فالی که برای دوست شهیدم گرفتم
20 خرداد 1392 توسط 313
من و چند نفر از بچه های تیپ 44 قمر بنی هاشم(ع) داخل چادرهایی که از قبل بنا شده بود، نشسته بودیم. از همه چیز و همه جا صحبت می کردیم و با هم خوش می گذراندیم. از آن جایی که علاقه ی زیادی به فال حافظ داشتم، وقتی فضا را مناسب دیدم، کتاب حافظی را که مال دوستم مجید پوراحمد بود، برداشتم و بعد از خواندن فاتحه به روح حافظ به بچه ها پیشنهاد دادم تا نیت کنند و من برایشان فال بگیرم. فال همه ی بچه ها را گرفتم تا این که نوبت به «شهید حسین ارجمند» رسید. رو به حسین کردم و گفتم:
- «تو هم نیتی کن تا فالت را بگیرم و از آینده برایت بگویم.»
حسین لبخندی زد و گفت:
«فال من و آینده ام معلوم است؛»
صفحات: 1· 2