غفلت
مقدمه
از امور خطرناکی که ممکن است دامنگیر هر کسی شود و او را از سعادت دنیا و آخرت ساقط سازد،«غفلت»، بی توجهی و بی خبری است.بارها از طریق رسانه های عمومی شنیده ایم که شخصی بر اثر یک لحظه غفلت، تمام سرمایه خود را بر اثر آتش سوزی از دست داده است و یا راننده ای بر اثر یک لحظه غفلت، جان خود و دهها انسان را به مخاطره انداخته است. در مسیر سعادت اخروی نیز این امکان وجود دارد؛ یعنی ممکن است بر اثر یک لحظه غفلت، فرد تمام اندوخته های معنوی خویش را از دست بدهد.
رفتم که خار از پا کشم محمل نهان شد از نظریک لحظه غافل گشتم و صد ساله راهم دور شد
آنچه پیش رو دارید، بررسی گذرا و مختصری در رابطه با این صفت رذیله از دیدگاه قرآن و روایات و بیان آثار زیانبار آن است.
معنای غفلت
«غفلت» دارای مفهوم وسیع و گسترده ای است که هر گونه بی خبری ـ از شرایط زمان و مکانی که انسان در آن زندگی می کند، واقعیت فعلی و آینده و گذشته خویش، صفات و اعمال خود و از پیامها و آیات حق و همچنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی به انسان می دهد ـ را شامل می شود.
راغب می گوید: غفلت، سهو و لغزشی است که انسان را به خاطر کمی مراقبت و هشیاری فرا می گیرد. «رَجُلٌ غُفْلٌ»؛ مرد بی تجربه و ناآزموده را گویند. «مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا»؛ «آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته ایم.»
در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن» می خوانیم: «غفلت، غایب شدن چیزی از خاطر انسان و عدم توجّه به آن است و گاهی در مورد بی توجهی و روگردانی از چیزی نیز استعمال شده است. پس غفلت عبارت است از نبود تذکّر و یادآوری… . و امّا مفهوم ترک و ندانستن، از آثار غفلت است.» در قرآن کریم نیز، غفلت به معنای کم توجهی و بی خبری از حقایق آمده است.
پس می توان چنین نتیجه گرفت که «غفلت»، بی توجّهی و یا کم توجّهی به سرنوشت و سعادت دنیا و آخرت انسان است؛ به گونه ای که فرد غافل، رفتار و اعمال خویش را بدون دقّت و آینده نگری دنبال می کند و به حقایق دنیا و آخرت توجّهی ندارد.
غفلت در قرآن کریم
در قرآن، بیش از 35 مرتبه کلمه«غفلت» به صورتها و شکلهای مختلف به کار رفته است. گاه به صورت فعل «تغفلون» و گاه به صورت اسم فاعل، «غافل».
در این آیات سه نشانه مهم برای غافلان ذکر شده است:
1. قلبهایی دارند که با آن درک و اندیشه نمی کنند و اساسا با اینکه استعداد تفکر را دارند، اهل تفکر و تدبّر نیستند.
2. چشم دارند؛ امّا با آن چهره حقایق را نمی نگرند و همچون نابینایان از کنار آنها می گذرند.
3. با داشتن گوش سالم، سخنان حق را نمی شنوند و همچون کران، خود را از شنیدن سخن حق محروم می سازند.
اینک به برخی از آیات قرآن کریم که در مورد غفلت و بی توجهی نازل شده اند، اشاره می کنیم:
1. نشانه های غافلان
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّیَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّیُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لاَّیَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَـآلـءِکَ کَالأَْنْعَـمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـآلـءِکَ هُمُ الْغَـفِلُونَ »؛ «به یقین گروه بسیاری از جن و انس را [با توجّه به اعمال و رفتارشان] برای دوزخ آفریدیم. آنها دلها [و عقلها] یی دارند که با آن [اندیشه نمی کنند و] نمی فهمند و چشمانی که با آن [حقایق را] نمی بینند و گوشهایی که با آن [سخن حق را [نمی شنوند. آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراه تر!اینان همان غافلان اند.»
همچنین قرآن کریم می فرماید:«سَأَصْرِفُ عَنْ ءَایَـتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الأَْرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَإِن یَرَوْاْ کُلَّ ءَایَةٍ لاَّ یُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الرُّشْدِ لاَ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَإِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذَ لِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُواْ بِـءَایَـتِنَا وَکَانُواْ عَنْهَا غَـفِلِینَ »؛ «به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبّر می ورزند، از [ایمان به [آیات خود، منصرف می سازم. [آنها چنان اند که] اگر هر آیه و نشانه ای را ببینند، به آن ایمان نمی آورند. اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمی کنند و اگر راه گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب می کنند. [همه اینها [به خاطر آن است که آنان آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.»
در آیه فوق سه نشانه برای غافلان ذکر شده است: الف. تکبر ورزی؛ ب. ایمان نیاوردن به آیات الهی؛ ج. تکذیب آیات الهی.
2. جهنّم جایگاه غافلان
«إِنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَآءَنَا وَ رَضُواْ بِالْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَـتِنَا غَـفِلُونَ * أُولَـآلـءِکَ مَأْوَلـهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ »؛ «آنها که ایمان به ملاقات ما [و روز رستاخیز] ندارند و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافل اند، [همه] آنها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام می دادند.»
در داستانی از «نعمان بن منذر» ـ یکی از پادشاهان حیره در عصر جاهلیت ـ نقل شده است: «روزی پادشاه در زیر درختی برای گستردن بساط لهو و لعب فرود آمد. یکی از نزدیکانش به نام عدی به او گفت: ای پادشاه! این درخت آوازی دارد. آیا می دانی چه می گوید؟ این درخت می گوید: چه بسیار سوارانی که در اطراف ما از مرکب فرود آمدند و بساط عیش و نوش گستردند و شراب را با آب زلال آمیختند؛ ولی چیزی نگذشت که طوفانهای روزگار، آنها را از میان برداشت و این گونه است دنیا، هر زمانی بعد از زمانی دیگر.»
3. عذاب دنیوی
غفلت، نه تنها در آخرت موجب عذاب است، بلکه در همین دنیا نیز انتقام الهی را به همراه دارد. نمونه بارز آن، انتقام خداوند از فرعون و فرعونیان است:
«فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَـهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِـءَایَـتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَـفِلِینَ »؛«سرانجام از آنها انتقام گرفتیم و آنان را در دریا غرق کردیم؛ زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.»
گفتنی است که کلمه «بِأَنّهُمْ» به منظور بیان علّت و راز قضیّه است که هر ملّتی که دچار تکذیب آیات الهی و غفلت شوند، سرانجام گرفتار انتقام الهی می گردند.
غفلت در روایات
در روایات، تعبیرات تکان دهنده ای درباره غفلت، عواقب و نشانه های آن آمده است که به نمونه هایی اشاره می شود:
الف. خطر غفلت واهمیّت غفلت زدایی
1. در شب معراج، از سوی خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب شد که «یا اَحْمَدُ اَنْتَ لا تَغْفَلْ اَبَدا مَنْ غَفَلَ عَنِّی لا اُبالِی بِأَیِّ وادٍ هَلَکَ؛ ای احمد! هرگز غافل مشو! هر کس از من غافل شود، نسبت به اینکه در کدام راه هلاک می شود اعتنا نمی کنم.»
2. علی علیه السلام فرمود: «اَلْغَفْلَةُ ضَلالَةٌ؛ غفلت سبب گمراهی است.»
3. ایشان در جای دیگر می فرماید:«اَلْغَفْلَةُ اَضَرُّ الاَْعْداءِ؛ غفلت زیان رساننده ترین دشمنان است.»
4. همچنین علی علیه السلام فرمود: «وَیْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الْغَفْلَةُ فَنَسِیَ الرِّحْلَةَ وَلَمْ یَسْتَعِدَّ؛ وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کند و در نتیجه کوچ کردن [از دنیا[را فراموش کند و [خود را] آماده[آخرت] نسازد.»
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «کَمْ مِنْ غافِلٍ یَنْسَجُ ثَوْبا لِیَلْبَسَهُ وَاِنَّما هُوَ کَفَنُهُ وَیَبْنِیَ بَیْتا لِیَسْکُنَهُ وَاِنَّما هُوَ مَوْضِعُ قَبْرِهِ؛ چه بسیار غافلی که پارچه ای می بافد تا آن را لباس خویش سازد؛ ولی همان کفن او می شود و خانه ای بنا می کند که در آن سکونت گزیند؛ ولی همان مقبره او می شود.»
5. انسان دشمن قسم خورده ای دارد که از شش سمت وی را احاطه کرده و به دنبال زیان رساندن به او است. شیطان از خطورات قلبی و نیّتهای آدمی نیز آگاه است؛ لذا جا دارد انسان از این دشمن لحظه ای غافل نگردد.
حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «اِنْ کانَ الشَّیْطانُ عُدُوّا فَالْغَفْلَةُ لِماذا؛ اگر شیطان دشمن [انسان] است، پس غفلت برای چیست؟»
6. غفلت زدایی را می توان یکی از هدفهای بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دانست.علی علیه السلام درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الْغَفْلَةِ وَمَواطِنَ الْحَیْرَةِ؛ [او طبیبی است که] با داروهای خود به دنبال موارد غفلت و جایگاههای حیرت می گردد.»
7. به راستی، غفلت زدایی عامل دوام دولتهاست. علی علیه السلام فرمود: «مِنْ دَلائِلِ الدَّوْلَةِ قِلَّةُ الْغَفْلَةِ؛ از دلایل[پیشرفت] دولتها [یا پیشرفت در امور زندگی مادی و معنوی]، کمی غفلت است.»
ب. مصادیق غفلت
در روایات به برخی از مصداقهای غفلت اشاره شده است که در ذیل بیان می گردد:
1. ترک مسجد و پیروی از مفسد
امام حسن علیه السلام فرمود: «الْغَفْلَةُ تَرْکُکَ الْمَسْجِدَ وَطاعَتُکَ الْمَفْسِدَ؛ غفلت این است که مسجد را ترک گویی و از انسان مفسد پیروی کنی.»
2. به سوی غیر خدا رفتن
علی علیه السلام فرمود: «أَیُّهَا النّاسُ غَیْرُ الْمَغْفُولِ عَنْهُم وَالتّارِکُونَ… مالِی اَراکُمْ عَنِ اللّهَ ذاهِبینَ وَاِلی غَیْرِهِ راغِبِینَ؛ ای مردم که شما را مورد غفلت قرار نداده و وانگذاشته اند! چیست که می بینم از خدا روی گردانید و جز او را خواهانید؟»
ج. نشانه های غافلان
در ضمن آیات و روایات بیان شده، به برخی از نشانه های غافلان اشاره شد. اکنون به برخی از نشانه های دیگر اشاره می کنیم:
1. سهو و لهو و نسیان
نقل شده است که حضرت لقمان علیه السلام به فرزندش چنین موعظه کرد: «یا بُنَیَّ لِکُلِّ شَی ءٍ عَلامَةٌ یُعْرَفُ بِها وَیُشْهَدُ عَلَیْها… وَلِلْغافِلِ ثَلاثُ عَلاماتٍ اَلسَّهْوَ وَاللَّهْوَ وَالنِّسْیانَ؛ پسرم! برای هر چیز نشانه ای است که با آن شناخته می شود و با همان بر او گواهی داده می شود… و برای غافل [نیز] سه علامت و نشانه است: سهو، لهو و فراموشی.»
مراد از سهو و نسیان، سهو و نسیان غیر اختیاری که گاه بر همه عارض می شود، نیست. مقصود آن، سهو و نسیانی است که ناشی از عدم مبالات، عدم توجّه و عدم محافظت بر امور دینی است.
در حدیث دیگری آمده است:«عَلامَةُ الْغافِلِ فَاَرْبَعَةٌ اَلْعَمی وَالسَّهْوُ وَاللَّهْوُ وَالنِّسْیان؛ علامت غافل چهار چیز است: کوردلی، اشتباه، سرگرمی و فراموش کاری.»
