• تماس  

حلیم به قیمت مردانگی!

28 تیر 1392 توسط 313

سرش را پایین انداخته بود و مسیر هرروزه اش تا خانه را طی می کرد..

به صف جلوی حلیم فروشی که رسید، لبخند زد.. مثل همیشه.

از بچگی عاشق حلیم سر سفره افطار بود..

فکر کرد چه خوب میشد اگر برای افطار امشب حلیم می گرفت.. حتما مادر و خواهر کوچکش هم خوشحال میشدند..

چشمش را دوخت به دیگ حلیم و دستهایش را در جیب فرو برد..

 پول های در جیبش را چندبار حساب کرد..

نه! انگار به اندازه کافی پول نداشت… مثل همیشه.

حلیم فروش از نگاه پسرخوشش نیامد.. اخمی تحویل نگاه خیره پسر داد و زیر لب چیزی گفت.. مثل همیشه.

پسر سر برگرداند و به راه افتاد..

دم درِ خانه شان، بغضش را فرو خورد و  داخل شد..

لبخند مادرش را که دید ماجرای حلیم و حلیم فروشی از یادش رفت.. مثل همیشه.


 

سر سفره ساده افطار… دعای مادر بود و انا انزلنای دختر و دل صاف پسر..

صوت الله اکبر اذان با صدای زنگ در همراه شد..

در را که باز کرد.. ظرف حلیمی دید و نامه ای که درآن نوشته بود:

من اگر مومنم و تو همسایه ی مومن، نمیشود که سفره من رنگارنگ باشد و سفره تو……

پسر سرش را رو به آسمان کرد و میزبانش را شکر گفت.. درست مثل همیشه.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخلاق لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس