چرا از اطلسی های پژمرده خبر نمی گیری؟
در جاده ای به بلندای یک هزار و صد و هفتاد و نه سال به انتظارت نشستم و به انتهای آن چشم دوخته ام. نه اینکه عاشق باشم نه؛ عاشقی در مسیر تو ادعای سنگینی است که از عهده حقیری چون من خارج است اما تنها در جاده نشسته ام تا بازیگر نقش پیرزن نخ فروش باشم تا نام مرا هم با کلافه سر درگم ذهنم در صف منتظرانت بنویسند
ببوسم خاک پاک جمکران را…
عاشق بودن لیاقت می خواهد که من ندارم؛ چگونه کسی که عاشق است بر صورت معشوق سیلی می زند و باد به قبقب می اندازد و سینه سپر می کند و خود را عاشق می خواند!
چگونه کسی که نمی تواند چشمانش را از زیبایی های دنیا بشوید می خواهد چشم در چشم مهدی فاطمه بدوزد؟!
منه عاجز در کوچه پس کوچه های تنهایی دلم چه پریشان به دنبالت می گردم به مانند کودکی که مادر خود را در میان شلوغی بازار دنیا گم کرده باشد! و تو ای مولای خوبان کجایی تا ببینی دل سیاهم بی تو، اسیر کوهی از تنهایی شده است…
صفحات: 1· 2
چرا بی بی سی ما را شراب خوار می خواهد؟
در حد فاصل 1930-1920، در آمریکا دورانی پدید آمد تحت عنوان “دهه ممنوعیت الکل".با ممنوعیت الکل، توزیع و پخش آن به دست گروه های مافیای “آل کوپنه” و “ایناک تامپسون” افتاد، مافیای الکل در ابتدا سعی کرد با ارتشاء و تشکیل شبکه های قاچاق عنکبوتی و…. دست به توزیع الکل بزند، که به پیروزی هایی نیز رسید اما با ورود بحث مبارزه با الکل به تشکل های اجتماعی و انجمن های مردمی همچون تشکل زنان آمریکا، قاچاقچیان الکل با بحرانی بزرگ مواجه شدند. مافیا برای عبور از این بحران، این بار دست به یک سلسله عملیات فرهنگی زد، در حقیقت مدافعان مصرف الکل سعی کردند با توجیه پزشکی الکل و پخش مشروب در مراسم عشای ربانی کلیسا ها، قبح مصرف الکل را بشکنند، هدفی که به آن رسیدند و توانستند ممنوعیت الکل را بعد از یک دهه لغو نمایند.
قدم های مافیا برای لغو ممنوعیت مصرف الکل، بعدها تبدیل شد به یک الگو برای غرب در صحنه سیاست خارجی اش، در حقیقت از آن زمان به بعد غرب هرگاه بخواد حکومتی ایدئولوژیک را ساقط کند سعی می کند ایدئولوژی آن را از اعتبار بیاندازد. شاید مهم ترین مثال موفق آن، اتحاد جماهیر شوروی باشد، که غرب با صادر کردن فرهنگ سرمایه داری و مصرف گرایی خود موجب پیدایش طبقه ای سرمایه دار مسلک بنام “نومان کلاتورا"در قلب نظام مدافع پرولتاریا شد. پیدایشی که کم کم دایره شمول آن جامعه شوروی را در برگفت و پس از اندک زمانی کمونیسم را در آن کشور از اعتبار انداخت و موجب تجزیه اتحاد جماهیر شوروی شد.
صفحات: 1· 2
شب اول قبر به روایت یک دختر
علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:
در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت کرد.
این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میکرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند.
هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام کنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند، و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
دختر در شب اول قبر، کنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند چرا این طور شده ای؟
صفحات: 1· 2
هشت راه محشور شدن با انبیاء، شهدا و صدیقان!
بی تردید راه های بسیار زیادی برای محشور شدن با انبیاء الهی و محبین پروردگار در قیامت وجود دارد که گاهی بعضی از افراد با آن که توانایی انجام آن را دارند کوتاهی نموده و صرفاً به کارهایی می پردازند که بیشتر در دید دیگران باشد و به نحوی اجر کار خود را با ریا از بین می برند!
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) هشت راه برای محشور شدن با انبیاء الهی در قیامت آمده است بدین ترتیب که ایشان فرموده اند: «ثمان حِضالٍ مَن عَمِلَ بِها مِن اَمّتی حَشَرهُ اللهُ مَعَ النَبیینَ و الصّدیقینَ و الشهداءَ و الصّالحینَ و ما هِیَ یا رسول الله فَقالَ مِن زَوَّدَ حاجّاً و اَغاثُ مَلهوفاً و رَبّی یَتیماً و هَدی ضالاً و اَطعَمَ جائِعاً و اَروی عَطشاناً و صامَ فِی یَومِ حرٍّ شَدیدٍ؛
هشت عمل وجود دارد که اگر فردی آن ها را انجام دهد، با پیامبران (ص) و صدیقان و شهداء محشور می گردد و آن اعمال عبارت است از:
1- پرداخت هزینه حج کسی (اگر متمول باشد).
2- زن دادن جوان عزب.
3- رسیدگی به فریاد دادخواه.
4- سرپرستی یتیم و پروراندن او.
5- هدایت گمراه.
6- اطعام نمودن فرد گرسنه.
7- سیراب نمودن فرد تشنه.
8- و روزه گرفتن در روزهای سخت تابستان.
منابع:
1- ورام ابن ابی فراس. مجموعه ورام، ج3: ص 111.
2- کراجکی. معدن الجواهر: ص 62.
3- پورموسوی. جوانان و چهل چراغ هدایت: ص 267.
دلمان مشغول است یکنفر مدتها پشت خط منتظر ماست!
از یکی از بزرگان اهل معنی(آیت الله بهاءالدینی) نقل است: علت این که عصرهای جمعه دل انسان میگیرد و غمگین میشود چیست؟ فرمود:
«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضهی اعمال انسانها، ناراحت و گرفته است،آدم و عالم متأثر میشوند. او قلب و مدار وجود است.»
یاد آن شهید نوجوانی بخیر که به دوستش سفارش کرد حتما” مرا نیمه شب بیدار کن باید برای چشمم دارو مصرف کنم.نیمه شب شد دوستش بیدارش کرد. او از سنگر بیرون رفت و هرچه منتظرش ماند برنگشت. هراسان از سنگر بیرون رفت و بسیار گشت و گشت تا او را دید که گوشه در دل تاریکی نشسته و دارد دلش را سمباده میکشد تا ردّ غیر خدا از حرم خدا پاک شود. سر به سجده گذاشته بود و خیلی دردناک و از سر سوختگی ناله می زد و اشک میرخت.نزدیکتر رفت ودستی به شانه اش زد و پرسید:
مگر نگفتی بیدارت کنم تا داروهایت را مصرف کنی. داروهایت کجاست؟ اصلا” بیماریت چیست؟
صفحات: 1· 2