• تماس  

سوپ مخصوص برای شهید چمران

31 خرداد 1392 توسط 313

متنی که می خوانید بخشی است از کتاب «نیمه پنهان ماه 1 چمران به روایت همسر شهید» است.

حتی حاضر نبود کولر روشن کند. اهواز خیلی گرم بود و پای مصطفی در گچ. پوستش به خاطر گرما خورده شده بود و خون می آمد اما می گفت: چطور کولر روشن کنم وقتی بچه ها در جبهه زیر گرما می جنگند؟

همان غذایی را می خورد که همه می خوردند و در اهواز ما غذایی نداشتیم. یک روز به ناصر فرج اللهی که آن وقت با ما بود و بعد شهید شد گفتم: این طور نمی شود. مصطفی خیلی ضعیف شده، خون ریزی کرده، درد دارد. باید خودم برایش غذا بپزم. و از او خواستم یک زود پز برایم بیاورد. خودم هم رفتم شهر مرغ خریدم که برای مصطفی سوپ درست کنم. ناصر گفت: دکتر قبول نمی کند. گفتم: نمی گذاریم مصطفی بفهمد. می گوییم ستاد درست کرده.

من با احساس برخورد می کردم او احساس به تقویت داشت. دلم برایش می سوخت. چون خودمان گاز نداشتیم، زودپز را به اتاق کلاه سبز ها بردیم. آن جا اتاق افسر های ارتش بود و یخچال، گاز و … داشت. به ناصر گفتم: وقتی زو پز سوت زد هر کس در اتاق بود نیم ساعت بعد گاز را خاموش کند.

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: چفیه خاکی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس