خاطراتي شيرين و خواندني از سپهبد شهيد صياد شيرازي به فتح و حماسه خرمشهر
٭ عمليات بيت المقدس
مي خواهم درباره عمليات بيت المقدس و اين كه چطور اين عمليات 25 شبانه روز انجام گرفت، برايتان بگويم. اگر بخواهم مراحل مختلف و مقدمات آن را برايتان بگويم، حداقل با برآوردي كه من دارم و طي شناسايي عمليات 3 يا 4 جلسه دو ساعته مي خواهد بدون تنفس هم باشد تا من بتوانم شروع ماوقع را برايتان بازگو كنم. چون آن طور اين حادثه بر ما حاكم شده و آن طور بر ما تأثير گذاشته كه الحمدا… هنوز ذهنمان اجازه مي دهد مطالب را عمدتاً و به ترتيب و توالي خودش بياوريم.
٭ آماده براي عمليات
بنده به عنوان مسؤول در قرارگاه كربلا، مركز عمليات مشترك ارتش و سپاه انقلاب اسلامي و به عنوان يك رزمنده كوچك اسلام، شاهد و ناظر بودم كه خداوند خرمشهر را آزاد كرد و هيچ دليل ديگري را قبول نمي كنم.
در خرمشهر يا عمليات بيت المقدس، جبهه اي كه مقابل دشمن داشتيم 170 كيلومترمربع بود. از محل تلاقي رودخانه كارون يا بهمن شير تا تلاقي رودخانه نسيان با هورالعظيم 170 كيلومتر طول خطي بود كه ما بايد به دشمن حمله مي كرديم. قرارگاه كربلا تقسيم كار كرد. سه قرارگاه:
1- قدس در شمال 2- خاتم در مركز 3- نصر در جنوب را سازمان داد و در هر قرارگاه رزمندگان اسلام (ارتش و سپاه) يد واحدي شدند وفرماندهي واحدي پيدا كردند و تحت امر قرارگاه كربلا، آماده عمليات شدند. اين عمليات بلافاصله پس از عمليات فتح المبين انجام گرفت. همه رزمندگان ما در حالت روحي بانشاط و آماده اي بودند، براي يك رزم سنگين كه فضاي عمليات آن، حدود شش هزار كيلومترمربع بود. عمليات در مرحله نخست با عبور از رود كارون انجام شد؛ از شرق به غرب.
رزمندگان در همان شب اول 25 كيلومتر پيشروي كردند و تا جبهه اهواز به خرمشهر رسيدند.(البته در بخشي از جبهه). در مرحله دوم به طرف مرز رفتند و حدود 14 كيلومتر ديگر پيشروي كردند و خودشان را به مرز ايران و عراق رساندند و چون مسير عبور به صورت پيكاني جلو مي رفت، دشمن به وحشت افتاد. از قسمت شمال كه دشمن عقب نرفته بود، رزمندگان ما موفق نشده بودند پيشروي كنند. اما دشمن از ترس اين كه مبادا بصره را از دست بدهد، پا به فرار و عقب نشيني گذاشت، چون مسير حركت ما به سمت بصره بود. در نتيجه در مرحله سوم، خود دشمن عقب نشست و رزمندگان ما دنبالش كردند تا اينكه به كوشك و طلائيه رسيدند.
صفحات: 1· 2