فرمانده شهیدی که روز عروسی و روز شهادتش روزه داشت
سالهای زیادی است که از صفوف اعزام رزمندگان با سربندهای سرخ، چفیههای سفید و بوی عطر صفایشان میگذرد اما ما و بسیاری دیگر که اهل همین خاکریزها و معبرها و تردد در میان مناطق عملیاتی هستیم، شنیدهایم که شهید موحددانش گفته است: «شهید عزادار نمیخواهد بلکه رهرو میخواهد.» رهروی نیز جز با جستجو، تفحص و شناخت به دست نمیآید. همان طور که برای بچههای تفحص هیچ لحظهای دلنشینتر و زیباتر از دیدن برق پلاک شهدا میان تلهای خاک و رؤیت گلهای لاله روییده بر پیشانی شهدا نبود. امروز هم برای نگارندگان عرصه ایثار و شهدا هیچ چیزی لذتبخشتر از تفحص سرداران و شهدای غریب در روستاها و شهرستانهای کوچک و کمنام و نشان نیست تا نام و یاد شهیدی را اگرچه سالها از خاموشی و شهادتش گذشته باشد، دوباره در اذهان جاری سازند و خود و خوانندگانشان را لحظاتی مهمان یاد یاسها و خاطرهها سازند.
چندی پیش فرصتی پیش آمد تا برای تفحص هر چند کوتاه از شیران خطه ساری، گذری بر زندگی و حماسهآفرینی «سردار شهید علیاکبر درویشی» فرمانده توانمند گردان حضرت ابوالفضل(ع) لشکر 25 کربلا داشته باشیم؛ شهیدی که در میان وسایل جامانده از او به عطری برخوردیم که همواره مورد استفادهاش بود و این عطر پس از گذشت 31 سال از شهادت علیاکبر همچنان مشاممان را مهمان رایحهای از بهشت میکرد. آنچه پیشرو دارید حاصل ساعتی همکلامی ما با «خانم زبیده حسینی» همسر شهید است در ایام شهادت او به تاریخ 24 تیرماه 1361، در عملیات رمضان.
صفحات: 1· 2