غنا و موسیقی در فقه اسلامی
غنا و موسیقی در فقه اسلامی
موضوعات:
شیعه (2) -> (نظام رفتاری و احکام (3-2))
شیعه (2) -> (نظام فکری و اعتقادات (2-2))
عنوان: غنا و موسیقی در فقه اسلامی
تاریخ ثبت: اسفند 1, 1391
تاریخ ویراش: اسفند 12, 1391
شابک: 978-600-91666-6-4
تاریخ اولین چاپ: 1390
نوع جلد: شومیز
قطع: پالتویی
قیمت(ریال): 22000
شمارگان: 2000
چاپ جاری: 1
تعداد صفحات: 188
وزن(گرم): 188
افزودن به سبد خريد: سفارش خريد
آدرس مستقيم مطلب: به مطلب لينک دهيد
نسخه قابل چاپ: چاپ
معرفي:
این کتاب در دو بخش غنا و موسیقی تدوین شده است.
ابتدا بحث غنا را مورد کنکاش قرار می دهد و به نقل آراء فقها؛ ادله و مستندات آن ها می پردازد و ادله جواز و حرمت را نقل می کند.
در بحث موسیقی نیز به ادله حرمت آن می پردازد و سپس مواردی از متون دینی می آورد که دلالت بر جواز آن می کند.
در پایان تاثیر زمان و مکان بر حکم موسیقی را بررسی می نماید.
نويسندگان/مترجم:
روح الله حسینیان
ناشران اين کتاب:
علیون
گذری بر فرقه بهاییت
اندیشههای مکتب شیخیه، زمینه و بستر فرهنگی را برای ادعای دروغین سید علی محمد باب فراهم کرد؛ زیرا او که آغازگر فتنه بابیت بود و بعدها بهاییت از درون آن جوشید، از شاگردان سید کاظم رشتی، رهبر دوم مسلک شیخیه بود. بسیاری از ادعاهای نخستین باب نیز بر اساس اندیشههای شیخیه شکل گرفت.
مکتب شیخیه، زمینه ساز فرهنگی بابیت و بهائیت
مکتب شیخیه، یکی از خط های فکری مکتب شیعه اثناعشری است. اندیشههای این مکتب، زمینه و بستر فرهنگی را برای ادعای دروغین سید علیمحمد باب فراهم کرد؛ زیرا او که آغازگر فتنه بابیت بود و بعدها بهاییت از درون آن جوشید، از شاگردان سید کاظم رشتی، رهبر دوم مسلک شیخیه بود. بسیاری از ادعاهای نخستین باب نیز بر اساس اندیشههای شیخیه شکل گرفت.
همچنین میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله برای تشکیل هسته اولیه فرقه منحرف و پوشالی بابیت، با توجه به اهمیت ادعاهای شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی، این دو را «نورین نيّرین» نامید و آنها را بشارتدهندگان ظهور خودش و باب خواند.۱ نخستین گروندگان به بابیه نیز همه از پیروان و طرفداران شیخیه
بودند. ازاینرو، در آغاز، تاریخچه مکتب شیخیه را بررسی و نقد خواهیم کرد.
۱٫ شیخ احمد احسائی
الف) تولد
شیخ احمد بن زینالدین الاحسائی، از عالمان شیعه و بنیانگذار مکتب، در روستای مطَیرفی واقع در استان الاحساء دیده به جهان گشود. الاحساء در ساحل غربی خلیج فارس، از روزگاران قدیم یکی از کانونهای تشیع بود و اکنون نیز بیشتر شیعیان عربستان در این استان سکونت دارند. اجداد شیخ احمد بر مذهب اهل سنت و جماعت بودند و در محل دیگری سکونت داشتند. تا آنکه یکی از آنها به نام شیخ داغر به دلیل اختلاف با پدرش ترک وطن کرد و در مطیرفی اقامت گزید. وی در این منطقه از مذهب اجداد خود دل برید و به مذهب دوازده امامی دل سپرد.۲
ب) تحصیلات
احسائی، دانش خویش را اکتسابی نمیدانست، بلکه مدعی بود از دانش امامان معصوم علیهم السلام الهام گرفته است، ولی بررسی تاریخ زندگی وی، از تحصیلات رسمی او حکایت دارد. در مکارم الآثار آمده است:
تحصیلات خود را با فراگیری قرآن نزد پدرش شیخ زینالدین احسائی آغاز کرد. دروس مقدماتی متداول عصر خویش را در همانجا نزد عالمان محلی فراگرفت و در سال ۱۱۸۶ هجری قمری چون در آن سامان (زادگاهش) کسی را برای رشد و هدایت نیافت، راهی نجف و کربلا شد… .۳
آقا محمدباقر وحید بهبهانی، سید علی طباطبایی (صاحب ریاض)، میرزا مهدی شهرستانی، سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشفالغطاء، از استادان برجستهای هستند که شیخ احمد از دانش آنها بهره برده است. وی پس از نوشتن شرحی بر کتاب تبصره المتعلمین علامه حلّی،۴ از آقا سید مهدی بحرالعلوم، آقا سیدعلی صاحب ریاض، شیخ جعفر بن شیخ خضر، درجه اجتهاد در روایت و درایت دریافت کرد. احسائی افزون بر فقه، اصول و حدیث، در طب، نجوم، ریاضی قدیم، علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه، مطالعاتی در سطوح مختلف داشت.
ج) سفرها
شیخ در سال ۱۲۲۱ هـ .ق به قصد زیارت عتبات به کربلا و نجف سفر کرد و سپس به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام رهسپار خراسان شد، ولی در بین راه در یزد توقفی کرد. استقبال گرم اهالی یزد سبب شد پس از بازگشت از مشهد، در این شهر بماند. شهرت فراگیر شیخ از همینجا آغاز شد.
پس از مدتی به دعوت فتحعلی شاه به تهران رفت و چند ماهی در کنار شاه اقامت گزید، ولی با وجود مهماننوازی شخص شاه و درباریان به یزد بازگشت.
در سال ۱۲۲۹ هـ .ق در راه زیارت عتبات، به کرمانشاه وارد و با استقبال مردم و شاهزاده محمدعلی میرزای دولتشاه، حاکم کرمانشاهان، روبهرو شد و به اصرار وی در کرمانشاه ماند. میرزا محمد تنکابنی درباره عمق ارادت این شاهزاده به شیخ، داستانی نقل میکند که نشاندهنده رندی شیخ و شاید عمق ارادت شاهزاده است:
در بعضی از ازمنه، شیخ را قروضی پیدا شده بود. پس شاهزاده آزاده، محمدعلی میرزا به شیخ گفت که یک باب بهشت به من بفروش، من هزار تومان به تو میدهم که به [ازای] قروض خود داده باشی. پس شیخ یک باب بهشت به او فروخت و به خط خود وثیقه نوشته و آن را به خاتم خویش مختوم ساخته، به شاهزاده داد و هزار تومان از او گرفته و قروض خود را پرداخت.۵
شیخ احمد پس از مرگ دولتشاه، در سال ۱۲۳۷ هـ .ق رهسپار مشهد شد و در میانه راه چندی در قزوین توقف کرد. در این شهر، ملامحمدتقی بَرَغانی معروف به شهید ثالث، وی را به دلیل عقیده خاصش در زمینه معاد جسمانی تکفیر کرد و در پی آن، گروهی از علما و بسیاری از مردم، شیخ را از خود راندند. تلاش شاهزاده رکنالدوله علینقی میرزا، حاکم قزوین نیز برای آشتی دادن شیخ احمد و برغانی، نه تنها نتیجهای نداشت، بلکه سبب انتشار گستردهتر خبر این تکفیر شد. شیخ احمد به ناچار از قزوین به مشهد و سپس به یزد و از آنجا به اصفهان و کرمانشاه رفت، ولی این بار در تمام شهرها بهسردی از او استقبال شد. وی همچنان کم و بیش از پایگاه مردمی برخوردار بود، ولی انتشار خبر تکفیر وی از سوی عالمی نامدار چون برغانی، تأثیر خود را گذاشته بود و سبب دوری علما از وی و صدور فتواهای مشابهی در کربلا و نجف شد.۶
صفحات: 1· 2
عهدی دوباره
خدا را آواز در سر آغاز
سوگند به قلم و آنچه می نویسد.
اینها نوشته های عاشق نا آرام توست که راه رسیدن به تو را بلد نیست.
نازنین من؛ مدتها است که از رفتن تو می گذرد و حالا دستان پر تمنایم نمی دانند در کدامین وادی به دنبال عشق تو باشند. هنوز هم عاشقت هستم و با تو دعای عهد را زمزمه می کنم.
تا واپسین دم حیاتم منتظرم.
قسم به صداقت چشمانت به آمدنت ایمان دارم و دلپذیری امید را می فهمم اگر گمانم به آمدنت نبود، هرگز این واژه ها را بر صفحه بی احساس کاغذ نمی نوشتم.
بدان آنقدر منتظرت مانده ام که همه درها و ساعت ها مرا می شناسند.
آنقدر در پشت پنجره در انتظارت نشسته ام که دیگر پنجره ها هم با من آشنایند. شمعدانیهای لب پنجره به رویم لبخند می زنند. بی قبل از اینکه درها و پنجره ها مرا از یاد ببرند.
هنوز آرزو دارم یکبار، فقط یکبار، صدایت را بشنوم. صدا کنی همه پرستو ها را، صدا کنی تا سقف سکوت فرو ریزد؛ صدا کنی همه فانوس ها را تا تاریکی ها بگریزند.
هنوز آرزو دارم؛ مرا به این آرزویم برسان.
آری؛ رد پای تو را در شانه کوهها می بینم که قرن هاست ایستاده اند تا طلوع تو را بر شانه های خود احساس کنند.
نام تو را از دورها می پرسم که سالهاست می روند تا تو را پیدا کنند.
یکبار آرام تر از رویاهایم به سراغ من بیا می خواهم اشکهای نریخته ام تنها بر روی شانه های پهناور تو جاری شوند.
شاید هذیان باشد؛
هذیان فریبی است؛ اما می خواهم دستانم را تا بلندای التماس بالا برم و زانو بر قلب زین زنم و دیدگانم را با اشک پیوند دهم و تو را از خدای ستارگان طلب کنم.
بارالها یاری فرما ما را بر ادای حقوق حضرتش
آمین
فاطمه نجفی، فارغ التحصیل مدرسه علمیه الزهرا(س)
فرماسونری و علاقه به کفش پاشنه بلند
لندی پاشنه کفش باعث قوس زیاد کمر شده و این قوس کمر به صورت جبرانی گردن را به جلو می کشد و رشته های عصبی کمر و گردن را تحت فشار قرار می گیرد.
در تاریخ کفش های پاشنه بلند در مظاهر اشراف گرایی و تجمل گرایی و نشان دادن جایگاه و طبقه اجتماعی سطوح عالی اجتماع بود که پای شاهان، خانواده های اشرافی، جنتلمن ها، سوارکاران ماهر و..بود با شیوع این روند افراد پایین دست اجتماع هم به پوشیدن این نوع از کفش ها گرایش پیدا کردند واشراف برای نشان دادن تفاوت خود با این طبقه، پاشنه های کفش خود را بلند تر می کردند.
بروز کفش های پاشنه بلند در قرن اخیر، و محبوبیت مد گرایی به عنوان طبقه متمایز این صنعت، دیدگاهی تجاری در جوامع پیدا کرد و برای تبلیغ و برانگیختن احساسات و تجملات رشد گسترده ای یافت.
انسان ها بیشتر زمان خود را معمولا در حرکت کردن و جا به جا شدن می گذرانند که این امر یعنی ایستادن بر روی پاها که ستون های بدن انسان هستند.هنگام ایستادن بیشترین فشار بر قسمت پاشنه پا وارد می شود زیرا نیرویی که از طرف ارگان های بالای زانو به قسمت استخوان زانو وارد می شود، استخوان زانو این فشار را مستقیما به پاشنه پا منتقل می کنند در نتیجه پاشنه پا تحت تاثیر بیشترین فشار.
