ورود نمی دهد.
پی نوشت ها:
استفتاءات آیت الله خامنه ای س 1280 ، استفتاءات آیت الله مکارم، استفتاءات پزشکی آیت الله صافی س 69
کمک به فلسطین
در اين رابطه توجه به برخي واقعيتها مورد نياز است وآن توجه به ساير مسؤوليت هاي دولت و نظام اسلامي است، به عبارت ديگر حيطه و گستره ي وظايف و مسؤوليت هاي دولت ها فقط در درون مرزهاي آن كشور محدود نمي شود، بلكه دولت ها جهت دستيابي به اهداف خود در سطح داخلي و بين المللي، از قبيل: تأمين امنيت و منافع ملي و تحقق آرمان هاي ايدئولوژيك(1)، ناچارند تا محدوده ي عملكرد و اقدامات خود را به بيرون از مرزهاي بين المللي گسترش داده ودر عرصه ي معادلات و رقابت هاي بين الملل شركت فعال داشته باشند. امروزه به دليل گسترش ارتباطات و تكنولوژي، جهاني شدن اقتصاد و… كه مرزهاي ملي كشورها را درنورديده است ديگر نمي توان حيطه عملكرد و وظايف دولت ها را در محدوده ي مرزهاي آن كشور، تعريف نمود، بلكه برعكس دولتي از توانايي بيشتر در سامان دادن به مسائل داخلي و تأمين امنيت و رفاه در سطح جامعه و تعقيب آرمان هاي ايدئولوژيك خود، بهره مندتر است كه به صورت فعال در مناسبات معادلات و رقابت هاي بين المللي حضور داشته و در چارچوب اصول سياست خارجي خويش، نقش مؤثري را در تأثيرگذاري بر تحولات منطقه اي و بين المللي پيرامون، به خود اختصاص داده و از موقعيت ها و فرصت هاي بين الملل به بهترين نحو جهت پيشبرد اهداف سياست خارجي خود استفاده نمايد. عوامل متعددي در شكل گيري سياست خارجي كشورها مؤثر مي باشند كه مهمترين آنها عبارتند از: (2)
1- ارزش ها و اعتقادات، 2- زمينه هاي تاريخي و فرهنگي، 3- ساختار نظام بين الملل، 4- مشكلات و نيازهاي داخلي.
دولت ها جهت تحقق اهداف سياست خارجي خود، از ابزارها و تكنيك هاي گوناگوني بهره مي گيرند؛ ابزارهايي نظير ديپلماسي، حربه هاي اقتصادي، نظامي و فرهنگي. استفاده صحيح و به موقع از اين تكنيك ها در ميزان موفقيت واحدهاي سياسي بسيار مؤثر است(3). در سطح بين الملل سياست خارجي كشور موفق تر و از توانايي بيشتري در پيشبرد اهداف بين المللي و تأمين منافع ملي خود برخوردارتر است كه از توانايي بيشتري در كاربرد تمامي اين ابزارها برخوردار بوده و در موقع نياز جهت دسترسي به اهداف خود، از آنان بهره بگيرد. به عنوان نمونه امروز، با استفاده از ابزار اقتصادي نظير اعطاي وام، مشاركت در سرمايه گذاري يا بازسازي كشور مي توان زمينه هاي مناسبي را جهت تأثيرگذاري در تحولات داخلي آن كشور، فراهم نمودن بازار كار و عرضه ي كالاهاي توليدي در خارج و… ، به وجود آورده و در نتيجه بخشي از اهداف كوتاه مدت، ميان مدت و بلندمدت سياسي خارجي خويش را تحقق بخشيد. براساس مطالب فوق درخصوص نحوه عملكرد جمهوري اسلامي در قبال مردم مظلوم غزه و فلسطين بايد گفت كه: اصول و اهداف سياست خارجي كشور ما نيز مانند ساير كشورها براساس عوامل متعددي؛ از قبيل: ارزش ها و اعتقادات، تأمين امنيت منافع ملي و نيازهاي داخلي و… شكل گرفته است. مضافا اين كه نظام جمهوري اسلامي ايران به دليل اصول و مباني مكتبي خويش، اهميت ويژه اي براي دفاع از ساير مسلمانان و مستضعفان جهان قائل است و در سياست خارجي خود اين موضوع را نيز تعقيب مي نمايد.
صفحات: 1· 2
آخرالزمان از دیدگاه پیامبر(ص)
از علی(ع) پرسیده شد: آن زمان چه زمانی است؟ پاسخ گفته شد: «زمانی است که پستفطرتان همه جا را پر میکنند؛ بزرگواران کمیاب میشوند؛ روزگاری است که پادشاهان چون درّندگان، تهیدستان، طعمه آنانند؛ راستی غارت میشود و دروغ، فراوان میگردد. مردمانشان با زبان، تظاهر به دوستی دارند؛ امّا در دل، دشمن هستند. گناه همه جا را فرا میگیرد و علنی به گناه افتخار میکنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه میپوشند.»
روزگاری که دینتان: پول، قبلهگاهتان: زنان و کاسبانتان: رباخوار میشوند.
غربت چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: «اسلام غریب ظهور کرد و در آخرالزّمان نیز غریب خواهد شد. چه بسیارند مسلمانان که از اسلام جز پوستهای وارونه بر خویش ندارند.»
از علی(ع) پرسیده شد: آن زمان چه زمانی است؟ پاسخ گفته شد: «زمانی است که پستفطرتان همه جا را پر میکنند؛ بزرگواران کمیاب میشوند؛ روزگاری است که پادشاهان چون درّندگان، تهیدستان، طعمه آنانند؛ راستی غارت میشود و دروغ، فراوان میگردد. مردمانشان با زبان، تظاهر به دوستی دارند؛ امّا در دل، دشمن هستند. گناه همه جا را فرا میگیرد و علنی به گناه افتخار میکنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه میپوشند.1
احادیث بیشماری از پیامبر اکرم(ص) در جلد 22 «بحارالانوار»، صفحه 453 و «کنزالاعمال» درباره روزگار غربت اسلام در آخرالزّمان از شیعه و اهلسنّت نقل شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
شخصيّتهای بزرگ، حیلهگر خوانده میشوند.
«روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکّه تکّه خواهد شد. سنّت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنّت باشد، شخصيّتهای بزرگ در نزد آنها حیلهگر خوانده میشوند و اشخاص حیلهگر در نزد مردم، با شخصيّت و وزین خوانده شوند.
مؤمن در نزد آنان حقیر و بیمقدار میشود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان پلید و گستاخ و بیادب و زنانشان بیباک و بیشرم و بیحیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلّت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است.
در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب، بر آنها ببارد.»در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند.
صفحات: 1· 2
ماشیح به روایت تلمود
کلمه «تلمود» به معنای آموزش از فعل ثلاثی عبری «لمَد» (یاد داد) می آید و با واژه رباعی «تلمیذ» و مشتقات آن در زبان عربی ارتباط دارد. تلمود به کتابی بسیار بزرگ اطلاق می شود که احادیث و احکام یهود را در بر دارد و در واقع، تفسیر و تأویل تورات است و احیاناً آن را «تورات شفاهی» می نامند.1
یهودیان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همواره در انتظار یک رهبر الهی فاتح بوده اند که اقتدار و شکوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سلیمان بر گرداند. شخصیت مورد انتظار، ماشیح (مسیح، مسح شده) خوانده می شد. ماشیح، لقب پادشاهان قدیم بنی اسرائیل بود؛ زیرا مرسوم بود که پیامبران در حضور جمع، اندکی روغن بر سر آنان می مالیدند و به این شیوه، نوعی قداست برای ایشان پدید می آمد. این لقب در زمان های بعد به پادشاهان آرمانی یهود اطلاق شد. تعبیر «ماشیح» (مسیح) در تلمود به تکرار آمده است؛ ولی ورود آن در عهد عتیق منحصر به کتاب دانیال نبی است. از آن جا که لفظ «مسیح» به حضرت عیسی(علیه السلام) اختصاص یافته است؛ دانشمندان برای اشاره به موعود یهود از واژه «مسیحا» (Messiah) استفاده می کنند. «مسیحا» از روی کلمه عبری «ماشیح» با توجه به تلفظ لاتینی آن ساخته شده است.2
یهودیان بر خلاف بسياري از اقوام که دورانطلایی تاریخ خود را در گذشته های تاریک و بسیار دور می بینند، به آینده چشم دوختهاند. ماشیح (Mashih) یا «تدهین شده با روغنمقدس» که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است؛ محور این آیندهاستتلمود، صدها بار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است. انبیای اسرائیل بارها به «روزهای آخر» که هنوز فرا نرسیده است بهعنوان دوران اعتلای نهایی عظمت ملی یهود، اشاره کرده اند.امید به آینده نورانی و مشحون از سعادت در دل عامه مردم، روز به روز نه تنها شدت یافت بلکه به رؤیاهای شگفت انگیزی هم دامن زد.3
اکثر عقايد سنتی بر اين است كه وقتي ماشيح بيايد، ما دنياي بهشتي خواهيم داشت؛ تابلويي تخيلي و بسيار زيبا. در آن زمان توبه هم معنايي نخواهد داشت؛ چون گناهي نيست كه توبه اي باشد و حتي مردم نيازي به كار هم نخواهند داشت چون كار مجازاتي است كه خدا براي آدم اول قرار داده و با آمدن ماشيح انسان به همان باغ عدن اوليه بر مي گردد.4
اين سنتي ترين اعتقاد است به طوري كه در نمازهاي سه گانه يهود هم بندي به طور مشخص به دعا براي ظهور ماشيح اختصاص پيدا كرده است. در ساير گروه هاي يهودي شاهديم كه هر قدر گروه هاي يهودي از اين سنت هاي تلمودي دور شده اند و به عقل گرايي روي آورند، اين اعتقادات نيز تغيير کرده است. مثلا «هارمبام» يا «موسي بن ميمون» كه از فلاسفه بزرگ يهودي است و فردي عقل گرا بوده است و اتفاقا همين فرد بوده است كه اعتقاد به ماشيح را وارد سيزده اصل ايمان يهود كرده است؛ (اصل دوازدهم از اصول سيزده گانه يهود، اعتقاد به ظهور ماشيح است). او اعتقاد دارد وقتي ماشيح بيايد، دنيا روال عادي خو د را دارد و از يك نگاه معجزه وار به يك باور روزمره مي رسد. ماشيح فردي است كاملاً عادي از نظر جسماني و شخصيتي (نه از لحاظ علمي و معنوي كه او را بسيار والا مي دانند). او ظهور خواهد كرد و مصلح دنيا خواهد بود و جهان به آرمان هايش نزديك تر مي شود و اين فرد مثل تمام انسان هاي ديگر مي ميرد و فرزندان او جانشينش مي شوند و هيچ اتفاق معجزه واري نمي افتد. مي بينيم كه اين نگاه بسيار عقل گراست. گروه هاي ديگري نیز مثل عارفان يهود هستند كه اعتقادشان بيشتر به اين سمت معطوف مي شود كه ما بايد سعي كنيم خودمان، ماشيح شويم. يعني ما بايد از نظر شخصيتي خود را به ماشيح نزديك كنيم و اين سعی ماست که ماشيح را خواهد آورد.5
پی نوشت
1. توفیقی؛ حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی(سمت)، 1384، ص 104.
2. همان، ص 121
3. مشرق موعود؛ فصلنامه علمی تخصصی پژوهشکده مهدویت، شماره 8، زمستان 1387، ص 153.
4. همان جا.
5. همان جا.
و الفجر
«والفجر» سوگند همیشه برپا و بر جای ازلی خداوند است که نوید بخش پگاه روشن پیروزی در افق جهاد امت هاست.
«بهمن» ماه شوریدگان دلداده ای است که سرمست از کلام و پیام آن پیر می فروش، خود را به خط خون و آتش زدند و «گل تکبیر» را در همه جای این میهن شکوفانند.
«دهه فجر» میقات ده روز یاران امام راحل (ره) است که پیش پای آمدنش ، فرشی از بشریت گستردند، و
«مهرآباد» تا « بهشت زهرا» را از حضور خویش آکندند. بهمن ماه خداست. فصل صداقت است، بهاران ایمان است، بهمن « بهار در زمستان» است.
دهـه فجــر کلید گشاینده ی درهای پیروزی به روی این ملت عظیم بود کـه «استقلال» و « آزادی » و « جمهوری اسلامی» را به ارمغان آورد.
دهه فجر، سرود حنجره های داودی است که در رهگذر نسیم ایمان، ترانه آزادی خواندند و بر مائده ی استقلال، نعمت پیروزی گستردند.
دهه ی فجر، میثاق دوباره و همواره با خون شهیدان و خط رهبری و ولایت است.
از آمدن امام تا دمیدن خورشید « یوم الله ۲۲ بهمن» ده روز طول کشید. ده روز پر حادثه، ولی مبارک، ده روز پر اضطراب، ولی سرشار از امید، ده روز قلب هستی تپید، ده روز نبض زمان تند تر زد، ده روز حادثه ها از زمان جلو افتاد، ده روز دلهه در تسخیر نگرانی آمیخته به ایمان و شوق بود، ده روز جدال حق و باطل و فرشته و دیو بود.
ده روز چشم تاریخ، در انتظار لحظه انفجار مانده بود و « زمان» گوش به زنگ بود که … صدای انفجار « الله اکبر » این امت در فضای ایران طنین افکند و آن « لحظه موعود » فرا رسید و « ساعت » قائم شد و قیامت برپا گشت و کاخهایی که به قیمت ویرانی کوخها برپا شده بود، به دست کوخ نشینان سقوط کرد و محشری عظیم پدید آمد…چه تماشایی و دیدنی و عبرت آموز! و … جای شهدا خالی بود.
از دوازدهم بهمن که امام آمد تا بیست و دوم بهمن که نهضت پیروز شد یک دهه است. اما به پرباری ده قرن، بلکه بیشتر!
طاغوت در چاه « مغرب» خفت و امام، خورشیدی بود که از غرب تابید و مشرق را فرا گرفت و به ایران باز گشت و « انوار الهی » را از قم _ این حرم آل محمد_ به سراسر گیتی پراند.
پیروزی انقلاب اسلامی، فجری بود که دامن افقها را روشن ساخت و پرده های ظلمت شرق و غرب را از هم درید و ایران را نور باران کرد. دهه فجر، مطلع غزل زیبای پیروزی و قصیده بلیغ و رسای اسلام بود.
دهه فجر، جان سیراب زمان بود از « کوثر ولایت فقیه » و … دهه فجر، فجر روشن و صبح صادق تحقق « جمهوری اسلامی » بود.
رویا حسین زاده