• تماس  

«ماه» این بار نه پشت ابر ، که پشت «در» قرار گرفت...

24 فروردین 1392 توسط 313

تمام عشقمان این است که «مادر» صدایش کنیم.لیاقتی نیست از سوی من ، اما کرامتی هست از سوی او و اجازه ای ، که «مادر» خطابش کنم…

اصلاً مگر نه اینکه در زیارت ایشان آمده “السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا أُمّ الْمُؤْمِنِینَ” ؟! پس اجازه دارم بگویمش ؛ “مادر"…

میگویم مادر.اما وظیفه فرزندی را چه کنم ؟! غیرت و تعصب پسر به مادر را ؟!

مگر میشود پسری بشنود که به مادرش بی احترامی شده و بی تفاوت باشد ؟! مگر می شود ساکت نشست در مقابل ظلمی که به «مادر» شده ؟! پس چه کنم ؟!

من بی گناهم ! مداح می خواند.می خواند از «مادر» از «در»…از غربت! از نامردی! از غربت در شهر نامردی ! شهر نامردان ! شهر و کوچه ی غریبی و نامردی ! کوچه و مادری غریب و مردی نامرد و …!!!

روضه خوان می گوید «مادر» را ، مادرم را ، جلوی چشم همسرش ، پدرم ، همان که پیامبر فرمود “انأ و علی أبوا هذه الامة” ، همان که علی اعلی بود ، همان که فاتح خیبر بود ، همان که پهلوان عرب بود ، همان که اسدالله بود ، همان که یدالله بود ، همان که دستش بسته بود، کتک زده اند…

می گوید ظلم کرده اند و تازه این آغاز ظلم بوده ، آغاز مصایب بوده… راست می گوید. از در شکستن و خانه آتش زدن بود که به خیمه آتش زدن رسید.سیلی زدن ها را تازه آغاز کرده اند.ظلم ها شروع شده…تنهایی علی ، گریه هایش بر چاه ، تنهایی حسن ، لخته های جگرش در طشت ، تنهایی حسین ، پاره های جگرش در صحرا ، در کربلا ، اِرباً اِربا… همه از اینجا شروع شد…

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

موضوعات: حرفهای خودمونی لینک ثابت

نظر از: طلبه زینبیه [عضو] 
  • زینبیه کرج(سطح 2)

بریزم اشک غم ، از دیده بر رخسار مادر جان

بنالم در عزایت بادل افکار مادر جان

یه یاد آرم از آن ساعت که با پهلوی بشکسته

کشیدی ناله در بین در و دیوار مادر جان

از آن غصب فدکوز بردن حیدر سوی مسجد

مرا دیگر نباشد طاقت گفتار مادر جان

شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد

1392/01/24 @ 17:21
نظر از: صالحی [عضو] 
  • مدیریت استانی کردستان
صالحی

حق ذی القربی ادا شد بعد تو یا مصطفی

کوثر قرآن فدا شد بعد تو یا مصطفی

تازیانه خوردن وناله کشیدن از جگر

قسمت آل عبا شد بعد تو یا مصطفی
خزان زود هنگام و كبود شدن ياس بوستان پيامبر ، تسليت باد .

1392/01/24 @ 14:11


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس