سینما و جنگ نرم
وضعیت فعلی:نظرسنجی جدید صدا و سیما نشان میدهد که مخاطبان ماهواره در تهران طی یک سال گذشته افزایش معناداری پیدا کردهاند. به گزارش خبرنگار اجتماعی جهاننیوز 45/4 درصد از مردم تهران بیننده ماهواره هستند که نسبت به سال گذشته 10 درصد رشد پیدا کردهاند. از این مقدار 40/9 درصد بیننده شبکههای فارسیزبان هستند و 14 درصد فقط شبکه خارجی میبینند. میانگین زمان تماشای ماهواره 2 ساعت و 5 دقیقه است. 48/9 درصد از بینندگان ماهواره فارسیوان میبینند. همچنین از وقتی شبکه فارسیوان آمده، مخاطب بیبیسی 30 درصد کاهش داشته است. 46/2 درصد از کسانی که فارسیوان میبینند، جذابیت را عامل اصلی برای مراجعه به این شبکه دانستند. مطابق این نظرسنجی 48 درصد مخاطبان ماهواره، متقاضی فیلم و سریال هستند. 13 درصد دیدن شو، 6/6 درصد ورزش، 5/6 درصد هنر و 3/8 درصد برنامههای علمی را دلیل تماشای ماهواره ذکر کردهاند. 50/6 درصد از پرسششوندگان گفتند که ماهواره با فرهنگ ما سازگاری ندارد و 34/8 درصد مخالفت کردند و گفتند که ماهواره منطبق با فرهنگ ماستتاریخچه ی سینما و جنگ نرم:سینمای آلمان در پیشاپیش سربازان نازی، رسالت فتح جهانی را بر دوش دارد(گوبلز)با کمی اغماض، دولت نازی در جنگ جهانی دوم را می توان پایه گذار این ایده نامید.آنها وزارتخانه ای را تحت عنوان «وزارت تبلیغات »تاسیس کردند و گوبلز از یاران و وفاداران شخص هیتلر را در رأس آن قرار دادند.البته نازیها جنگ نرم را همراه با جنگ روانی و تبلیغاتی دنبال می کردند زیر جنگ نرم بطئی و کندصورت میگریرد و نازیها نیاز به برنامه های کوتاه مدت تر و سریعتر داشتند.آن ها با حداکثر توان از دو رسانه سینما و رادیو بهره برداری کردند به گفته دیوید ولچ، از میان همه ابزارهای اعمال نفوذ نهانی و روانی، هیچ یک به اندازه سینما مورد توجه رایش سوم نبود. گوبلز در یکی از نخستین سخنرانیهای خود در مقام وزیر تبلیغات، اعلام کرد که: «سینمای آلمان در پیشاپیش سربازان نازی، رسالت فتح جهانی را بر دوش دارد.»
رژیم نازی، سرمایه گذاری زیادی روی سینما انجام داد به گونه ای که بین سالهای 1933 تا 1945، 1097 فیلم در آلمان تولید شد. نازیها 16 ایستگاه فرستنده رادیویی ایجاد کردند که با نام مستعار پیروزی برای 13 کشور اروپایی برنامه پخش میکرد. علاوه بر آن، ایستگاههای رادیویی رسمی آنها نیز برای 60 کشور برنامه پخش میکرد و مجموع برنامه های آنها به 430 ساعت در روز میرسید. گوبلز چنان برنامه ریزی کرده بود که ذهن مردم سرزمینهای اشغالی را از قبل و به تدریج از طریق فرستنده های رادیویی آلمان برای اشغال کشورشان آماده کند.
پس از آن ایتالیای فاشیستی نیز وارد عرصه ی جنگ تبلیغاتی و رسانه ای شد اما ایتالیائیها درعرصه ی سینما دو مسیر متفاوت را انتخاب کرده بودند:سینمای تبلیغاتی در مسیر جنگ روانی(بیشتر فیلم های مستند)سینمای سرگرم کننده و تخدیریپس از پایان جنگ جهانی دوم کشور آمریکا ابتکار عمل را در دست گرفت آمریکائی ها ابتدا جنگ سخت را روی میز قرار دادند اما تجربه ی تلخ خلیج خوک ها و شکست در ویتنام آنها را به ارزیابی مجدد سیاست های فرهنگی ئواداشت و در همین دوره مک تکارتیسم شکل گرفت و متعاقب آن جنگ سرد با سینما کشیده شد. راکی 3نمونه ی اخیر این حرکت است – سینما در این دوره همچنان در مسیر جنگ روانی و تبلیغاتی فعالیت می کرد و هنوز جنگ نرم بمعنای کامل شکل نگرفته بود.روش های کاربردی سینما و رسانه در جنگ نرم:عمده اهداف غرب در زمینه نفوذ فیلمهای سینمایی به شخصیت سازی هنرپیشه های غربی مبتذل تکیه دارد.سینما با قدرت بصری فوق العاده و تخیل مهیج گرایانه بستری مناسبی برای نفوذ شخصیتهای پوشالی نظام سرمایه داری در بین جوامع دیگر است.مسیر طی شده دهه های گذشته هالیوود بیانگر راستین این موضوع است به گونه ای که می توان ادعا نمود که سینمای امروز بازوی راست جنگ نرم محسوب شده و به علت ساختارهای ضعیف صنعت سینما در کشورهای جهان سوم دروازه خطرناکی جهت تهاجم نرم شمرده می شود.
سینما و جنگ نرم:
به گفته “پستمن” جامع شناس و پژوهشگر ارتباط جمعی و استاد دانشگاه نیویورک که انتقال معلومات را به سه دوره تقسیم می کند:1- دوره گفتار2- دوره نوشتار3- دوره تصویرعصر ما دوره تصویر است و هالیوود که بزرگترین شرکت فیلم سازی جهان است سالانه هفتصد فیلم تاثیر گذار در جهان را تهیه می کنند و پانزده میلیارد دلار در سال سود خالص از این راه بدست می آورند . و از این فیلم ها 78% جهان هم تغذیه می شوند.فیلم هایی که ساخته می شود همزمان با سودی که دارد نقش موثری در فرهنگ سازی جوامع دارد مثلا تایتانیک که دو میلیارد بیننده را مجذوب خود کرده است . روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که هیچ کلام و عکسی مانند تصویر در ذهن بیننده تاثیر نمی گذارند چون طبق یافته های این علم هر تصویری معادل هزار کلمه است درگیر کردن احساسات و ادراکات انسانی است . سخنورها معمولاً ادراکات را تحت تاثیر خود قرار می دهند و فیلم های بی محتوا احساس را و فیلم های هدفمند ادراکات و احساسات را همزمان درگیر می کند .وابستگی هنجاری به رسانه: چارچوب های هنجاری ناشی از اخلاقیات و عقایدهنوز هم نقش برجسته ای درشکل دادن به گرایش های مربوط به رسانه ها دارند.
انتظارات هنجاری نه تنها به استفاده از رسانه ها بلکه به محتوای آن ها مربوط می شوند. مخاطبان انتظار دارند رسانه ها با هنجارهای مربوط به حُسنسلیقه و اخلاق هماهنگ باشند، و نیز بعضاً با ارزش هایی نظیر اجتماع محلی،وطن پرستی و دموکراسی تطابق داشته باشند.
استفاده اجتماعی ازسینما و رسانه ها:
1-رسانه غالباً تنهایی و اضطراب ناشی از انزوا را تقلیل می دهند و بعنوانجایگزینی برای تماس های اجتماعی واقعی، کهمخصوصاً در شرایط زندگی مدرنشهری ممکن است به سادگی امکانپذیر نباشد، بکار می روند.
2-تماس های اجتماعی از طریق رسانه های جمعی می تواند تماس واقعی بینافراد را تکمیل و تقسیم کند و توان بالقوه برای تعامل اجتماعی را افزایشیا کاهش دهد
.3-یادگیری اجتماعی و جامعه پذیری از طریق رسانه ها
سینما و صهیونیسم
تاریخ حضور صهیونیسم در سینما:
به کنفرانس صهیونیستی «بازل» در 1879 (1258) بازمی گردد. زیرا در بند سوم این کنفرانس بر اهمیت رسانه های فرهنگی برای ایجاد اسراییل و ضرورت رواج روح ملی بین یهودیان جهان تاکید می گردد. از اینجا بود که صهیونیست ها به هنو و بویژه به سینما توجه نشان دادند زیرا هنر هفتم هم تاثیر گذار بود و هم سود آور!سینمای صهیونیسم را می توان به چهار دوره تقسیم کرد:
دوره اول:پس از کنفرانس بازل و پیش از تاسیس دولت جعلی اسرائیل:
در این دوره صهیونیست ها به ساخت فیلم هایی برگرفته از داستان های تورات می پرداختند و به تدریج این اندیشه را القا می کردند که فلسطین سرزمین موعود است. بعد از وعده «بالفور» در سال 1917 (1296) و اعلام فلسطین به عنوان اسراییل جدید، سینمای صهیونیسم در خلال فیلم هایی مانند «پسر زمین» و «ده فرمان» در سال 1925 (1304) و فیلم «صابر» به کارگردانی «الکساندر فورد» یهودیان پراکنده را برای مهاجرت به فلسطین تشویق می کردند. نخستین شرکت تولید فیلم در آمریکا که بازوان اختاپوسی صهیونیسم پیش از همه آن را در بر گرفته است شرکت «فیناگراف» بود . این شرکت از سال 1909 به تولید فیلمهای صهیونیستی پرداخت . پس از آنبود که صهیونیستهای دیگری مالکیت شرکتهای تولید فیلم در هالیوود را در اختیار گرفتند. آغاز فعالیتهای سینمایی صهیونیسم در سال 1917 میلادی که همزمان با صدور اعلامیه بالفور است، حملات تبلیغاتی گسترده علیه اسلام و فلسطینیان آغاز شد. در این دوره صهیونیستها برای اینکه دولتی در سرزمین فلسطین تشکیل دهند و فلسطینیان را از سرزمین اجدادیشان اخراج کنند، فیلمهایی ساختند که در آن قهرمانان به ظاهر یهودی که مورد آزار مسلمانان فلسطینی بودند، مثلاً برای پس گرفتن حق خود تلاش میکنند!
فیلمهای «فرزند سرزمین»، «گروه یهودی» و «خانه پدرم» نیز دارای چنین مضامینی هستند.
دوره دوم پس از تاسیس رژیم صهیونیستی:
در این مرحله صهیونیست ها که از تاسیس رژیم اسراییل فارغ شده بودند به ساخت فیلم هایی روی آوردند که در آن ها این مساله را تلقین می کرد که اسراییلی ها نماینده فرهنگ و تمدن پیشرفته بشریت هستند و در کنار آن اعراب را بادیه نشینانی بی فرهنگ با خوی و منش غیر انسانی و مسلمانان را افرادی خشن و گروه هایی تروریست معرفی می کردند تا از آن ها تصویری نامطلوب در اذهان به وجود آورند. بعد از حمله رژیم صهیونیستی به مصر و محکومیت جهانی این رژیم حتی از سوی ایالات متحده آمریکا، صهیونیست ها به تهیه فیلم هایی پرداختند که در آن اعراب را گرگ هایی گرسنه معرفی کردند و خود را ملتی با تمدن و دارای فرهنگ اصیل نشان می دادند.
دوره سوم پس از جنگ 1346:
در این دوره که دوره طلایی سینمای صهیونیستی نیز محسوب می شد، فیلم هایی ساخته شد که در آن این مضمون را تلقین می کرد که اعراب باید قضیه فلسطین را فراموش کنند و وجود رژیم صهیونیستی را به خود بقبولانند. مردم جهان نیز باید این مساله را بپذیرند که حق یهود در فلسطین از آن ها غصب شده بود که بعد از چندین سال صهیونیست ها توانسته اند این حق را اعاده کنند. در این رابطه می توان از فیلم «جنگ سینا» در سال 1968 (1347) و «نامم را نجوا کن» در سال 1972 (1351) به کارگردانی «جیمز کاموللر» را نام برد.
دوره چهارم پس از جنگ 1352:
در این دوره سینمای صهیونیستی شاهد تحولی بنیادین بود. زیرا سینما به سمت ترویج فساد و فحشا پیش رفت.
در این دوره کارگردانان به تولید فیلم هایی به ظاهر علمی روی آوردند که در خلال آن به تبلیغ بی بندوباریهای جنسی و اخلاقی می پرداختند. پس از مذاکرات «کمپ دیوید» و صلح بین مصر و اسرائیل در سال 1976 (1355) که سینما در همه ابعاد زندگی نفوذ کرده بود، سینمای صهیونیست گاهی به تبلیغ اندیشه یهودیان و قهرمانی آن ها می پرداخت که نمونه آن فیلم «روز استقلال» به کارگردانی «رونالدا میریچ» در سال 1996 (1375) بود که جوایز بسیاری از جشنواره ها را به خود اختصاص داد. بعضی اوقات نیز کارگردانان با ساخت برخی فیلم های مربوط به قضیه دروغین «هولوکاست» به برانگیختن احساسات جهانیان و یا به دست آوردن دلار تکیه می کنند که بهترین مصداق آن فیلم «فهرست شیندلر» ساخته «استیون اسپیلبرگ» در سال 1994 (1373) است. این فیلم هفت جایزه اسکار را به خود اختصاص داد.
سینمای داخل رژیم صهیونیستی
سینمای رژیم صهیونیستی تا قبل از جنگ 1967 (1346) محدود به سریال های کوتاه بود اما از این سال به بعد با همکاری شرکت های بزرگ سینمایی آمریکایی چون هالیوود به تولید فیلم روی آورد. ساخت فیلم در این دوره مدتی به تاخیر افتاد. زیرا ساخت فیلمی برای مخاطبان اسرائیلی چندان آسان نبود، به این علت که اولامخاطبان آن ها از لحاظ فرهنگ و تمدن یکسان نبودند و فیلمی که با ارزش های فرهنگی یک یهودی آمریکایی تعارض چندانی نداشت با فرهنگ یک یهودی شرقی تبار مغایر بود و حتی ممکن بود آن را توهین به خود تلقی کند. در اصل، وجود و یا پذیرش یک فرهنگ ملی، ریشه دار و مشترک در سینما نمود پیدا می کند. به عبارت دیگر سینما جزیی از فرهنگ است که اولین مخاطبان آن دارندگان همان فرهنگ هستند. به همین دلیل اکنون بعد از پنجاه سال تاسیس، چندان در این عرصه موفق نبوده است.
به طور کلی باید گفت سینمای صهیونیسم در حال حاضر بر سینمای جهان سیطره دارد. یکی از متفکران مسیحی غرب در این رابطه می نویسد: «… آنها به وسیله خبرگزاری های جهانی، مغز جهانیان را شستشو داده است و به وسیله فیلم های مبتذل افکار جوانان و فرزندان ما را تغذیه می کند و آنها را از آنچه خود می خواهد سرشار می سازد و جوانان را فاسد و تباه می سازد تا همیشه در خدمت آنها باشند. صهیونیسم در خلال دو ساعت (مدت نمایش یک فیلم سینمایی) آداب و فرهنگی را که معلم مدرسه، خانواده و مربی طی ماه ها تعلیم و تربیت در اذهان جوانان ایجاد کرده اند، می زداید.» پس جای شگفتی ندارد اگر می بینیم که پرچم داران صنعت سینمای جهان اغلب صهیونیست هستند. طبق برخی آمار بیش از 90 درصد کل دست اندرکاران عرصه سینما از تهیه کننده و کارگردان تا بازیگر. فیلمبردار و مونتاژگر صهیونیست هستند. اخیراً شبکه جهانی اینترنت با انتشار سرمقاله ای تحت عنوان «آیا هالیوود صهیونیست است» فهرست مفصلی ازصهیونیست ها شاغل در هالیوود را ارائه داده است. در مقابل این جهانگیری سینمایی صهیونیست ها، متاسفانه در جهان اسلام شاهد نوعی انفعال و بی اعتنایی به این مقوله هستیم. صهیونیست ها با استفاده از این ابزار توانسته اند قضایای دروغینی چون یهودی سوزی (هولوکاست) را به جهان القا کنند اما مسلمانان تاکنون نتوانسته اند از این رسانه استفاده بایسته ای کرده و به حقوق تاریخی و مسلم خود دست یابند
صهیونیسم درهالیوود
هالیوود مرکز فیلمسازی آمریکا با سود خالص بیش از۲۰میلیارد دلار در سال ، ۷۸درصد سینماهای جهان را تغذیه می کند و اهداف خود را به زبان تصویر ترجمه و القا می کند. شاید به نظر برسد که قدرتمندان اصلی در هالیوود کارگردانها، ستارگان و یا حتی تهیه کنندگان هستند اما در این میان نباید سایه صهیونیست ها را بر پیکره صنعت فیلمسازی نادیده گرفتبا اینکه یهودیان تنها ۳درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند، کاملا کنترل هالیوود را در دست صهیونیسم مدتهاست در هالیوود به عنوان مرکز قدرت سینمای جهان نفوذ کرده و صهیونیستها با نفوذ در پستهای کلیدی هالیوود تلاش کردند تا در مسیر تولید جهانی به نفع خود بهرهبرداری کنند . بزرگترین استودیوهای هالیوود از جمله کلمبیا، مترو گلدوین مایر، برادران وارنر، پارامونت، یونیورسال و فاکس قرن بیستم توسط یهودیان تاسیس شدهاند و به واسطه یهودیان اروپای شرقی اداره میشوند.
برخی از عوامل یهودی در سینمای هالیوود :
کارگردانان یهودی:
اریک فون اشتروهایم- ژوزف فون اشترنبرگ- ارنست لوبیچ- استنلی کوبریک- ماکس افولس -دیوید کروننبرگ- فریتس لانگ- ویلیام شاتنر- رومن پولانسکی- سیدنی لومت- بیلی وایلدر- استیون اسپیلبرگ- وودی آلن -سیدنی پولاک- راب راینر-کلودللوش - ژان لوک گدار-مل بروکس - پیتر باگدانوویچ - ساموئل گلدوین -اندی اکرمن - مایک نیکولز -تیم برتون -ران سیلور -تونی راندال
بازیگران یهودی:
جری لوئیس - جک لمون -کرک داگلاس -مایکل داگلاس - هریسون فورد - رابرت رد فورد - پل نیومن - چارلز برانسون - ژان کلود ون دام - تلی ساوالاس - جان استیوارت - پیتر سلرز - تونی کرتیس - برادران ماکس - مارتین شین - چارلی شین - رابین ویلیامز - رد استایگر - میشل فایفر - سارا برنارد - الیزابت تیلور - مریلین مونرو - آدری هیپورن - باربارا شرلی - سالی فیلد- سارا جسیکا پارک
مهاجرت یهودیان به آمریکا با حمایت سرمایهداران یهودی آغاز شد و مهمترین حرفههای سنتی یهودیان نیز که شامل ایجاد شبکه گسترده تجارت مشروبات الکلی و عتیقه جات و مواد مخدر، فحشا، قمار ، بانکداری ربوی و تبهکاری سازمان یافته بود به آمریکا منتقل شد.
در میان نخستین نسل مهاجرین یهودی که توسط لرد روچیلد و بارون هرش (سرمایه داران یهودی) به آمریکا اعزام شدند ، بنیانگذاران صنعت سینمای آمریکا و هالیوود مانند لویی میر، برادران شنک، شموئل گلب فیش (که بعدها نام خود را به ساموئل گلدوین تغییر داد) لویی زلنیک، برادران وارنر، سام اشپیگل، الجانسون اسرائیل بالین (ایروینگ برلین) و غیره قرار داشتند.
یهودیان ابتدا سالنهای سینما را در اختیار گرفته و آن را گسترش دادند و سپس به تولید فیلم هم پرداختند و با استفاده از بازیگران معروف سعی کردند تا آمریکاییهای سنتی را جذب سینما کنند.
آنها استودیوهای ششگانه آمریکایی هالیوود را در دهه۱۹۲۰در حومه لسآنجلس تشکیل دادند و تا حدود ۳۰سال حاکم مطلق بودند. صاحبان این کمپانیها، یهودی و از مهاجرین اروپای شرقی بودند.
این عده شامل برادران وارنر (به ویژه جک وارنر)، ساموئل گلدن، لومیر،کارل لمله، ادولف زوکر، ویلیام فاکس میشدند که استودیوهای برادران وارنر، متروگلدوین مایر، یونیورسال، پارامونت، کلمبیا و فوکس قرن بیستم را تاسیس کردند. اولین استودیو توسط کارل لمله تاسیس شد که نامش یونیورسال بود.
آنها با یک فرهنگ و جریان فراگیر برای رسوخ در قلب مردم عادی، اسطورههای رویایی برای مردم ساختند. صهیونیست ها برای ادغام شدن با مردم و تحت پوشش قرار دادن آنان از هیچ تلاشی دریغ نکردند و در فیلمهایشان یهود را طوری نشان دادند که دلسوزی مردم برانگیخته شود.
از سوی دیگر، رویای زندگی شیرین آمریکایی با فیلمهای موزیکال که اختراع استودیوها بود، به اوج خود رسید که خود مروج ارزشهای لیبرالی بود. «ایروینگ برلین» یهودی با ساخت موسیقی فیلم و سرودهای ملی و میهنی آمریکایی، از رییس جمهور آیزنهاور جایزه مخصوص گرفت.
یهودیان، قهرمانانی اسطورهای نظیر«سوپرمن» اختراع کردند که در ظاهر روزنامهنگاری روشنفکر، اما در واقع قهرمانی است که دولتها و نیروهای خبیث را با قدرت خویش سر جایشان مینشاند. پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی، هالیوود و دولت در یک اتحاد بیسابقه برای تبلیغات و رواج میهنپرستی شریک شدند.
یهودیان اعتقاد داشتند همه اختلافات نژادی در آمریکا باید کنار گذاشته شود تا نازیهای ضد یهود شکست بخورند و به برکت شور جنگی ضد نازی، یهودیان هالیوود برای نخستین بار جرات کردند مساله یهودستیزی و ظلم به یهود را در سینما مطرح کنند، مانند فیلم «توافق آقایان» که برنده اسکار بهترین سناریو شد.
به تدریج غولهای هالیوود مثل لومیر از دور خارج شدند و ردههای دیگری از یهودیان کنترل را به دست گرفتند. امروزه کمپانیهای «یونایتد آرتیس» و«کانون» آمریکا و «فالکون» انگلیس هم از آن صهیونیستهاست. آنها سعی میکنند با بلعیدن شرکتهای کوچکتر، سیطره خود را در کشورهای دیگر هم کاملتر کنند.
اهداف سینمای هالیوودی در عرصه ی جنگ نرم (منطبق با نگره های صهیونیستی)
1. تبیین و ترسیم دشمن جدید یعنی اسلام
2. مطرح کردن اسلام هراسی یا اسلامو فوبیا
3. معرفی تقابل تمدنی
4. مواجهه با دین و عالم ماورا
5. معرفی و القای سبک زندگی آمریکایی به عنوان تنها راه و روش زندگی بشر امروز
6. ترویج عرفان های خنثی ، فردگرایانه و رهبانیت گونه
صهیونیسم در سینما چند هدف را دنبال می کند از جمله:
بسط ارزشهای مادی گرایانه که امروزه در ارزشهای آمریکایی متبلور است که شامل فرد گرائی،لذت جوئی خشونت، وهمانگاری و جادوگری، علوم تجربی و پوزیتیویستی و ..می شود که در کل می تواتن ان را سبک زندگی آمریکائی نامید.american life style
جهانی کردن اسطوره ها و خرافات صهیونیستی- یهودی
صهیونیستها برای باوراندن دروغهای بزرگی چون کشته شدن ۶میلیون یهودی درجنگ جهانی دوم و دادرسی دادگاه نورمبرگ و فاشیسم ستیزی یهودیان، فیلمهایی چون «اردوگاه آشویتس» ، «فهرست شیندلر» ، «هولوکاست (اتاقهای گاز)» ، «شوآ» و «سلام آلمان» را دقیقا در همین راستا ساخته اند.
- جلوگیری از اعتراض و فشار افکار عمومی داخلی و جهانی به سیاستهای اشغال گرانه و توسعه طلبانه صهیونیستها و غربیها در کشورهای مختلف خصوصا فلسطین اشغالی.
- بی تمدن و عقب مانده و تروریست جلوه دادن و تحقیر دشمنان واقعی و خیالی خود خصوصا مسلمانان. فیلمهایی چون «محاصره» و «دروغهای حقیقی» در همین راستا تولید شده است.
- الگودهی و آموزش نسل جدیدکشورهای مختلف همان گونه که خود میپسندند. بسیاری از فیلمهای قهرمانپرور غربی مانند فیلمهای «آرنولدشوارتزنگر» و «ژان کلود ون دام» با همین هدف ساخته شده اند.
- کسب و تجارت سود آور گیشه ها به هر بهایی و به وجود آوردن مصرف کنندگان منفعل و تنبل.
- ترویج و تقویت روحیه درونی قوم بنی اسرائیل مثل تقویت زبان عبری و نمادهای توراتی چون شمعدان هفت شاخه، عقاب، خروس، شیر، شاخه زیتون، تاج، ستونهای معبد سلیمان ، ستاره داوود، عرقچین مخصوص یهودیان ،کلاه شاپو و کت و شلوار سیاه رنگ ، بلندگذاشتن موهای بنا گوش (کلاله) در مردان.
- برتر جلوه دادن یهودیان و قوانین آنها درتمام عرصهها و تحقیر دیگر ادیان.
- در دست گرفتن جشنواره های بین المللی فیلم و دادن جایزه به فیلمهای مورد نظر خود .
- جذب و خرید هنرمندان و سینماگران کشورهای مختلف و خط دادن به این صنعت در اقصی نقاط جهان و کمرنگ کردن تلاشهای معدود سینماگران متعهد جهان در افشای چهره حقیقی آنها.
برگرفته از سایت راسخون
صفحات: 1· 2