2. بی توجّهی به عوامل تذکّر دهنده
یاد مرگ، گذر از قبرستان و حضور در تشییع جنازه ها، می تواند غفلت زدا باشد. غافلان به این عوامل بی اعتنا هستند.
در نهج البلاغه آمده است که امیر مؤمنان علی علیه السلام در تشییع جنازه مؤمنی شرکت نموده بود. ناگهان صدای خنده بلند کسی را شنید. حضرت از این حرکت دلخور شد و فرمود: «کَاَنَّ الْمَوْتَ فِیها عَلی غَیْرِنا کُتِبَ وَکَأَنَّ الْحَقَّ فِیها عَلی غَیْرِنا وَجَبَ وَکَأَنَّ الَّذِی نَری مِنَ الاَْمْواتِ سَفْرٌ عَمّا قَلِیلٍ اِلَیْنا راجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ وَنَأْکُلُ تُراثَمُ کَاَنّا مُخَلَّدُون بَعْدَهُمْ؛ گویی مرگ برای غیر ما مقرّر شده و حق [تنها] بر دیگران واجب شده است، وگویی [این[مردگانی را که می بینیم [مثل] مسافرانی هستند که به زودی به سوی ما باز می گردند، ما آنها را در قبرشان می گذاریم و میراثشان را می خوریم، گویی بعد از آنها، عمر جاودان داریم.»
3. صرف کردن عمر به بیهودگی
علی علیه السلام فرمود: «کَفی بِالرَّجُلِ عَفْلَةً اَنْ یُضَیِّعَ عُمْرَهُ فِی ما لا یُنْجِیْهِ؛ برای غفلت مرد همین بس که عمر خود را در چیزی که مایه نجات او نیست، ضایع کند.»
ج. زیانهای غفلت
غفلت پی آمدها و آثار زیانباری دارد که با توجّه به روایات به اهمّ آنها اشاره می کنیم:
1. ضلالت و گمراهی
علی علیه السلام فرمود: «اَلْغَفْلَةُ ضَلالُ النَّفُوسِ وَعُنْوانُ النُّحُوسِ؛ غفلت، گمراهی نفسها و علامت بدبختیها است.»
2. هلاکت
علی علیه السلام فرمود: «مَنْ طالَتْ غَفْلَتُهُ تَعَجَّلَتْ هَلَکَتُهُ؛ کسی که غفلتش طولانی شود، هلاکتش زودرس است.»
در حالات حضرت عیسی علیه السلام آمده است: «از کنار قریه ای عبور کرد که همگی به غضب الهی نابود شده بودند.یکی از آنها را زنده کرد و از او سؤال نمود:اعمال شما چگونه بود که چنین بلایی دامنتان را گرفت؟ در پاسخ گفت: پرستش بت، محبّت دنیا، ترس کم، آرزوی دراز و غفلت آمیخته با لهو و لعب.»
همچنین امام علی علیه السلام فرمودند:«اَلْغَفْلَةُ تَکْسِبُ الاِْغْتِرارَ وَتُدْنِی مِنَ الْبَوارِ؛ غفلت فریب خوردن را کسب می کند و هلاکت را نزدیک می سازد.»
3. مردن روح و قلب
از علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «مَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الْغَفْلَةُ ماتَ قَلْبُهُ؛ کسی که غفلت بر او فائق آید، قلب [و روحش] بمیرد.»
4. از دست دادن بصیرت
در اولین آیه مربوط به غفلت در قرآن کریم، خواندیم که غافلان فاقد بصیرت اند. در روایات هم به این معنی اشاره شده است؛ چنان که علی علیه السلام فرمود: «دَوامُ الْغَفْلَةِ یُعْمِی الْبَصِیرَةَ؛ دوام غفلت، بینایی را نابود می کند.»
5. نابودی اعمال
و از علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «اِیّاکَ وَالْغَفْلَةَ وَالاِْغْتِرارَ بِالْمُهْلَةِ فَاِنَّ الْغَفْلَةِ تُفْسِدُ الاَْعْمالِ؛ بر تو باد دوری کردن از غفلت و مغرور شدن به مهلت [الهی]!زیرا غفلت اعمال را فاسد می کند.»
6. تأثیرناپذیری از مواعظ
علی علیه السلام فرمود: «بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجابٌ مِنَ الْغَفْلَةِ وَالْغِرَّةِ؛ میان شما و میان پند و نصیحت، پرده ای است از غفلت و غرور.»
7. دوری از خدا
غفلت، انسان را از قرب الهی باز غفلت، نه تنها در آخرت موجب عذاب است، بلکه در همین دنیا نیز انتقام الهی را به همراه دارد. نمونه بارز آن، انتقام خداوند از فرعون و فرعونیان است
می دارد و عامل دوری انسان از خدا می شود.
در بخشی از مناجات شعبانیه، از زبان امیر مؤمنان علی علیه السلام می خوانیم:«اِلهِی اِنْ اَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاِْسْتِعْدادِ لِلِقائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلائِکَ؛ پروردگارا! اگر غفلت مرا به خواب فرو برده و استعداد لقای تو را از من گرفته، شناخت کرم نعمتهایت، مرا [از این خواب غفلت] بیدار ساخته است.»
8. قساوت قلب
هنگامی که انسان از خدا و آخرت غافل گشت، یقینا دچار قساوت قلب خواهد شد. امام باقر علیه السلام فرمود: «اِیّاکَ وَالْغَفْلَةَ فَفِیها تَکُونُ قَساوَةُ الْقَلْبِ؛ از غفلت بپرهیز که مایه سنگدلی است.»
9. مسلّط شدن شیطان
انسانی که از یاد حق غافل گشت و دچار قساوت قلب گردید، یقینا شیطان بر او مسلط خواهد شد. قرآن کریم این حقیقت را این گونه بیان می کند: «وَ مَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَـنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَـنًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ »؛ «و هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم. پس همواره همراه اوست.»
امّا کسی که تقوا دارد و به یاد خدا است، خداوند حالتی در او ایجاد می کند که هنگام نفوذ شیطان، متوجّه آن شده، خود را نجات می دهد. «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَـآلـءِفٌ مِّنَ الشَّیْطَـنِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ »؛ «به درستی که پرهیزکاران[و خودنگهداران] چون گرفتار وسوسه های شیطان شوند، [به یاد خدا می افتند و] متذکر می شوند و [در پرتو یاد او راه حق را می بینند و] ناگهان بینا می شوند.»
چند لحظه درنگ
تلنگری برای دلهای غبارگرفته
بیاییم، قبل از اینکه به انتهای مسیر برسیم، قبل از اینکه افسوس و حسرت، خانه نشین دلمان شود و قلاب زندگی، ماهی کوچک دل بزرگمان را به چنگ بیاندازد، به یکدیگر کمک کنیم که در زندگی به جایی برسیم که می خواهیم برسیم؛ بیاییم حواسمان به با هم بودنمان باشد؛ بیاییم حواسمان به با هم رفتنمان باشد؛ بیاییم از انرژیهای کوچک، طوفانهای بزرگ خلق کنیم و پشت حسرتها و ناامیدیها را بشکنیم. بیاییم یاد بگیرم که به یکدیگر پر و بال بدیهم و باهم اوج بگیریم و برویم آن بالا بالاها، درست همانجایی که بشر میتواند زندگی را با همه خوبی ها و بدیهایش به تسخیر خود درآورد. به امید آن روز.
دل نوشته با مولا
اقای ثانیه ها!
آیا از سر زمین یاس ها آمده ای كه عطر نفس هایت از فر سنگها جانمان را می نوازد؟!
یا از سر زمین آیینه ها امده ای كه صداقت در كلامت موج می زند…؟!چشمان پر گناه مریمت هرگز تو را ندید اما مریم با قلبش تور همیشه احساس میكند.
یوسف زهرا!
از دل تنگی زیاد گفته ایم و زیاد شنیده ای اما مسئله این است آیا باور كردنش برایت آسان است یا دشوار!
اقای لحظه های پرالتهاب من!
جهان در پشت میله های زندان(چه كنم)گرفتار است و زمین با همه ی وجود خود (ظهرالفساد فی البر و البحربما كسبت ایدی الناس)را احساس میكند.
مهربان تر از باران!
كودكان فقیری را كه در سرزمین های غنی غارت شده را بار ها دیده ام كه حتی به اندازه ی یك نفس كشیدن به آینده امیدی ندارند.
فرزنانی كه از درد لاغری وگرسنگی به سادگی می شود دندن های نازك آنها را شمرد.
عزیزفاطمه!
من مادرانی را دیده ام كه فرزندان خود را در قنداقه ای پر از گلهای سرخ می پیچند ام به جای گهواره آنها را در گوری سرد می نهند وبه جای لالایی نشید زار می خوانند.
اقای پراز احساس!
من اوارگان پر از خاك ونیاز را كه با هزاران بیم وامید به سرزمین های همسایه می گریزند واز مرگ به سوی تحقیر میشتابند را بار ها دیده ام.
تنها ترین مرد خدا!
من تازه عروسان بیوه شده وعمریك روزه ی نوزادانی را كه سالها در انتظارش بودند رامی فهمند.من چنگالهای بی رحم نامردان عالم كه روح جوانان ما چنك می اندازد را می بینم.
من قلمهایی كه تورا افسانه می خوانند را می دانم.
یاور افلاكی من!
انگار هنجرهی هنجارهی اسلام را غبار حرص وغفلت مسلمان ازار می دهد ومن هنوز هم متحیرم كه خدا چقدر صبور است!
شاهد دادگاه عدل!
بگذار تا اعتراف كنم كه اگر به اندازه ی جرعه ای عاشقت بودیم می آمدی. نیستیم كه نمی آیی…
حكومت عشق در مملكتی علم می شود كه مردمش عاشق باشند اری ما فقط عاشقی را شعار داد ه ایم و بس.
مهربانا! مگذار تسبیح نگاهمان از فرط جدایی دانه دانه شود…
اللهم بلغ مولانا امام الهادی المهدی (عج)
راههای رسیدن به خدا
«والّذین جَاهَدُوا فِینا لَنَهدِینَّهم سُبُلَنا و إنَّ اللّهَ لَمَعَ المُحسِنین»؛و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد می کنند قطعاً به راه های خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است».(سوره ی عنکبوت،ایه ی69) از آنجا که واژهی جهاد در میان ما مسلمانان بیشتر بر جهاد با دشمن ظاهری اطلاق می شود، در مواجه با این ایهی شریفه، اولین پیامی که دریافت می شود،همین است که هر کس در راه خدا به جنگ و جهاد با دشمن بپردازد، خداوند او را هدایت می کند. علامه طباطبایی در معنای این واژه گفته است کلمهی «جاهدوا» از ریشهی «جهد» به معنای وسع و طاقت است و واژهی جهاد یا مجاهده به معنای به کار بردن آخرین حدّ طاقت و وسع در دفع دشمن و مبارزهی با او می باشد و جهاد بر سه قسم است: جهاد با دشمن ظاهری، جهاد با شیطان و جهاد با نفس.1 ایهی شریفه نیز همهی انواع جهاد را شامل شده و بیان می کند. دشمن تنها به دشمن ظاهری منحصر نبوده و بر این اساس جهاد نیز در جنگ با دشمن ظاهری خلاصه نمی شود و می فرماید: کسانی که جهادشان و نهایت سعی و تلاششان در تمامی عرصه های زندگی، خالصانه و در راه خدا باشد، خداوند آنها را هدایت می کند.با این توضیح،ایهی شریفه تمام عرصه های زندگی انسان را مورد نظر قرار داده ، انسان را در تمامی لحظات عمر و در تمامی فعالیت های زندگی به جهاد در راه خدا فرا می خواند و یکی از مصادیق جهاد در راه خدا عبارتست از مقابله با دشمن درون آنچنان که رسول مکرم اسلام(ص) فرموده است:«أعدی عَدوّک نفسک الّتی بین جنبیک؛ دشمن ترین دشمنان تو نفس تو است که میان دو پهلوی تو جا دارد». |
صفحات: 1· 2