• تماس  

وقتی می خواستند روی تن مان اتو بکشند

30 مرداد 1392 توسط 313

به روایت آزاده سرافراز حاج میکائیل فرج پور

به روایت آزاده سرافراز حاج میکائیل فرج پور

تورقی زده ایم بر دفتر خاطرات آزاده سرافراز «حاج میکائیل فرج پور» از فرماندهان واحد اطلاعات و عملیات لشکر 25 کربلا که در مهرماه سال 1363 به اسارت در آمد. این روایت جانسوز به قلم نویسندگان جوان مازندرانی «حسن و حسین شیردل» در کتابی به نام «یوحنا» به زیور طبع آراسته و توسط کنگره بزرگداشت ده هزار شهید استان مازندران منتشر شده است.

***

■شب نمی دانم چه ساعتی بود که ما را حرکت دادند:

رسیدیم بغداد. وارد تاریکی بغداد شدیم. سوار ماشین های زره ای شده بودیم که صدای آژیرش گوش مان را کر کرده بود و یک سر روی اعصاب مان راه می رفت. وارد وزارت دفاع آنها شدیم. از روی تابلوی که روی سر در آن نوشته شده بود فهمیدیم. و بعد وارد یک اتاق مثلثی شکل شدیم. وقتی وارد شدیم دیدیم اصلاً جای سوزن انداختن نیست. تمام این اتاق مثلثی پر بود از اعرابی که در خلیج فارس دستگیر کرده بودند. بیشترشان قاچاقچی بودند بعد به عنوان اسیر می فرستادن  شان اردوگاه.

■ دو سه روزی را اینجا ماندیم:

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: چفیه خاکی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره وبلاگ

همه عمر بر ندارم سراز این خمار مستی؛ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی؛ تو نه مثل آفتابی، که حضور و غیبت افتد؛ دگران روند و آیند و تو.... همچنان که هستی؛ دل دردمند ما را، که اسیر توست یارا؛ .به وصال مرهمی نه، چو به انتظار خستی اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات

  • همه
  • سین یعنی سلامتی
  • حرفهای خودمونی
  • اخلاق
  • سیاسی
  • علمی
  • اجتماعی
    • زندگی
      • آشپزخونه من
      • نکات خانه داری
  • روانشناسی
    • مشاوره
  • احکام
  • پژوهشی
  • خبر خبر
  • پاتوق کتاب
  • چفیه خاکی
  • جام ولا
  • 30نما
  • شبهه
  • تاریخ نگاری
    • مناسبت روز
  • تصویر روز
  • معرفی نرم افزار
  • معرفی نرم فزار
  • خاطره نویسی

امکانات وب

كد تقويم

قالب وبلاگ


حرم فلش - ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

آمارگیر

آمارگیر

قالب وبلاگ

آهنگ وبلاگ

نماز حاجت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس