جنگ نرم
جنگیدن برای انسان همانند نفس کشیدن او می باشد. انسان از لحظه ی جان گرفتن خود در حال جنگ بوده. این جنگ، یا با نفس بوده برای غلبه ی بر هوای نفس، یا با انسانی دیگر برای غلبه بر او. حضرت آدم علیه السلام نیز از آغاز جنگ با نفس را شروع کردند و در مقابل خواسته ی نفس در خوردن از میوه ی ممنوعه ایستادند و بیش از هفت ساعت در این جنگ دوام نیاوردند. پس جنگ سنتی است دیرینه به قدمت عمر انسان.
جنگ همیشه برای به قدرت رسیدن است. امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: «لا بد للناس من امیر، برّ او فاجر»(1) (مردم ناچار به داشتن حاکم هستند، صالح یا فاجر) این مسأله که ما ناچاریم حاکم داشته باشیم، عامل همه ی جنگ های تاریخ بوده. مردم بدون سرپرست راه به پیش نمی برند. پس به ناچار گزینش این سرپرست گاهی به جنگ محتاج است. نفس انسان هم از این قاعده مستثنی نیست؛ رهبر می خواهد. خدا یا ابلیس. و این جنگی است همیشگی.
از قلعه تا میدان
جنگ ها را در طول تاریخ به دو دسته ی عمده می توان تقسیم کرد:
1. جنگ های قلعه ای 2. جنگ های میدانی.
در نوع اول یکی از طرفین جنگ در قلعه ی خود به دفاع می پرداخت. اما این جنگ ها هم زمان بسیاری به طول می انجامیدند و هم هزینه های بسیاری را در پی داشتند.
اگر صاحبان قلعه، در این جنگ مغلوب می شدند، جان و مال و ناموس خویش را از دست می دادند.
صفحات: 1· 2