اینفوگرافیک | خطوط قرمز مذاکره
حضرت آیتالله خامنهای در یک سال گذشته در کنار حمایت از مذاکرهکنندگان ایرانی، بر حفظ حقوق ملت ایران تاکید کردهاند و رعایت خطوط قرمز را در جریان مذاکرات هستهای ضروری دانستهاند. در این اینفوگرافیک برخی از موارد این خطوط قرمز در بیانات رهبر انقلاب مرور شده است.
امام هادى(ع) و جلوه هاى غدير
و لقد انزلالله تعالى فيك من قبل و هم كارهون…. انماوليكمالله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزكاه و هم راكعون.
«از زيارتنامه اميرالمومنين(ع)در روز غدير»
روز غدير، عيد ولايت و يادآور امامت راستين و فضيلتهاى متعالىامير مومنان على(ع)است. معصومان(ع)يادآوران اين روز بزرگ بودند و با الهام از آيه شريف «و ذكرهم بايام الله» منزلت و جلالت غدير را گرامى داشته، فرمانهايى جهت ارج نهادن به آن فرا روی دلدادگان و سرخوشان باده ولايت قرار دادهاند. يكى از جلوههاىزيباى بزرگداشت غدير در زيارت مخصوص امام على(ع)در روز غديرمشاهده مىشود. كلمات آن زيارت زمزمه روح نواز امام هادى(ع)استو تاريخ صدور آن سالى است كه معتصم خليفه عباسى آن حضرت را بهبغداد احضار كرد. در اين موقعيت، حضرت به زيارتاميرمومنان(ع)شتافت؛ حديث دلبرى و يادمان ارزشهاى راستين راتجلى ديگر بخشيد و ميراث ماندگارى از شكوه ولايت در خاطرهها بهيادگار گذاشت.
در زمينه اتقان سند و استحكام صدور آن صاحب «هديهالزائرين» مىنويسد:
«شيخ جليل محمد بن المشهدى يكى از بزرگان علما است. درمزار كبير براى اين زيارت شريفه سند بسيار معتبرى ذكر نموده كهكمتر خبرى به قوت سند او مىرسد؛ و عبارت او در اين مقام چنيناست: خبر داد مرا فقيه اجل ابوالفضل شاذان بن جبرئيل قمى ازفقيه عماد محمد بن ابى القاسم الطبرى از ابى على از پدرش محمدبن الحسن(شيخ طوسى)از شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان از ابىالقلسم جعفر بن قولويه از محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم از پدرش ابراهيم بن هاشم از ابى القاسم حسين بن روح وعثمان بن سعيد عمرى از ابى محمد حسن بن على العسكرى از پدرش«امام هادى(ع » و اين سلسله شريفه همه از اعيان علما و شيوخ طائفه و روساى مذهباند و جناب ابوالقاسم حسين بن روح و عثمان بن سعيد هر دو از نواب امام عصر(ع)هستند و بعد از تامل معلوممىشود كه در تمام زيارات ماثوره زيارتى به اين وجه از صحت واعتبار و قوت سند پيدا نمىشود.»
صفحات: 1· 2
فروغى از دانش امام هادى (ع)
سال 212 هجرى است و «صريا» غرق نور و شادى است. تقدير دستاندركار آفرينش معجزه خلقت است و جهان در انتظار يكى اززيباترين چهرههاى ملكوتى بوستان محمدى(ص) شگفتن گل چهارمينعلى(ع) را در جمع خويش جشن گرفته و بر استمرار كوثر فاطمىقامت نماز و تكبير بسته است.
«سمانه مغربيه»، مادر عارفش، خوشحال و خندان و پدر بزرگوارش«جوادالائمه(ع») بر اين نعمتبزرگ شكر گزار و شادان است. اوامام «علىالنقى» است كه بايد در سن هشتسالگى، پس از پدر،سكاندار كشتى نجات انسانها از گردابهاى گمراهى گردد و امت رابه ساحل عدالت و پاكى رهنمون شود. سرفصلهاى زندگى و درخششخورشيدگونش در روزنه بيان و قلم نمىگنجد؛ زيرا امام ظهور اسماعظم الهى و تجلى شكوهمند و تام تمامى اسماى الهى است؛ امامىتوان از راه آثار و بركات پرتوى از آفاق وجودى و گسترهروحىاش را دريافت. اين نوشتار به بخشى از جلوههاى امامهادى(ع) مىپردازد.
الف- زيارت جامعه
يكى از آثار ماندگار وارزشمند امامهادى(ع) زيارت جامعه است كهخود متقنترين متن شناخت امامت راستين است. صحت صدور و ارزشسندى آن چنان است كه مرحوم مجلسى مىنويسد:
صفحات: 1· 2
فعاليتها و مبارزات امام هادى (ع) در سامراء
در اين موضع، سعى امام (ع) بر اين بود كه از راههاى مختلف و در برابر افراد و قشرهاى گوناگون، موضع بر حق خود را تبيين و تثبيت نمايد و به آنان بفهماند كه شرايط جانشينى از پيامبر (ص) و رهبرى و پيشوايى امت اسلامى تنها در وجود او جمع است و ديگران فاقد آن شرايط و نيازمند آن حضرت هستند. اينك نمونههايى از اين موضع:
1ـ در برابر شخص خليفه
متوكل در جمعى كه امام هادى (ع) نيز حضور داشت از «على بن جهم» از بهترين شاعران پرسيد . وى، برخى از شعراى دوران جاهليت و اسلام را بر شمرد، ولى متوكل توجهى نكرد. سپس متوجه امام هادى (ع) شد و همان پرسش را از حضرت كرد. امام (ع) فرمود: «حمانى» (1) آنجا كه مىگويد:
لقد فاخرتنا من قريش عصابة
بمد خدود و امتداد أصابع
فلما تنازعنا المقال قضى لنا
عليهم بما نهوى نداء الصوامع
ترانا سكوتا و الشهيد بفضلنا
عليهم جهير الصوت فى كل جامع
فإن رسول الله أحمد جدنا
و نحن بنوه كالنجوم الطوالع
ـ گروهى از قريش به كشيده بودن گونهها و بلند بودن انگشتان خود، به تفاخر با ما برخاستند .
ـ زمانى كه كار به منازعه كشيد، فرياد عبادتگاهها به سود ما ـ آنگونه كه ما مىخواستيم ـ داورى كرد.
ـ ما را گرچه ساكت مىبينى، ولى در هر محفلى با صداى رسا به فضل و برترى ما بر قريش، گواهى داده مىشود.
ـ همانا رسول خدا (ص) جد ماست و ما فرزندان او بسان ستارگان درخشانيم (و در آسمان انسانيت مىدرخشيم) .
متوكل متوجه امام (ع) شد و گفت: اى ابوالحسن! «نداى صوامع» چيست؟
صفحات: 1· 2
خسى در ميقات
من از اين شهر اميد، شهر توحيد كه نامش مكه است ، و غنوده است ميان صدفش كعبه پاك ، قصه ها ميدانم .، دست در دست من اينك بگذار، تا از اين شهر پر از خاطره ديدار كنيم .، هر كجا گام هى در اين شهر، و به هر سوى و به هر چشم انداز، كه نظر كرده و چشم اندازى ، ميشود زنده در انديشه ، بسى خاطره ها.
يادى از هاجر و اسماعيلش ، مظهر سعى و تكاپو و تلاش ، صاحب زمزمه زمزم عشق ، يادى از ابراهيم ، آنكه شالوده اين خانه بريخت ، آنكه بت هاى كهن را بشكست ، آنكه بر درگه دوست ، پسرش را كه جوان بود، قربانى برد.
يادى از ناله جانسوز بلال ، كه در اين شهر، در آن دوره پرخوف و گزند به احد بود بلند، يادى از غار حرا، مهبط وحى ، يادى از بعثت پيغمبر پاك ، يادى از هجرت و از فتح بزرگ ، يادى از شعب ابيطالب و آزار قريش ، شهر دين ، شهر خدا، شهر رسول ، شهر ميلاد على عليه السلام ، شهر نجواى حسين ابن على عليه السلام در عرفات شهر قرآن و حديث ، شهر فيض و بركات …، و بسى خاطره از جاى دگر، شخص دگر….، بانگ توحيد كه در دشت و فضا مى پيچد، موج لبيك كه در كوه و هوا مى غلطد، طور سيناى مسلمانان را، جلوه گر مى سازد، چه كسى جرات اين را دارد، كه در اينجا سخن از من گويد؟!
من و تو رنگ ز رخساره خود مى بازند، همه ما مى گردند، همه او مى گردند، پهندشت عرفات ، جلوه گاهى است كه در آينه اش ، چهره روشن و حدت ، پيداست ، همه در زير يكى سقف بلند آسمانى نيلى ، به مناجات و عبادت ، مشغول ، اشك در ديده و غم ها به دل و بار گناهان بر دوش ، همه در گريه و در راز و نياز، جامه اى ساده و يكسان و سفيد، جامه اى ضد غرور، همه بر تن دارند. همگى در سعى اند، يا كه در حال طواف ، گرد اين خانه كه از روز نخست ، بهر مردم شده در مكه بنا، وطن مشتركى چون مكه ، نتوان يافت به هيچ آئينى .
امتيازات نكوهيده در اين شهر و حريم ، به مساوات مبدل گشته است .
اين مراسم كه در اين خانه بپاست ، رمزى از شوكت و از تقويت آئين است ، جلوه اى از دين است .
حاجى اينجا همه او مى بيند، نام او ميشود، فيض او مى طلبد، با شعار لبيك ، پاسخ دعوت او مى گويد، غرق در جذبه پر شور خداست ، قطره اى از درياست ، و… خسى در ميقات