رابطه کفش پاشنه بلند و افزایش سردرد و سایر بیماری ها
با توجه به اینکه این جلوه ها در زنان از جذابیت بالایی برخوردار است، اما هشدار های جدی پزشکان در بروز انواع بیماری ها نیز روز به روز بیشتر می شود، گروهی از پزشکان بر این باورند که افرادی که کفش پاشنه بلند می پوشند بیشتر دچار سردرد می شوند. شاید این ظاهر زنان را در نظر مردان ظاهری فریبنده تر نمایان سازد اما، بلندی پاشنه کفش باعث قوس زیاد کمر شده و این قوس کمر به صورت جبرانی گردن را به جلو می کشد و رشته های عصبی کمر و گردن را تحت فشار قرار می گیرد.
همچنین بروز سردردهایی است که منشاء گردنی دارند و خود فرد از آن آگاه نیست، از نوع سر دردهایی هستند که منشاء آنها اختلالات گردنی یا گرفتگی های عضلات گردن است. و یا ممکن است درد در امتداد ستون فقرات گردنی کم یا زیاد شود و فرد را دچار سر درد کند و نیز استفاده مستمر زنان به لحاظ محیط های شغلی و …در دراز مدت تاثیرات جبران نشدنی در بخش ستون فقرات آنها می گذارد.
تغییر نگرش به صنعت کفش پاشنه بلند
تشابه ساختار پاهای اسب و انسان، سرمایه گذاران این صنعت را به الگو برداری از این حیوان کرده اند، اما فارق از نیت فروش محصولات دنبال اهدافی در تغییر ساختار فرم و آناتومی انسان ها نیز هستند.
همانطور که می دانید و در کتب مقدس ما مسلمانان نیز اشاره شده، سم اسب نمایان گر جن ها و شیاطین می باشد، از سم اسبان در خصایص تمدن های گذشته و تجسم انگیزه های شهوهوانی استفاده میشده است، و تداعی کننده انگیزه های جنسی نیز می باشد.
عکس ها را در صفحه دوم حتماً ببینید.
صفحات: 1· 2
حجاب نگاه شکن
همواره بین فرد باحجاب و دیگران حریمی وجود دارد که حجاب او است . حجاب نوعی مصونیت و امنیت برای شخص ایجاد می کند و در نتیجه این امنیت، آرامش روحی و روانی ـ که آرزوی دیرینه بشر است ـ ایجاد می شود .
فواید حجاب برای زنی که حجاب را برگزیده است به اینجا محدود نمی شود .در این مقاله به برخی فواید اشاره خواهیم کرد:
موفقیتهای معنوی
شاید مهمترین تاثیر فردی حجاب همین نکته باشد که زن با اعلام بندگی خویش و اطاعت از فرامین الهی، این حکم را به تمام و کمال اجرا میکند و پس از آن، احساس شادمانی و رضایت درونی به او دست میدهد که این تاج بندگی را با افتخار به سرنهاده است. زن پوشیده، از بین خود و خدا، خدا را برگزیده است و از بین احکام دین و خواستههای نفس، به احکام دین روی آورده است.
چنین انتخابی به روحیه، تفکر و عمل او، حال و هوای دیگری میبخشد و به پوشش او معنا میدهد و آن را عملی منطقی، خداپسندانه و در راستای حرکتهای تکاملی او قرار میدهد.
وقتی زن تقوای جنسی را رعایت کند و خود را از نامحرم بپوشاند، وعدههای الهی که برای پرهیزکاران داده شده است، درباره او محقق میشود، دارای قوه تشخیص حق و باطل میشود و راه سعادت و بدبختی را در زندگی میشناسد، گناهانش پوشیده و مورد آمرزش قرار میگیرد و از موفقیتهای دیگری ، مانند درک شیرینی عبادت، شهامت، حقگویی، تکالیف شرعی و ترک محرمات در همه شرایط و پرورش استعدادها برخوردار میشود (اکبری، ۱۳۷۷، ص ۹۸).
اسلام اصولا به پیشگیری معتقدتر است، تا مداوا. به همین دلیل، با طرح سلسله اصولی، انسان را از قرار گرفتن در برابر خطر و گناه باز میدارد. مهمترین این اصول، ایمان و اعتقاد به حضور در محضر خداوند است که از مهمترین جاذبههای کمالات معنوی و روحانی است.
صفحات: 1· 2