سير خلقت نورانى حضرت زهرا(س)
خدا «اعلى» است كه در اميرالمؤمنين على- عليهالسلام- ظهور يافت.
و براى خدا «اسماى حسنى» وجود دارد كه نام حسن و حسين- عليهماالسلام- از آن اسماء مشتق است.
و از اسم «فاطر» او، نام زهراى اطهر، فاطمه اشتقاق پيدا كرد پس وقتى كه آن انوار را آفريد، اينها را در ميثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند.
و خدا فرشتگان را از نور آفريد پس وقتى كه فرشتگان به اين انوار نظر كردند، امر و شأن اينها را بزرگ شمردند و تسبيح را (از آنها) فراگرفتند و اين مطابق با گفتهى فرشتگان است كه در قرآن آمده است: به حقيقت ما (در انتظار اوامر الهى در تدبير عالم) صف كشيدهايم.
و به راستى ما تسبيح كنندهايم، و آن هنگام كه آدم- عليهالسلام- را آفريد آدم به سوى اين انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض كرد: اى صاحب اختيار من! آنان كيستند؟
خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آنها برگزيدگان من و خواص من هستند، اينها را از نور عظمت و بزرگىام آفريدهام و از اسمهاى خودم اسمى را براى اينها برگرفتم، پس عرض كرد: اى پروردگارم! به حقى كه تو بر اينها دارى اسمهاى اينها را به من بياموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم! اين اسمها نزد تو امانت باشد (كه) سرّ و رازى از راز من است. غير تو نبايد بر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض كرد: پروردگارم قبول كردم.
خداوند پس از گرفتن اين پيمان، اسمهاى آنها را به آدم- عليهالسلام- تعليم داد. و به فرشتگان عرضه كرد، هيچ كدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداى متعال كه فرمود: مرا از نامهاى اينها خبر دهيد اگر راست مىگوييد، عرض كردند: منزهى تو! براى ما علمى نيست جز آنچه به ما آموخته اى.
صفحات: 1· 2
عرفان حضرت زهرا
دست تكوين و تشريع، انسان را به مقامى مىرساند كه حقيقت هستى، مشهود او مىگردد. و نظارهگر نور و زيبايى مطلق مىشود و جز به محبت و عشق حق نمىانديشد و جز به صلابت حق حركت نمىكند و سخن نمىگويد، حوادث اجتماعى و سياسى جامعه، خردلى از عشق او نمىكاهند و او را بر عليه هستى برنمىانگيزند؛ زيرا كه با شهود خويش به حقيقت هستى راه يافته و در هستى جز خير و زيبايى و محبت و لذت چيزى نمىيابد و شاديها و غمها را ناشى از ماهياتى مىبيند كه در آن جز فنا و نيستى نيست. او هيچ چيز را جز رؤيت محبوب بر خود نمىپسندد به اين حقيقت رسيده است كه به هر چيز تعلق حاصل كند مظهر او خواهد گشت، لذا دل به جز خدا نمىبندد و تعلقى جز به خدا حاصل نمىكند تا مظهر اسماء و صفات او باشد و مجلاى جميل او گردد.
عارف بزرگ محمد على شاهآبادى در كتاب خود(1) به بيان مراتب حضور قلب پرداخته،آنگاه راجع به مرتبهى هفتم مىفرمايد:
مرتبهى هفتم و آن عبارت است از مقام هدايت و ايصال به طريق و صراط ذات پروردگار كه عبارت است از ايصال به طريق اسماء و صفات او؛ زيرا اسماء و صفات عين ذات پروردگار است و چون عابد، به اين مقام نائل شود مورد تجليات اسماء و صفات حق واقع گردد و اسمى بعد از اسمى بر او تجلى كند و صفتى بعد از صفتى بر او ظاهر گردد تا اينكه غافل از صفات خود متخلق به اخلاق پروردگار شود و از اين مقام كه مقام فناى صفاتى است، تعبير به مقام «طمس» (پاكشدگى) مىكنند…
در مرتبهى هشتم به مقام شهود حق به تمام كمال و جمال، و در مرتبهى نهم به مرتبهى عشق و محبت نسبت به ذات مقدس پروردگار كه موجب فناى در ذات حق است مىرسد انسان به مقام اسماء و صفات رسيده دست نياز جز به درگاه بىنياز دراز نمىكند و جز در آستانهى عظمت او زانو نمىزند، با زبان تشريع فقر وجودى خويش را اظهار كرده و عاجزانه نيازمنديهاى درونى خويش را بر معبودش عرضه مىدارد:
«الهى كَسرى لا يَجْبُرُهُ اِلا لُطفُكَ وَ حَنانُكَ وَ فَقْرى لا يُغنيهِ اِلّا عَطفُكَ وَ اِحسانُكَ وَ رَوْعَتى لا يُسَكِّنُها اِلا اَمانُكَ و ذلَّتى لا يُعزُّها اِلّا سُلطانُكَ وَ اُمنيتي لا يُبَلِّغُنيها اِلّا فَضْلُكَ وَ خَلتَّى لا يَسُدُّها اِلّا طَولُكَ وَ حاجَتى لا يَقضيها غَيْرُكَ… وَ غُلتَّى لا يُبَرِّدُها اِلّا وَصْلُكَ وَ لَوْعَتى لا يُطفيها اِلّا لِقاوُكَ وَ شَوقى اِلَيكَ لا يَبُلُهُ اِلّا النَّظَرُ اِلى وَجْهِكَ وَ قَرارى لا يَقِرُّدونَ دُنُوّى مِنكَ وَ لَهْفَتى لا يَرُدُّها اِلّا رَوْحُكَ…» (2)
صفحات: 1· 2
گفتاری پیرامون آیت الله صدر؛ مغز متفکر اسلام
محمدباقر فرزند سید حیدر صدر و نوه سید اسماعیل صدر و از خاندان معروف صدر بود؛ و در 10 اسفند 1313 / 25 ذیالقعده 1353ق در شهر کاظمین، به دنیا آمد. در سهسالگی پدرش را از دست داد و مادرش سرپرستی او را بر عهده گرفت و برادر بزرگش سید اسماعیل او را تعلیم داد.
سید محمدباقر، از پنجسالگی به مدرسه رفت و تا یازدهسالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفتانگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجّب آموزگاران و همکلاسهای خود را برانگیخت، بهطوریکه اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه کودکان تیزهوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاههای اروپا یا آمریکا اعزام کنند و در رشتههای علوم جدید تحصیل کند و به کشور خود بازگردد؛ اما او به سفارش داییهای خود شیخ محمدرضا آل یاسین و شیخ مرتضی آل یاسین، ترجیح داد به تحصیل حوزوی روی آورد.
تحصیلات حوزوی
سید محمدباقر منطق و معالم را در دوازدهسالگی نزد برادرش خواند و بسیاری از کتب درسی دوره عالی فقه و اصول را بدون استاد مطالعه کرد. دروس دوره سطح را در مدت کوتاهی گذراند. در 1365 ق برای ادامه تحصیلات، از کاظمین به نجف اشرف رفت و در درس دایی خود شیخ محمدرضا آل یاسین و آیتالله خویی، حاضر شد و موردتوجه خاطر وی قرار گرفت.
گفتهاند از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده بود و از مجتهد دیگری تقلید نکرده است. آیتالله سید ابوالقاسم خوئی هنگامیکه ایشان تنها 21 سال داشت، به وی اجازهی کتبی اجتهاد دادند. درحالیکه پیش از آن بارها شاگردان آیتالله خوئی شفاها از ایشان شنیده بودند وی مجتهد است.
صفحات: 1· 2
قصه محمد تقی و بهجت
داستان ما از پسرکی شروع میشه که تمام فکر و ذکرش این بود که یک روزی بتونه تمام مراتب عرفانی رو طی کنه و بشه یکی از اهل دل های دوران خودش .اسمش محمد تقی بود بچه ای از بچه های ایران هر روز پای درس های اخلاق توی شهرش می رفت تا شاید در این بین چیزی رو پیدا کنه کلی هم کتاب در این رابطه از زندگی بزرگان می خوند که تا بتونه خیلی زود خودشو به اون مراحل بالا برسونه هر بار هم که می رفت قم یا مشهد توی درس های اخلاق چیز های جدیدی میشندید تا اینکه یک روز مسجد محل قرار شد تا یکسری از بچه های مسجد رو ببره برای زیارت حرم خانم فاطمه معصومه (س) و جمکران و بعد از اون هم برای نماز و شنیدن پندی از حضرت آیت الله بهجت راهی مسجد فاطمه الزهرا (س) بشن از دانش عرفانی زیاد آیت الله بهجت چیزی پنهان نبود و همه خودب می دونستن که ایشون برای خودشون مرجع بزرگی هستند ولی هنوز از روح بزرگ و معرفت بالا ی ایشون نسبت به مسائل توحیدی و غیره کسی خبر نداشت.
محمد تقی داستان ما هم ایشون رو به عنوان یک مرجع تقلید می شناختن و خیلی دوست داشتن که بدونن که ایشون آیا مطلب و یا عمل خاصی برای سیرسلوک دارن یا نه محمد تقی با دوستان هم شهری خودش راهی شد به سمت شهر قم و توی راه برای خودش برنامه های زیادی از قبیل خرید کتاب و شرکت در فلان درس اخلاق و حتی دیدار با آیت الله بهجت و پرسیدن سوال همیشگی خودش داشت تا اینکه به قم رسیدند و یک روز معلوم شد برای دیدار با آیت الله بهجت دل توی دل محمد تقی نبود بعد از صحبت های آیت الله بهجت سریع خودشو از لابه لای جمعیت رسوند و سوالش رو پرسید آیت الله بهجت کمی ناراحت شد و این رو از صورت ایشون می شد فهمید با همون صدای آروم گفت ؛( در دین اسلام و اون چیزی که اهل بیت برای ما از احادیث گذاشتن راه رسیدن معلوم هست مثلا چقدر در مورد نماز به ما سفارش شده .همین نماز باعث سیرو سلوک ما میتونه باشه .)
محمد تقی توی فکر بود که یکی از شاگرد های آیت الله بهجت به سمتش اومد گفت ایشون راست میگن این کار های سیر و سلوک یک شبه با یک ورد امکان نداره ولی استاد راست میگن شما فکر کن برای مثال اگه اهل بیت می گن نماز یعنی راه رسیدن همین نمازه و دیگه نیازی نیست که ما به این طرف و آن طرف برای حل مسئله بریم .
اون حرف اون روز آیت الله بهجت به کلی محمد تقی رو سر عقل آورد و دیگه راه رسیدن رو به درستی پیدا کرده بود .
پ.ن ؛نصیت آیت الله بهجت که در داستان به کار برده شده با مشورت یکی از شاگردان استاد و خلاصه کلی نصایح ایشان در این باره می باشد .
پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان دربارهی احکام محیط زیست
نگاه اسلام به طبیعت و محیط -اعم از جاندار و بیجان - عاطفی، اخلاقی، معنوی و هدایتگرانه است و برخورداری از مواهب طبیعی نیز بر پایهی اصولی متین، عادلانه، حکیمانه، متوازن و سازنده استوار گردیده است. رهبر انقلاب ۱۳۸۲/۰۳/۲۰
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای (KHAMENEI.IR) همزمان با هفته منابع طبیعی، اعلام کرد به پرسشهای شرعی مخاطبان که درباره احکام محیط زیست پاسخ میدهد.
حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده -عضو دفتر استفتائات حضرت آیتالله العظمی خامنهای و رئیس مرکز موضوعشناسی احکام فقهی- به پرتکرارترین سؤالات مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای پاسخ دادهاند که متن پاسخها همزمان با ۱۳ فروردینماه روز طبیعت به شرح زیر منتشر میشود.
فهرست:
الف) هوا
ب) آبها
ج) زمین و گیاهان
د) حیوانات
هوا
۱. استفاده نکردن مراکز صنعتی از فیلترهای هوای مناسب در خروجی پسماندهایشان به بهانهی گرانقیمت بودن آنها که موجب آلودگی هوا و آسیبرساندن به سلامت مردم میشود چه حکمی دارد؟
طبعاً هر کسی که میخواهد کارگاه یا کارخانهای راه بیندازد باید یک برآورد هزینهای داشته باشد و بسنجد که آیا میتواند این کار را انجام دهد یا نه. یکی از لوازم کارگاه و کارخانه فیلتر مربوط به هوا است تا هوایی که متعلق به عموم مردم است آلوده نشود. اگر طبق قانون نصب فیلتر الزامی است، تخلف از آن جایز نیست. البته حتی اگر این مسئله در قانون هم ذکر نشده باشد و کارخانهای هوا را آلوده بکند و مردم به خاطر این مسئله در ناراحتی و مشقت باشند یا در ناراحتی هم نباشند اما به خاطر تنفس این هوای آلوده ضرر قابل توجهی متوجه آنان شود، این کار خلاف شرع است و کسی که با توجه این کار را انجام بدهد مرتکب حرام شده است.
۲. آیا استفاده از خودروهایی که آلایندگی بیش از حد مجاز دارند اشکال دارد؟
بله؛ بهطورکلی آلوده کردن این هوای صافی که خداوند برای تنفس افراد، گیاهان و حیوانات قرار داده است، کار شایستهای نیست. اما از نظر شرعی اگر واقعاً آلایندگی یک خودرو بیش از حد مجاز است که قانوناً ممنوع است استفاده از آن اشکال دارد. البته حتی اگر قانون هم منع نکرده باشد ولی صاحب خودرو تشخیص میدهد که آلایندگی این خودرو ضرر زیادی به دیگران میزند و واقعاً برای سلامت دیگران مضر است، باز هم استفاده از این خودرو جایز نیست.
صفحات: 1· 2