• تماس  

بهانه حیات

04 اردیبهشت 1392 توسط 313

کسی که منظرش خدا شد؛ همّ و غمّ او خدا شد، لذتش خدا شد، دردش خدا شد، درمانش خدا شد؛ چگونه خاکبازی کند و به مشتی خاک دل ببازد و از کم و زیاد شدن آن بترسد؟

بدان که دنبال خدا بودن؛ همان عطش و تشنگی است که هر از چند گاهی، اگر دلت نمرده باشد، طوفان و طغیان آن را در قلبت احساس می کنی. 

اینکه گمشده ای داری که تا در دامنش دست نیاویزی، آرام نمی شوی؛ اینکه از این همه نقص و ایراد خود به تنگ آمدی؛ پس دلت هوای کمالی دارد که هیچ زشتی و دلتنگی در آن نیست؛

و آن خداست.

آیا این زیباترین بهانه حیات نیست؟

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: حرفهای خودمونی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس