چرا ترور استاد مطهری؟
در امور فنی، مدیریت و ارگان های کشوری از دخالت در این گونه امور خودداری خواهد کرد و قهراً قشری که بر سر کار خواهد آمد، سازمان های سیاسی، مارکسیستی و احتمالاً ناسیونالیستی خواهد بود.
اولین عاملی که فرقان را به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی کشاند، به تعبیر خودشان قربانی شدن «ارزشهای راستین تشیع سرخ علوی بود.» همچنین تلاش برای «آزاد ساختن علی از اسارت آخوندیسم» عامل دیگر این مبارزه قهرآمیز معرفی شد!
بر اساس آیه «فقاتلوا ائمه الکفر» گروه فرقان تصمیم گرفت ابتدا مرحوم قرنی و سپس مرحوم مطهری را بکشد! انتخاب مطهری برای آن بود که «فکر به قدرت رسیدن دیکتاتوری آخوندیسم و آماده سازی تشکیلاتی آن مدت ها قبل، حتی قبل از خرداد ۱۳۴۲ از طرف او طرح شده بود»
دلایلی که در این مورد گروه فرقان ذکر کرده اند، به این شرح است: «وی اصطلاح «ماتریالیسم منافق» را جعل کرده و در دین اسلام بدعت گذاشته است و از آن چماق تکفیری علیه بهترین فرزندان اسلام و قرآن ساخته است. دیگر اینکه نامبرده عضو شورای انقلاب بوده و همچنین کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نوشته است که به منزله همکاری با رژیم طاغوتی است و مجازات تمام موارد اعدام است.»
سراب اندیشه
سال 55 «در جهت راهیابی آزادانه به قرآن و متون اصلی» به مطالعهی قرآن مشغول شد و پس از آن به ترویج دیدگاههای خود به عنوان مفسر انقلابی قرآن پرداخت. طلبهی جوان که حتی دروس حوزوی را نیمهکاره رها کرده و تنها پنج سال به مطالعهی قرآن پرداخته بود، به چنان فهم و استنباطی از قرآن دست یافت که نتیجهاش کشتن بهترین فرزندان ملت بود.
محمدمهدی جعفری که در سال 56 با گودرزی دیداری داشته، میگوید: «من یک جلد تفسیر آنها را مطالعه کردم و به آنان گفتم که این تفاسیر انقلابی و امروزی است و مضمون آن مطابق با روح قرآن نیست. برای نمونه در داستان یوسف، گرگ به معنای ضد انقلاب گرفته شده که حضرت یعقوب یوسف را برای به دام انداختن ضد انقلاب به سوی آنها فرستاده است.»
تفسیر گودرزی از قرآن، اصولاً در گفتمانی انقلابی-ضد انقلابی ارائه میشد. در تفسیر بخشی از سورهی بقره گفته بود: «راه چاره چیست؟ … ذبح کردن گاو. آری باید واسطههای بازاری، سرمایهداران، صاحبان شرکتها و کارخانهها از بین بروند.»
به عقیدهی شهید مطهری بزرگترین انحراف فرقان که نشان از افکار مادی و مارکسیستی گودرزی داشت، خالی کردن مفاهیم قرآن از معنویت و تفسیر مادی کردن آن بود: «همهی قرآن را از دیدگاه طبقاتی تفسیر میکنند؛ گویی قرآن آمده در هزار و چهارصد سال پیش نظریهی ماتریالیسم تاریخی مارکس را بیان کند. […] همان سیاستی که مارکس پیشنهاد کرد که برای مبارزه با دین باید مفاهیم دینی را تفسیر مادی کرد.»
گودرزی هنوز 25 سال نداشت که 20 جلد تفسیر قرآن نوشته بود. شرحی دو جلدی بر صحیفهی سجادیه و شرح دعای عرفه هم از محصولات کارگاه اندیشهی او بود که مثل همیشه با نام مستعار به چاپ میرسید. فرقانیها کتاب مقدس دیگری هم داشتند؛ «توحید و ابعاد گوناگون آن». گودرزی در این کتاب سعی میکرد با استناد به برخی آیات قرآن، برداشت عجیب خود را از مفاهیمی مانند توحید و قیامت، توجیه کند.
آيت الله مطهري از نگاه علامه طباطبایی
سى و دو سال پیش از شهادت ایشان من از تبریز به قم پناهنده شدم. اوضاع آنجا خراب بود ، بدین خاطر به قم آمدم . بعد بنا بر این شد که در قم بمانم . تدریس درس حکمت ( فلسفه ) را شروع کردم . غیر از بنده، در قم آقاى خمینى بودند که درس فلسفه اى داشتند و چند نفرى از آقایان در درس ایشان شرکت مى کردند . ایشان[ اسفار] درس مى دادند . بعد آن آقایان درس ایشان را ترک کردند و به حوزه درس ما منتقل شدند و شروع به تحصیل کردند . سالها این درس ادامه داشت . مخصوصا مرحوم مطهرى هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضایع نمى شد . حرفى که مى گفتم مى گرفت و به مغزش مى رسید . هر چه مى گفتم هدر نمى رفت و مطمئن بودم که نمى رود . وقتى که ایشان در جلسه درسم حاضر مى شدند . ( این عبارت عبارت خوبى نیست ولى مقصود را بیان مى کند) بنده از شوق و شعف حالت رقص پیدا مى کردم به جهت اینکه مى دانستم هر چه بگویم هدر نمى رود و محفوظ است . به همین ترتیب خودش مبدأ تحصیل دیگران شد و شروع به تألیف کتابها کرد و انصافا هم کتابهایش خیلى عالى است .
منبع : مصلح بیدار، ج2،ص278-277
قدرت از نگاه قرآن
«و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما و هنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا و الله یحبّ الصّابرین».
«چه بسیار پیامبرانی که مردانی الهی همراه آنان جنگیدند و با باطل نبرد کردند و هرگز سستی پیدا نکردند و ضعف نشان ندادند و خداوند مقاومت کنندگان را دوست می دارد».
در جای دیگر می فرماید:
«انّ الله یحبّ الّذین یقاتلون فی سبیله صفّاً کأنّهم بنیان مرصوص »
خداوند مردمی را که در راه او می جنگند و مانند دیواری روئین و فلزی که هیچ قدرتی نمی تواند آنها را از جا بکند و حرکت دهد، ایستادگی می کنند، دوست دارد.
باز در این زمینه می فرماید:
«محمّد رسول الله و الّذین معه اشداء علی الکفّار رحماء بینهم »
و امثال این آیات در قرآن زیاد است.
منبع: پایگاه جامع شهیدمطهری
بعضی از انسان ها...
بعضی از انسان ها، حتی در ادای دو رکعت «درستی» و «راستی» ، کثیرالشک هستند!
بعضی از انسان ها، فرشته ای هستند که در زمین، آلاخون والاخون شده اند!
بعضی از انسان ها، آهوان آواره ای هستند که از اتوبان آسمان منحرف شده و به درّه ای در زمین سقوط کرده اند!
بعضی از انسان ها، مکندگانِ هلِ پوچِ پوچگرایی هستند!
بعضی از انسان ها، میوه ی کال کمالند!
بعضی از انسان ها، «ویولنِ» لولوهای غربیند!
بعضی از انسان ها، مجذور فرشته و شیطانند!
بعضی از انسان ها، ماهواره ی گردش افلاکیان به دور کره جمال و کمالند!
بعضی از انسان ها، دستِ بلندِ آفرینش بر پیشانی تفکّر طبیعتند!
بعضی از انسان ها، کتری آب جوشی از اندیشه اند که همیشه روی اجاق روشن زمانه قرار دارد!
بعضی از انسان ها، قهوه ی تلخ کافه ی کفرند!
بعضی از انسان ها، نیش عقرب کینه اند و بعضی، نوش زنبور عسل محبّتند!
بعضی از انسان ها، همان صابون ابلیسی هستند که به جامه ی فرشته ها خورده اند!
بعضی از انسان ها، طوطی سخنگوی فطرتند! بعضی، وزیر دارایی عقلند! .و بعضی مدیر دبستان وجدان!
بعضی از انسان ها، مهندس ریاضتهای دروس اخلاقیند!
بعضی از انسان ها، از خویشاوندان نسبی صبوری هستند و بعضی، از اقوام ماقبل تاریخِ عجله های شیطانی!
بعضی از انسان ها، با زیبایی مثل سیبی هستند که از وسط نصف شده باشد!
بعضی از انسان ها، قاشق چایخوریِ چاشنی های زندگی اند!
بعضی از انسان ها، مرّبای قوام گرفته ی مرّبی های دلسوزند!
بعضی از انسان ها، نوشداروی پیش از کشتنِ سهرابند.
بعضی از انسان ها، چای شیرین اخلاق را به حوزه لبهای خلایق صادر می کنند!
بعضی از انسان ها، باربران سینیِ «فراماسونری» هستند!
بعضی از انسان ها، سوی دلشان آنقدر کم است که با عینک علوم تجربی، به عالم غیب چشم غرّه می روند!
صفحات: 1· 2